زیر آب رفتن «پرنوشته» و «تلخاب» پس از آبگیری یک سد
روستاییان حواشی گتوند به حاشیهها رانده شدند
سعیده علیپور
شاید ساکنان این منطقه که بسیاری از آنها آواره حاشیه شهرها و روستاهای دیگر شدهاند، بتوانند لیستی بلندبالا از بحرانهای روزمرهشان در این مناطق تهیه کنند؛ از جنگ گرفته تا ریزگرد، از خشکسالی و بیآبی تا حتی کرونا. در کنار همه اینها حدود یک دهه است که مردم خوزستان با بحران زیر آب رفتن بخشی از سرزمینشان هم روبرویند. سرزمینی که روزگاری با نخلستان، باغهای سرسبز، مزارع خرم، رودهای خروشان و تالابها، هوش از سر هر گردشگری میربود، اکنون به جهنمی بدل شده که خواسته و ناخواسته ساکنانش را از خود میراند.
گرچه برخی از این فجایع، ناخواسته رخ داده اما برخی از آنها با صرف هزینه زیاد و البته کار مهندسی و با وجود هشدارهای فراوان کارشناسان به وقوع پیوسته که نمونهاش اتفاق هفته گذشته در دو روستای مسجد سلیمان بود.
در روز نخست تیرماه با آبگیری سد گتوند و بالا آمدن سطح آب دریاچه این سد، روستاهای «پرنوشته» و «تلخاب تاجدین» از توابع مسجدسلیمان زیر آب رفتند و به خانههای مردم و مسیرها و جادههای دسترسی روستایی منطقه بار دیگر خسارت فراوانی وارد شد. این اتفاق در حالی رخ داد که حدود 10 سالی است تعدادی از روستاهای اطراف سد گتوند به دلیل بروز این بحران خانه و زمینهای آبا و اجدادیشان را رها میکنند و به حاشیه شهرها پناه میبرند یا اگر خوششانس باشند زمینی دیگر برای زراعت یا دامداری پیدا میکنند.
وزارت نیرو که متولی اصلی بروز این بحران است چند سالی است که با خرید خانههای روستاییان قصد دارد تا با تخلیه این منطقه به مقابله با بحران برود، اما هنوز وضعیت تعداد زیادی از روستاییان بلاتکلیف است و وزارت نیرو اقدامی به خرید املاکشان نکرده است. همین موضوع سبب شده که تخلیه این مناطق نیز کامل انجام نشود و خانوارهای زیادی در روستاهای زیر آب رفته همچنان ساکن باشند.
اما ماجرا تنها این نیست. گفته میشود حتی فروکش کردن آب هم دردی از مردم غمزده این منطقه دوا نمیکند، چراکه شوری آب این سد سبب شده است زمینهای کشاورزی این منطقه هر روز بیش از پیش به شورهزار بدل شود.
گتوند نماد منفی سدسازی
اما سد گتوند چرا این گونه حاشیهساز شد و حتی شائبههایی در مورد احتمال خسارت و از بین بردن آثار تاریخی این منطقه را نیز دامن زد.
پروژه سد گتوند از فروردین ۱۳۷۶ به دستور اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری وقت آغاز و در حالی که کلنگ احداث آن زمین خورده بود مطالعات مربوط به آسیبشناسی زیست محیطی این پروژه در سال ۱۳۸۳ آغاز و مشخص شد که آب این سد در معرض خطر شور شدن است، اما بدون کوچکترین تاثیری در فرآیند کار، این سد در سال ۱۳۹۰ توسط محمود احمدینژاد به بهرهبرداری رسید.
شرکت نیرو بعضی از زمینها را متری ۶۵۰ تومان خریداری کرده و بابت خانهها هم متری ۲۰ هزار تومان داده که بهسختی ۵ میلیون تومان میشود که حتی پاسخگوی هزینه حملونقل وسایل و دام روستاییان به مناطق دیگر نیست
در این میان برخی ساخت سد گتوند را از ابتدا اشتباه دانستند و حتی عدهای از منتقدان خواستار تخریب آن شدند. با این حال این سد که با هدف تأمین بخشی از برق مورد نیاز ایران که معادل ۴۵۰۰ گیگاوات ساعت در سال است، کنترل سیلابهای فصلی کارون، تنظیم آب کشاورزی پاییندست ساخته شد و نیز ایجاد یک منطقه گردشگری همچنان به کارش ادامه داد، گرچه در حدود 10 سال گذشته به بیشتر مقاصدش نایل نشده و لطمات جبرانناپذیری به منطقه وارد کرده است.
در همین باره عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست، چندی پیش در زمانی که مشاور معاون اول رئیسجمهوری در امور آب، کشاورزی و محیطزیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه گفته بود: «مجریان این پروژه به خاطر اجرای آن باید محاکمه شوند. پیش از انقلاب، آمریکاییها سد گتوند را از نظر زیستمحیطی بررسی و محل احداث سد را ۱۵ کیلومتر بالاتر تعیین کردند. بعد از انقلاب در بررسیهای صورت گرفته، مسئولانی که طرح را بررسی کردند، گفتند که آمریکاییها میخواستند مخزن سد کوچک باشد به همین دلیل جای آن را نادرست تعیین کردند. به همین دلیل مکان سد را جابهجا کردند. قرار شد سد در جای جدید ساخته شود. جای جدید سد انتقادهای بسیاری را با خود همراه کرد؛ زیرا در نزدیکی آن گنبدی نمکی قرار داشت. شرکت زیرمجموعه وزارت نیرو در دولت احمدینژاد اعلام کرد که روی تپه نمکی نزدیک سد پتوی رسی کشیده میشود، تا مشکل حل شود. پتوی رسی فایدهای نداشت و حالا آب پشت سد به حدی شور شده که نمیتوان برای آن کاری کرد. شوری آب زیر سد، ۵/۵ برابر شوری آب خلیجفارس است؛ اگر قرار باشد سد دور زده شود، ۸ سال طول میکشید و در این مدت محیطزیست خوزستان خسارت بسیاری خواهد دید و اراضی آن از بین میرود. به همین دلیل، به نظر من مجریان این پروژه به خاطر اجرای آن باید محاکمه شوند.»
قیمتگذاریها عادلانه نیست
اما در کنار مشکلات محیط زیستی فراوانی که ساخت این سد در پی داشت، زندگی روستاییان این منطقه نیز تحت تاثیر قرار گرفت.
شوری آب کارون در پی آبگیری این سد باعث کاهش تولید و افزایش تلفات ماهیها و زیان به آبزیان شد. بسیاری از نخلستانها، تحتتاثیر شورشدن آب کارون از بین رفتند. همچنین کشاورزی خوزستان و محصولاتی مانند گندم و نیشکر را با مشکل مواجه کرد و انگیزه کشاورزان را برای کشت از بین برد.
به زیر آب رفتن یا متأثر شدن ٢۶ روستا با آبگیری این سد نیز از تبعاتی بود که بهطور مستقیم بر روستائیان این منطقه اثر گذاشت.
زیر آب رفتن هر ساله برخی از روستاهای اطراف این سد در زمان آبگیری سبب شد که شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران تصمیم به تخلیه این روستاها بگیرد. آنها با خرید املاک روستاییان منطقه که به دلیل آسیب به باغات و خانهها و زمینها از سکه افتاده بود اقدامات اولیه را برای تخلیه این منطقه آغاز کردند برخی رفتند اما برخی دیگر از اهالی میگویند قیمتگذاری کارشناسان غیرمنصفانه است. این در حالی است که مسئولان وزرات نیرو بدون اینکه تملک اراضی برخی روستاهای واقع در مخزن سد گتوند را انجام دهند، در روز پنجم خرداد ١٣٩١ فاز اول نیروگاه سد گتوند علیا را افتتاح کردند. حتی در آن زمان وزارت نیرو برای مجبورکردن اهالی به انجام معامله، در گرمای توانفرسای تابستان خوزستان، برق و آبرسانی به این روستا را قطع و کابلهای برق را جمعآوری کرد و حتی با نصب موانع فیزیکی جاده روستاها را مسدود کرد تا با استفاده از گرمای توانفرسای خوزستان و محاصره همهجانبه و قطع کامل امکانات، اهالی را مجبور به فروش اراضی خود و انجام معامله کند. گرچه در این سالها هم کاملا موفق نشده و هنوز خانوارهایی ساکن این مناطق هستند.
در همین باره محسن حیدری، حقوقدان و فعال محیطزیست درباره تبعات انسانی احداث این سد نیز میگوید: «در قیمتگذاری اراضی روستاییان و عشایر پشت سد گتوند شاهد عدم توجه به ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستیم، بهگونهای که بهای پراختشده به روستاییان و عشایر ساکن در حوزه مخزن سد، توان معادلسازی زندگی آنان را نداشت و کاملا آشکار بود که این افراد هرگز موفق به آغاز یک زندگی جدید در نقطهای دیگر نخواهند شد و در جریان این جابهجایی و به علت قیمت ناعادلانه زمینهایشان، فکری برای توانمندسازی آنان نمیشود و کرامت انسانی آنها پایمال میشود و با تبدیلشدن از یک دامدار عشایری به یک کشاورز یکجانشین، یا تبدیلشدن از یک کشاورز روستایی به یک حاشیهنشین شهری، از بخش عمده حقوق انسانی خود محروم میشوند».
گفته میشود حتی فروکش کردن آب سد گتوند هم دردی از مردم غمزده این منطقه دوا نمیکند چرا که شوری آب این سد سبب شده است زمینهای کشاورزی این منطقه هر روز بیش از پیش به شورهزار بدل شود
بر اساس آخرین گزارشهای رسیده، شرکت آب نیرو بعضی از زمینها را متری ۶۵۰ تومان خریداری کرده و بابت خانهها هم متری ۲۰ هزار تومان داده که بهسختی ۵ میلیون تومان میشد که این خود هزینه حملونقل وسایل و دام روستاییان به مناطق دیگر نمیشود. این در حالی است که شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران طی یک بیانیه مطبوعاتی که اخیراً منتشر شده است، اعلام کرده که سد گتوند هیچ پرونده حقوقی بابت تملک اراضی مخزن خود ندارد و با رعایت مفاد لایحه قانونی تملک اراضی و املاک، نسبت به تعیین بهای املاک اقدام کرده و بهای تعیینشده توسط کارشناسان دادگستری را، پرداخت کردهاند.
۳۵۰ خانوار، پولی دریافت نکردهاند
علی یوسفی منجزی، نماینده حقوقی روستاهای زیر آب رفته منطقه که خود اهل روستای آب ماهیک است دراینباره میگوید: «به ۳۵۰ خانوار این روستاها حقوحقوقی پرداخت نشده است. سال ۹۸ نماینده حقوقی شرکت آب نیرو از تهران آمد و چند صورتجلسه در فرمانداری مسجدسلیمان به تصویب رسید ولی به تعهدات خود عمل نکردند».
به گفته او آب وارد روستاهای گلزاری آب ماهیک، پابر آفتاب، تنگ هلیل، سربیشه، رگ هلیل گاورا لبرود از بخش مرکزی لالی و تلخاب تاجدین، پرنوشته، سرپر و کنار هشتلک از بخش مسجدسلیمان شده است. آب وارد زمینهای کشاورزی و خانهها شده و تنها راه امرار معاش روستاییان را مختل کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید