تمایل زوجهای ایرانی به فرزندآوری کم و کمتر میشود
الگوهای یک تغییر الگو
ریحانه جولایی
اگر کمی به دور و اطراف خود نگاه کنیم، زن و شوهرهایی را میبینیم که تمایلی به بچهدار شدن ندارند یا اگر هم زمانی تصمیم به بچهدار شدن بگیرند سالها بعد از ازدواج است. پای صحبت این افراد که بنشینیم متوجه میشویم برای این عدم تمایل دلایل متعدد و متفاوتی دارند.
این روزها زندگی کردن و تأمین هزینههای شهرنشینی بهویژه برای ساکنان کلانشهرها نهتنها راحت نیست، بلکه تبدیل به یک بحران شده است. زن و مرد مجبورند هر روز کار کنند تا بتوانند بخشی از هزینههای زندگی را تأمین کنند. در این فضا بچه داشتن میتواند باعث شود برخی منابع درآمد از بین برود یا هزینههای جدیدی به زندگی اضافه شود؛ اما به این معنا نیست که فرزندآوری ارزش خود را از دستداده است.
ارزش فرزند در میان خانوادهها و زنان جامعه ما همچون گذشته به قوت خود باقی است، اما شرایط بهگونهای است که امکان تحقق وضعیت مطلوب، برای آنان وجود ندارد. نتیجه این جریان کاهش نرخ فرزندآوری در جامعه ایرانی است. جامعهای که به لحاظ تنوع قومی و فرهنگی در هر سوی خود با نرخ متفاوتی از رشد مواجه است. از فارس و کرد و لر تا عرب و گیلک، امروز شاهد کاهشی است که در برخی شهرها به زنگ خطر نزدیک شده است.
تلاش برای کاهش فرزندآوری
اگر یادتان باشد تا چند سال قبل تبلیغ کاهش فرزندآوری همهجا قابلمشاهده بود. تا آنجا که شعار «فرزندکمتر، زندگی بهتر» روی جعبههای دستمالکاغذی، پفکنمکی، گوشهای از دفترها و خلاصه هرجایی که ممکن بود چشم کسی به آن بیافتد، نوشته شده بود.
این طرح از سالهای میانی دهه ۶۰ در کشور، با تصویب قانون تنظیم خانواده در اوایل دهه ۷۰ تشدید شد. میزان باروری از سال 1364 بهتدریج شروع به کاهش کرد. هرچند دولت از سال 1367 سیاستهای آشکاری را در جهت تعدیل نرخ رشد در پیش گرفت؛ اما باید اذعان کرد سیاستهای مخفی دولت، ازجمله افزایش سطح سواد، توسعه نقاط روستایی و گسترش شبکههای بهداشتی، در کاهش باروری از نیمه دهه 60 به بعد، تأثیر بسزایی داشته است.
تأثیر شهرنشینی
بر کاهش جمعیت
در این میان شهرنشینی هم نقش مؤثری در کاهش فرزندآوری داشته است. به گفته رحیم محمدی، استاد علوم اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه، زیست کلانشهری در ایران موجب شده تا اشکال جدیدی از خانواده در این کلانشهرها شکل بگیرد که منجر به کاهش فرزندآوری میشود.
بر اساس گفتههای محمدی ایجاد شهرهای مدرن در زمره اولین تغییرات اجتماعی مهم در ایران معاصر است. در جامعهشناسی و علم فرهنگ، کلانشهر؛ نماینده یک فرهنگ و نمود نوعی جهانبینی و ظهور انسانی خاص است که در کنار آن با مفاهیمی، چون خانواده کلانشهری نیز مواجه هستیم.
او درخصوص خانواده کلانشهری در مقایسه با خانواده سنتی پیش از آن میگوید: خانواده خود را با خانواده پدر و مادرتان مقایسه کنید و خانواده پدر و مادرتان را با خانواده پدربزرگ و مادربزرگتان، پدرم سالها پیش به منزل ما آمد، شب به مهمانی رفتیم و نصف شب برگشتیم، در خیابانها ترافیک بود، پدر من کشاورز و کاسب و دارای ذهنیت و روحیه متفاوتی از ما و یک خانواده پرجمعیت بود، تعجب میکرد از اینکه مردم تهران در این وقت شب، نخوابیده و در خیابان هستند.
به گفته این جامعهشناس ما در تهران خانوادهای جدید متناسب با زیست کلانشهری تشکیل دادهایم که با خانواده پدر و پدربزرگهایمان از اساس به لحاظ ساختارها، قدرت، آرزوها، جهانبینی، فرهنگ درون و شیوه چینش اعضای خانواده، متفاوت است. در گذشته، خانواده شامل پدر، مادر، فرزندان و پدربزرگها و مادربزرگها بود. در مرحله بعد، خانواده کوچکتر شد و الان اشکال جدیدی از خانواده در همین کلانشهر به وجود آمده که در ذهن تهرانیها خانواده تلقی میشود. برای مثال در تهران سرشماریها نشان میدهد که شکل جدیدی از خانوادههای تک عضوی به وجود آمده است. یک خانم تنها و یا یک آقای تنها در آپارتمان مستقل زندگی میکنند. این امر در قدیم استثنا بود، اما در شهرهایی مثل تهران اینگونه نیست.
محمدی در خصوص تغییرات خانواده در کلانشهرها اضافه میکند: این تغییرات اشکال جدیدی از خانواده را به وجود آورده و مشروع ساخته است. مثل خانوادههای بدون فرزند. برخی میگویند چه لزومی دارد که خانواده حتماً فرزند داشته باشد؟! من با شخصی مصاحبه کردم که ۱۵ سال ازدواجکرده و بچه نداشت. پرسیدم که بچه ندارید؟ گفت: «مگر هر کسی ازدواج میکند باید بچه داشته باشد؟!» در گذشته اگر کسی بچهدار نمیشد، میگفتند که مشکل دارد، اما الآن بدون فرزندی، امری طبیعی است. یکی از ویژگی کلانشهرها این است که افراد در آن گم هستند. اگر شما از محل زندگی و آپارتمانتان بیرون آمدید، گم هستید. کلانشهر به شهروندانش یک نوع آزادی میدهد و یک نوع آزادی و هنجارشکنی میدهد. اگر شما از محلتان خارج شدید، هر هنجارشکنی که خواستید میتوانید انجام دهید.
به گفته او اشکال جدیدی که از خانواده در ایران به وجود آمده، معنای فرزند را هم بهکلی تغییر داده است. در دنیای قدیم، مد زمانه و نحوه اثبات زن بودن به آوردن بچه بود و زن و مرد عقیم، ناقص بهحساب میآمدند. همچنین فرزند، بخشی از سرمایه و قدرت خانواده بود. درگذشته مردی که هفت پسر داشت در روستا و شهر دارای قدرت بود، اما امروز وقتی در تهران کسی بچه میآورد فهم متفاوتی از بچه دارد، حتی نگاهی وجود دارد که بچه را مزاحم لذت بردن از زندگی میداند و عنوان میکند تحمل سختیهای فرزندآوری را ندارد.
تأثیر شرایط اقتصادی و فرهنگی در کاهش فرزندآوری
همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، فرزندآوری تابعی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده و تغییر نگرش خانوادههای ایرانی نسبت به این مسئله باعث کاهش فرزندآوری بین زوجین شده است. در جامعه امروزی ما داشتن فرزند کمتر ارزشمندتر از خانوادههای پرجمعیت است و این تفاوت در شیوه زندگی نسل گذشته و نسل امروزی جهت جمعیت کشور را به سمت پیر بودن نشان میدهد. بالا رفتن هزینهها در دنیای امروز باعث شده که خانوادهها از پس هزینههای چند فرزند برنیایند و تلاش کنند شرایط و امکانات را برای تنها یک بچه مهیا کنند.
از سوی دیگر یکی از دلایلی که فرزندآوری را سخت میکند این است که فرزندان امروزی دستشان در جیب پدر و مادر است و خانواده باید خرج آنان را متقبل شود، درحالیکه در گذشته فرزندان بهسرعت به عناصری مولد و فعال تبدیل میشدند و پدر و مادر برای اینکه بار کمتری بر دوش خود بکشند، اقدام به فرزندآوری میکردند و فرزند نیز در کشاورزی، دامداری و... به والدین کمک میکرد درصورتیکه امروز چنین نیست و بسیاری از فرزندان حتی پس از تشکیل خانواده دادن همچنان وابستگیهای مالی به خانواده خود دارند.
در دهههای اخیر، رشد جمعیت ایران روند نزولی داشته است و اگر به همین طریق پیش برویم، وضعیت کشور وارد مرحلهای بحرانی خواهد شد. بنابراین نیازمند آسیبشناسی هستیم تا بتوانیم از دل این آسیبها و عوامل مؤثر در بروز این مسئله، راهکار و برنامه ارائه دهیم
وضعیت بحرانی کاهش جمعیت
در دهههای اخیر، رشد جمعیت ایران روند نزولی داشته است و اگر به همین طریق پیش برویم، وضعیت کشور وارد مرحلهای بحرانی خواهد شد. بنابراین نیازمند آسیبشناسی هستیم تا بتوانیم از دل این آسیبها و عوامل مؤثر در بروز این مسئله، راهکار و برنامه ارائه دهیم. در مسئله کاهش جمعیت، عوامل متعددی نقش داشته است، اما یقیناً مهمترین نهادی که در حوزه جمعیت نقش دارد نهاد خانواده است؛ پس باید ببینیم که در حوزه خانواده چه تغییراتی رخ داده و چه عواملی منجر به تغییر سبک زندگی خانواده شده که نتیجه آن کاهش فرزندآوری و کاهش جمعیت کشور بوده است.
موضوع دیگری که میتوانیم به آن اشارهکنیم بالا رفتن سن ازدواج است. در جامعه امروز ایران، سن ازدواج زنان به دلیل افزایش سطح سوادآموزی آنان همچنان رو به افزایش است. همچنین فشارهای اقتصادی بر زوجهای تازه ازدواجکرده وارد میشود مبنی بر اینکه قبل از ازدواج دارای شغل و مسکن باشند. درحالیکه فرصتهای آنان برای دستیابی به این امکانات به دلیل ورود فزاینده جرگههای عظیمی که وارد بازار کار و مسکن در مناطق شهری میشوند کاهش مییابد. همچنین نگرش نسبت به ازدواج دستخوش تغییرات شده است بهطوریکه حتی خانوادههای سنتی ازدواج را دیگر تنها گزینه برای دخترانشان نمیدانند. از طرف دیگر مشکل بیکاری باعث بالا رفتن سن ازدواج میشود. پیشبینی میشود میزان بیکاری در بین جمعیت زیاد مردان جوان که بلافاصله پس از انقلاب متولد شدند به علت رقابت شدید در بازار کار افزایش یابد.
طبیعی است که با بالا رفتن سن ازدواج، فرصت باروری نیز کمتر خواهد بود و درنتیجه، منجر به کاهش تعداد فرزندان خواهد شد.
افزایش سطح تحصیلات خصوصاً در زنان، نیز یکی از عواملی است که منجر به بالا رفتن سن ازدواج و درنتیجه، کاهش فرزندآوری میشود. البته بین بالا رفتن سطح تحصیلات و بالا رفتن سن ازدواج، یک رابطه دوسویه وجود دارد. در دو دهه گذشته، سواد زنان افزایش قابلملاحظهای داشته و حتی نسبت دختران به پسران در دانشگاه فزونی گرفته است.
درگذشته مردی که هفت پسر داشت در روستا و شهر دارای قدرت بود، اما امروز وقتی در تهران کسی بچه میآورد فهم متفاوتی از بچه دارد، حتی نگاهی وجود دارد که بچه را مزاحم لذت بردن از زندگی میداند و عنوان میکند تحمل سختیهای فرزندآوری را ندارد
افزایش سطح تحصیلات زنان منجر به افزایش تمایل زنان به حضور در بازار کار شده و میزان اشتغال زنان نسبت به گذشته بیشتر شده است. حضور بیشتر زنان در بیرون از خانه منجر به کاهش تمایل زنان به فرزندآوری شده و در کاهش نرخ فرزندآوری در ایران تأثیرگذار بوده است. در آخر با توجه به شرایط جمعیتی کشور و عواملی که بیان شد، ضروری است که برای حل مسئله کاهش فرزندآوری برنامهریزی صورت گیرد تا این مسئله تبدیل به بحران شود. ازاینرو، هم باید سیاستگذاریهایی در سطح کلان صورت گیرد و هم فرهنگسازی در سطح خانوادهها.
دولت باید با اجرای سیاستگذاری و تنظیم قوانین امر فرزندآوری را تسهیل کند؛ بهنحویکه باوجود تحولات صورت گرفته، زمینه تسهیل فرزندآوری فراهمشده و چالش پیشآمده تبدیل به بحران نشود.
دیدگاه تان را بنویسید