اختلالات سایکوسوماتیک (روانتنی) منشا ذهنی دارند
رنجهای روحی، جسم را بیمار میکند؟
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
تا به حال شده با افرادی روبرو شده باشید که از مشکلات و دردهای جسمانی خویش رنج ببرند و اینطور بیان کنند که به پزشکهای متعدد رجوع کردهاند، اما هنوز از شدت دردهای مزمن آنها کاسته نشده است؟ مثلا فردی که سالهای سال است از ناراحتی معده رنج میکشد و هر غذایی را نمیتواند بخورد! یا فردی که دردهای شدیدی را در نواحی سر و گردن خود متحمل میشود! وقتی که شروع به صحبت میکنند متوجه میشوید به عنوان مثال متخصص گوارش یا مغز و اعصاب عیب یا مشکلی را در دستگاه گوارشی یا سیستم نورولوژیکی آنها نیافته است. پس به نظرتان منشأ این دردهای فیزیکی چه میتواند باشد؟ چرا بعضی از افراد به دردهایی مبتلا میشوند که حتی با انجام آزمایشهای جورواجور علت مشخص و دقیقی برای آنها پیدا نمیشود؟!
از منظر روانشناسی باید خاطرنشان کرد دستهای از بیماریهای جسمی هستند که مولفههای روانشناختی نقش بسزایی در ایجاد، تداوم و یا تشدید آنها دارند. بیماریهای شایعی مانند زخم معده، رفلاکس معده، سردردهای میگرنی، برخی بیماریهای قلبی، آسم، دیابت و حتی تعدادی از سرطانها در زمره مهمترین بیماریهایی هستند که در طبقه اختلالات «سایکوسوماتیک» قرار میگیرند. لازم به ذکر است واژه سایکوسوماتیک از دو کلمه سایکو به معنای روان و سوماتیک به معنای جسم تشکیل شده که معنای فارسی این کلمه به «روانتنی» معروف است. بیماریهای «روانتنی یا سایکوسوماتیک» بسیار تحت تاثیر افکار و احساسات آدمی هستند و به عبارتی از یک ذهن ناآرام نشات میگیرند. به عبارتی نوعی اختلال در سیستم مغز و اعصاب هستند که خود را با تظاهر به یک بیماری جسمی نشان میدهند. بنابراین تشخیص اختلال روانتنی، زمانی صورت میگیرد که یک اختلال با آسیب جسمانی شناختهشده وجود داشته باشد و رویدادهایی که از نظر روانشناختی معنادار هستند، قبل از اختلال واقعشده و به شروع یا وخیمتر شدن آن کمک کنند.
البته امروزه باتوجه به تحقیقات و پژوهشهای روانشناسی ثابت شده اختلالات اضطرابی که نظام فکری فرد را مختل میکنند، نشخوارهای ذهنی و وسواسهای شدید فکری را به راه میاندازد سبب میشوند سیستم ایمنی فرد در دراز مدت تضعیف شود؛ ازاینرو چون مغز بطور پیوسته در پی پرداختن به نگرانیهای دائمی و فاجعه تصور کردن دنیای اطراف و نبش قبر کردن گذشته مشغول است، لحظهای مجال استراحت ندارد و بطور مکرر در موقعیت «دریافت پیغام خطر» باقی میماند که ادامه این وضعیت منجر به تولید درد و خستگی در نقاط مختلف اندامهای بدن میشود که البته ناگفته نماند در درازمدت نیز میتواند زمینه بیماریهای دیگری همچون لوپوس و ام.اس را نیز مهیا کند.
آنچه مشخص است اینکه تمامی دردهای عنوان شده نظیر سردرد، کمردرد، گردن درد، خستگیهای مزمن، زخم معده، سندرم درد اسکلتی-عضلانی و ناراحتیهای گوارشی، درد در هنگام مقاربت، چرخه قاعدگی دردناک، درد بازو همه و همه این بیماریهای جسمانی منشا عصبی و روانی دارند. از منظر آسیبشناسی بر طبق دیدگاه و رویکرد روانپویشی میتوان گفت افکار و هیجانها علل مهم رفتارهای آدمی هستند؛ به عبارتی رفتار قابلمشاهده (پاسخهای آشکار) تابعی از فرایندهای روانی داخلی (رویدادهای پنهان) است. رویدادهای درونی و منابع تحریک محیطی، شخصیت را که ترکیبی از وقایع داخلی و خارجی است شکل میدهد که در این میان وقایع درونی فرد در این زمینه نقش عمدهتری دارند. از اینرو به منظور درک و فهم رفتارهای افراد مبتلا به اختلالات سایکوسوماتیک و کمک به آنها برای حل دردهای درونیشان لازم است، افکار پیشایند و استرسورهای مهمی که عامل ایجاد و تقویت و تدام دردهای جسمانی و روانی آنها هستند به طور تخصصی تجزیه و تحلیل شوند که البته رسیدن به این موهوم و درک آن افکار، خود نیازمند بررسی و کنکاش عمیقترین هیجانها و احساسات شخص است.
کلام آخر اینکه؛ اگرچه دلیل قطعی برای شروع این بیماری نمیتوان مشخص کرد اما تصور میشود که استرسهای خاص زندگی و ماندن طولانی مدت در شرایط استرسزا ممکن است آغاز کننده این دردها باشند. بسیاری از افراد پس از تجربه یک وضعیت منفی قابل توجه مثل از دست دادن عشق یا روبرو شدن با یک فاجعه طبیعی دچار درد سایکوسوماتیک میشوند؛ بنابراین لازم است افراد در صورت نبود علتهای پزشکی مشخص و دقیق حتما از مشورت با روانشناسان متخصص بهره ببرند تا با گذراندن دورههای رواندرمانی از این دردهای ناراحتکننده عصبی که متاثر از حالات روحی است رهایی یابند تا بهاینترتیب از بروز و نمود اختلالات دیگری همچون افسردگی و اضطراب پیشگیری کنند.
دیدگاه تان را بنویسید