در سایه کمبود امکانات اطفای حریق «جنگلها» و «البرز زارعی»ها میسوزند
بیل و سطل آب به جای هواپیمای آتشنشان
ریحانه جولایی
آتشی که به دل زاگرس افتاده هنوز تمام نشده است. آتش نهتنها درختان بلوط، بلکه جان البرز را هم گرفت. البرز زارعی جوان 28 سالهای که برای نجات زاگرس سوخت.
در گوشه و کنار فضای مجازی و سایتهای خبری عکسهایی از البرز زارعی به چشم میخورد. از آخرین صحبتهایش روی تخت بیمارستان تا نالههای عزیزانش بر سر مزار. البرز زارعی اما تنها یکی از جوانانی است که بهصورت داوطلبانه برای نجات جنگلهای کشور بیهیچ امکاناتی دستبهکار شده است و معلوم نیست چند نفر دیگر به دلیل کمبود امکانات در این آتشسوزی گسترده مجروح و مصدوم شدهاند.
عکسهایی که چند روز گذشته از جوانان ایلام منتشر شد نشان میداد با دست خالی و بدون داشتن لباس مناسب به جنگ آتش رفتهاند، اما انگار زور آتش و باد بیشتر از آنهاست چراکه هرچه تلاش میکنند، آتش از سوی دیگر زبانه میکشد. در یک کلام، این روزها حال زاگرس خوب نیست و دستهای زاگرسنشینان برای مقابله با آتشسوزی بیشتر از همیشه خالی است.
سال پر باران، سال پر آتش
هر ساله در کشور شاهد وقوع آتشسوزی در جنگلها و مراتع هستیم و هر سال مسئولان وعده میدهند که دیگر امکانات و تجهیزات اطفای حریق را فراهم میکنند و تا آتشسوزی بعد یادشان میرود که قرار بود چه کار کنند و چه وعدههایی داده بودند. پس بهتر است با این مقدمه در همین ابتدای گزارش تیر خلاص را بزنیم. به گفته فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری متأسفانه سالانه بهطور میانگین حدود ۱۵ هزار هکتار از جنگلهای ایران دچار آتشسوزی میشوند و ما هر سال بخشی از جنگلهای کشورمان را به خاطر همین آتشسوزیهایی که در بسیاری از موارد عامل انسانی دلیل به وجود آمدن آن است از دست میدهیم و متأسفانه به نظر میرسد پایگاه آتشنشانی هوایی که بتوان در اینگونه مواقع از آن برای خاموشی جنگل و مرتع استفاده کرد دیده نمیشود درحالیکه خسارتهای هر آتشسوزی هزینههایی بهمراتب بیشتر از احداث چندین پایگاه هوایی آتشنشانی در پی داشته است.
باوجوداین شرایط و بیتوجهی مسئولان امسال از جهت افزایش آتشسوزی سال پر ریسکی بهحساب میآید. دوستداران محیطزیست، امسال بیشتر از سالهای گذشته نگران وقوع آتشسوزی در مراتع و جنگلها هستند چراکه بارندگیهای خوب امسال، موجب رویش قابلتوجهی گیاه شده که با آغاز فصل گرما و در صورت رعایت نکردن، احتمال وقوع آتش افزایش مییابد و این موضوع را مسئولان و کارشناسان حوزه محیطزیست بهتر از هر کس دیگری میدانند. بااینحال هنوز کسی به فکر تهیه تجهیزات آتشنشانی نیست و نابودی سرمایههای ملی هم اهمیتی ندارند.
بیتوجهی مسئولان سرمایههای ملی را میسوزاند
آتشسوزیهای اخیر در جنگلهای زاگرس باعث شد تا در کنار برآورد خسارتهای این آتشسوزی به برآورد هزینههای لازم برای تجهیز یک ناوگان هوایی آتشنشانی پرداخته شود.
هرچند پیش از مهار کامل آتش تعیین میزان دقیق خسارت ممکن نیست، اما با توجه به وسعت و تراکم و عمر درختان در منطقه میتوان تاحدودی خسارت را تخمین زد.
پیشازاین هم قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها و مراتع کشور درباره خسارت آتشسوزیها در مناطق جنگلی زاگرس گفته بود: آتشسوزی در هر هکتار از مناطق جنگلی زاگرس ۵۶ میلیون تومان و در هر هکتار اراضی ۱۷میلیون تومان خسارت وارد میکند. یعنی جدای از آتشسوزی اخیر سالانه نزدیک به دو هزار و ۲۵۰ میلیارد تومان از آتشسوزی در زاگرس، خسارت روی دست اقتصاد بهجا میماند.
روز آتشنشان سال ۱۳۹۷ خبری تحت عنوان «رونمایی از نخستین هواپیمای آتشنشان» منتشر و اعلام شد؛
اما پرسش این است که الان این هواپیما در شرایطی که آتش بخشهای گستردهای از زاگرس را خاکستر کرد و جان البرز زارعی را گرفت، کجاست؟
جای خالی هواپیماهای آتشنشان
با یک حساب سرانگشتی میتوان به این موضوع پی برد که هزینه خرید هواپیما برای کشوری چون ایران که از جنگلهای وسیع و غنی سهم میبرد آنقدر زیاد نیست، چراکه هر آتشسوزی خسارت بیشتری به منابع طبیعی کشور میزند. متأسفانه باوجود داشتن نعمت میلیونها هکتار جنگل و مرتع طبیعی که خداوند به این ملت ارزانی داشته تاکنون در زمینه تشکیل و سازماندهی یگان تخصصی آتشنشان هوایی جنگلها و مراتع اتفاقی که منجر به ایجاد پایگاه هوایی آتشنشانی شود رقم نخورده است. این در حالی است که کشورهای دیگر با مراتع و جنگلهایی با وسعت کمتری از کشور ما دارای چندین ناوگان آتشنشانی هوایی هستند.
با نگاهی به قیمت هواپیماها و بالگردهای آتشنشانی در جهان متوجه میشویم که هر بالگرد حدوداً بین ۳ تا ۶ میلیون دلار قیمت دارند و هر هواپیما از ۷ میلیون دلار شروع میشود و تا ۱۵ میلیون دلار هم قیمت دارد. بااینحال چندی پیش عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست معترف بود برای ساخت ۱۰ پایگاه آتشنشانی هوایی، ۵۰۰ میلیون دلار لازم است که بر اساس دلار ۱۶ هزارتومانی میشود ۸ هزار میلیارد تومان که در مقایسه با زیانی که جنگلهای زاگرس دید رقم چندانی نیست.
بااینحال بحث هواپیمای اطفای حریق چندان هم تازه نیست. روز آتشنشان سال ۱۳۹۷ بود که خبری تحت عنوان «رونمایی از نخستین هواپیمای آتشنشان» منتشر و اعلام شد همزمان با ۷ مهر روز آتشنشان و ایمنی، متخصصان صنایع هوایی وزارت دفاع برای نخستین بار در کشور موفق به طراحی و ساخت سامانه آتشنشانی هوایی پیشرفته سنگین برای اطفای آتشسوزیهای گسترده توسط هواپیماهای جت شدند، اما پرسش این است که الان این هواپیما در شرایطی که آتش بخشهای گستردهای از زاگرس را خاکستر کرد و جان البرز زارعی را گرفت، کجاست؟
یکی از چالشهای اساسی آتشسوزیهای ایران بهخصوص در جنگل، نبود سامانههای آتشنشانی هوایی است؛ هرچند بالگردهای هوانیروز، شرکت نفت، هلالاحمر و سپاه نیروهای انسانی داوطلب را به محل حادثه منتقل کردند و افزون بر ۵۰۰ نیروی انسانی بر فراز کوه در حال خاموش کردن آتش هستند و همچنین با همکاری وزارت دفاع و سپاه سه بالگرد آبپاش برای اطفای حریق آتش منطقه حفاظتشده خائیز کهگیلویه اعزامشده اما با تأثیر تحریمها بر تهیه وسایل آتشنشانی جای خالی آتشنشانی هوایی در ایران محسوس است که با این اوصاف خبر رونمایی از سامانه آتشنشانی هوایی پیشرفته سنگین توسط متخصصان صنایع هوایی کشورمان بارقه امید را در دلها روشن کرده بود که اگر روزی شاهد چنین حوادثی شدیم این هواپیما میتواند ۱۸ تن آب را بر محل حریق تخلیه کند؛ اما مشخص نیست این هواپیما کجاست و قرار است کی و کجا از آن استفاده شود .
فقیرترین جنگلهای غنی دنیا
یکی دیگر از مواردی که برای بسیاری تبدیل به سؤال شده این است که چرا استانهایی که دارای جنگلها و مراتع وسیعی هستند و هر سال هم با اتفاقات غیرمترقبهای مثل سیل و آتشسوزی و... مواجهاند نباید مجهز به امکانات و تجهیزات موردنیاز برای مقابله یا پیشگیری از وقوع این حوادث باشند. درست مثل کهگیلویه و بویراحمد که وقتی جنگلهای منطقه حفاظتشده خائیز در آن دچار حریق شد چیزی برای دفاع از درختان در مقابل شعلههای آتش نداشت. به همین خاطر استاندار برای تأمین تجهیزات موردنیاز با رایزنی با معاون اول رئیسجمهور، وزیر کشور، وزارت دفاع و فرمانده نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران به دنبال تأمین تجهیزات موردنیاز اطفای حریق بود. همان زمان، حسین کلانتری با ورود به شهرستان کهگیلویه و حضور در عملیات اطفای حریق منطقه فرماندهی عملیات را در دست گرفت و گفت: «از همان ساعات اولیه با توجه به حساسیت موضوع و گسترش دامنه آتش، با تماس با معاون رئیسجمهور وضعیت آتشسوزی برای امدادرسانی بهتر تشریح شد.» این مسئول تأکید کرد: «با همکاری مسئولان کشوری در کمترین زمان ممکن چهارفروند بالگرد امدادی و ترابری برای خدماترسانی و امدادرسانی سریع و بهموقع وارد شهرستان کهگیلویه شد.» جالب اینکه این بالگردهای آبپاش از استانهای اصفهان، خوزستان و تهران وارد کهگیلویه و بویراحمد شدند و به همین خاطر کار خود را برای اطفای حریق چند روز دیرتر شروع کردند.
لزوم توجه مسئولان جهت تهیه تجهیزات
وقوع آتشسوزی، سیل، زلزله و بلایای طبیعی در هر جامعهای اجتنابناپذیر است اما مهمتر از همه مدیریت کردن آن است. بهرغم اینکه مدیران اجرایی ما نشان دادهاند در حوادث طبیعی، چون سیل و زلزله قادر هستند نیروهای بسیج مردمی را بهسرعت و بهخوبی ساماندهی کرده و از توان حداکثری آنها در جهت رفع مشکل بهره ببرند؛ در زمینه آتشسوزی در جنگلها ما شاهد نوعی آشفتگی در مدیریت و بسیج نیروهای مردمی برای مقابله هماهنگ و برنامهریزیشده با آتشسوزی هستیم؛ رویهای که چهبسا در گسترش آتشسوزیها نیز مؤثر است.
نیروهای مردمی به جای برخورداری از لباسهای مناسب و استاندارد، دستگاههای ثابت و متحرک آبپاش، ماشینآلات مجهز و آماده، وسایل هوشمند اعلامخطر و ...؛ با ابزاری، چون بیل و سطل آب و بدون پوشش استاندارد و ایمن برای مقابله با آتشسوزی در جنگلها اقدام میکنند
لباسهای مناسب و استاندارد برای نیروهای اطفای حریق، دستگاههای ثابت و متحرک آبپاش، خاموشکنندههای دستی و متحرک، ماشینآلات مجهز و آماده، وسایل هوشمند اعلامخطر و ... ازجمله ابزار و نیازهای ضروری برای مقابله با آتشسوزی است که باید توسط افراد حرفهای و توانمند استفاده شود.
بااینحال همواره با گزارشهایی مواجه هستیم که نیروهای مردمی با ابزاری، چون بیل و سطل آب و بدون پوشش استاندارد و ایمن برای مقابله با آتشسوزی در جنگلها اقدام میکنند و این ضعف مدیران را در مواقع بحرانهای اینچنینی نشان میدهد. با امید اینکه مسئولان هم بهاندازه مردم به طبیعت و ذخایر کشور اهمیت دهند و دولت به جای اختصاص بودجههای عجیب به طرحها و پروژههایی که گاهی کارآیی چندانی هم ندارند و ضروری به نظر نمیرسند، برای تجهیزات مذکور سرمایهگذاری کنند.
دیدگاه تان را بنویسید