مشکلات اقتصادی، یکی از تکههای پازل خشونت شهری
کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی
نزاعهای شهری نتیجه عوامل مختلفی است که باید به صورت یک پازل با قطعات متعدد آن را دید؛ یکی از قطعات این پازل، مشکلات اقتصادی و معیشتی است که در کنار عوامل دیگری میتواند در بروز خشونت به صورت آشکار یا بروز رفتارهای پرخاشگرانه موثر باشد.
پرخاشگری و نزاع از جمله معلولهایی است که مستقیم و غیرمستقیم ریشه در خشم و عدم کنترل و مدیریت آن دارد و این درحالی است که جامعه ما در ترویج و آموزش مهارتهای کنترل خشم کار زیادی انجام نداده است، نه در حوزه تربیتی بچهها و نه در فضای ارتباطی خانواده و نه در حوزه تعلیم و تربیت آثار مهارتآموزی. بنابراین افرادی که محصول این نظام تربیتی و پرورشی هستند همواره با خودشان مشکلاتی را حمل میکنند تاجاییکه خروجی هیجانات خشم و عصبانیتشان از کنترل خارج شده و ناخواسته به یک پرخاشگری در انظار عمومی تبدیل میشود و همانطور که گفته شد بروز چنین وضعیتی در نتیجه عدم مدیریت استرسها، خشم، رفتارها و هیجاناتی است که افراد به طور روزانه با آن سروکار دارند.
بیتردید یکی از ریشههای پرخاشگری همین خشمی است که به طور طبیعی در همه افراد وجود دارد. بروز خشم، هیجانی است که برای هر فردی قابل تصور است و در حالیکه فلسفه وجود خشم فاقد ایراد و طبیعی است؛ ولی اگر همین هیجان خشم مدیریت نشود و تکانههای پرخاشجویانه در افراد رشد و پرورش پیدا نکند، طبیعتا خشم به خودی خود نمیتواند عاملی برای بروز خشونت و پرخاشگری باشد.
در کنار عدم مدیریت صحیح استرسها و هیجانات و نداشتن مهارتهای ارتباطی؛ مسائل دیگری مثل مشکلات اقتصادی، ناکامیها و نارضایتی از فضای پیرامونی و تبعیضهایی که در جامعه وجود دارد هم میتوانند در بروز این رفتارهای پرخاشگرانه ازقبیل نزاع دخیل باشند.
از طرفی فراموش نکنیم که بسیاری از الگوهای خشونت در فضای خانواده پرورش پیدا میکنند؛ یعنی همان رفتارهای پرخاشگرانهای که از سوی والدین صادر میشود و فرزندانی که در معرض یادگیری و سرمشقگیری هستند نسبت به سایر فاکتورها مهمتر هستند که گاهی توسط بازخوردهایی که از جامعه به آنها داده میشود تقویت میشوند و همین برای افراد تبدیل به سرمشق میشود؛ خیلی از رفتارهای خشونتآمیز در جامعه، از نگاه فرد منجر به موفقیت میشوند و همین باعث تقویت این رفتارها است.
گذشته از همه اینها نبود مهارتهای ارتباطی، باعث میشود برخورد بین افراد و تعامل و ارتباطات عام در سطح جامعه، کمکم از شکل مسالمتآمیز فاصله بگیرد و به سمتی برود که افراد برای دستیابی به نتایج موردنظرشان متوسل به رفتارهای پرخاشگرانه شوند. اینکه گفتمان و رابطه موثر، سالم و مناسبی بین افراد و بخصوص اعضای خانواده برقرار نیست نیز در نوع خود عاملی است برای اینکه افراد گاهی در برخورد با دیگران و چالشهای ارتباطی از مسیرهای ناکارآمد مثل پرخاشگری استفاده کنند.
در کنار اینها باید به کاهش سطح آستانه تحمل افراد به عنوان عامل مهم دیگری در بروز نزاع و پرخاشگری توجه کرد. در این سالها بنا به دلایل مختلفی هیجانات بعضی افراد به درستی مدیریت نشده و روی هم تلنبار شده است. کسانی که به طور دائم در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی ناکامی را تجربه میکنند و اصول مهارتی مترتب بر رفع عوارض این ناکارآمدی و ناکامیها را هرگز فرا نگرفتهاند، واضح است که آستانه تحمل پایینتری دارند.
ممکن است خیلی از این ناکامیها نتیجه بیکاری، فقر و مشکلات اقتصادی باشد. در نتیجه رفتارهای پرخاشگرانه با در کنار هم قرار گرفتن این دلایل در جامعه در قالب خشونتهای رفتاری و کلامی به فضای بیرون از حوزه شخصی افراد بروز پیدا میکنند و طبیعی است که مسائل اقتصادی هم نه به عنوان عامل اصلی که به عنوان عاملی غیرمستقیم میتواند در کنار سایر عوامل، خشونت را در فضای جامعه تقویت کند.
دیدگاه تان را بنویسید