فستیوالی که نوید شادی میداد، با تحقیر ایرانیان به پایان رسید؛
حال و روز غمانگیز مسافران «دریملند آنتالیا»
ریحانه جولایی
تبلیغات گسترده کار خودش را کرد و بیش از 6 هزار ایرانی با وعده 10 روز سفر به آنتالیا راهی سفری 40 ساعته شدند. سفری که برای بیشترشان تنها چند ساعت طول کشید.
احتمالاً تا الآن از فستیوال «دریم لند» شنیدهاید. به لطف شبکههای مجازی این روزها خبرها سریعتر از آنچه فکر میکنید دیده و شنیده میشود. چند روز پیش خبر آوارگی و بیپناهی ایرانیان نقل محافل شبکههای داخلی و خارجی ایران و شبکههای ترکیه بود. تمسخر ایرانیهایی که تنها برای چند روز شادی و دوری از زندگی پر از رنج و سختی این روزها تصمیم گرفتند با پرداخت 3 میلیون تومان از فستیوالی که سالهاست با موفقیت برپا شده بود استفاده کنند. برای این فستیوال تبلیغات زیادی شده و در آن وعده داده شده بود که مسافران میتوانند در این سفر با هزینهای کمتر از معمول از یک هفته ناهار و شام رایگان به همراه سایر تفریحات و استراحت در چادرهای استانداردی که در فیلمهای سالهای گذشته فستیوال نشان داده شده بود، بهرهمند شوند.
هیچچیز سرجایش نیست
تا اینجای کار همهچیز خوب و ایدهآل به نظر میرسد. یک هفته اقامت در کشوری خارجی به همراه جشن و موسیقی و شادی کافی بود تا مسافران زیادی را برای رسیدن به این فستیوال همراه کند، اما مشکل از آنجایی شروع شد که هزاران ایرانی از داخل و خارج کشور با سختی خود را به محل کمپ رساندند و از اینجا توهین و بیاحترامیها شروع شد. در ابتدای ورود، زنان و مردانی مأمور بودند تا بدون هیچ امکاناتی و بهصورت دستی داخل کیفها و چمدانها را جستوجو کنند و همین امر باعث شد تا عده زیادی در گرمای شرجی ظهر آنتالیا منتظر بمانند. بعدازآن هم شرایط بهتر نشد. هیچچیز طبق برنامه پیش نرفت. خبری از چادرهای 6 و 8 نفره نبود و فقط تعداد محدودی چادر سیاه پلاستیکی در جنگل نصبشده بود که آنها هم اشغالشده بودند. برای این حجم از مسافر تعداد انگشتشماری سرویس بهداشتی و حمام در نظر گرفتهشده بود که کفاف نمیداد.
مردم سرگردان و آواره شده بودند. حالا دیگر خبری از فستیوال هم نبود. بوفه غذایی که وعده آن را قبل از خرید بلیت داده بودند تنها خوراک لوبیا به مسافران خسته میداد و همه با چهرههای عبوس و گرفته کنار چمدانهای رنگارنگشان نشسته بودند. گوشهای دیگر مردم به نشانه اعتراض تجمع کرده بودند و خواستار برگرداندن پولی بودند که از آنها گرفتهشده اما چه کسی باید مسئولیت را به عهده میگرفت؟
بیبرنامگی یا تحقیر ایرانیها؟
پچپچها به راه افتاد. گروهی میگفتند کلاهبرداری عظیمی بوده و برخی میگفتند هدف تخریب و تحقیر ایرانیها است؛ عدهای میگفتند کارگزار ایرانی کلاهبرداری کرده و بلیت تقلبی فروخته و برخی هم معتقد بودند هیچکدام از این داستانها صحت ندارد و باید خوشبینانه نشست تا چادرها برسد. البته این خوشبینی به برگزارکنندگان هم سرایت کرده بود. آنها که عمدتاً ترکزبان و ساکن ترکیه بودند، وعده میدادند که تا ساعت 11 شب چادرها میرسد و مشکلی وجود ندارد جز بیبرنامگی کوچکی که قابلرفع است.
ساعت از 11 شب میگذرد و هیچ چادری به دست مسافران نمیرسد. باز وعده واهی میدهند که دولت ترکیه وارد عمل شده و ساعت 9 صبح چادرها میرسد، غذای گرم سرو میشود و خوانندگان روی استیج برنامه اجرا میکنند. همان شب مردم خشمگین میشوند.
درگیریهایی صورت میگیرد. پلیس ترکیه وارد عمل میشود و بیاحترامی میکند. تورلیدرها که خشم مردم را میبینند از جلو چشمها دور میشوند و تنها چند نفر از آنها کنار مسافرانشان میمانند. آژانسهای مسافرتی که بلیتها را فروختهاند زیر بار نمیروند که خسارت بدهند و هتل یا سرپناهی برای مسافران فراهم کنند. مردم بیپناه، خسته و گرسنه و آواره با هر سختی که شده شب را به صبح میرسانند با این امید که شاید فردا همهچیز درست شود.
صبح میشود و باز همان آش و همان کاسه است. حالا همه باورشان شده که پولهایشان به باد رفته و خبری از جشنواره موسیقی نیست. اتوبوسها آماده رفتن میشوند، آنهایی که پول زیادی همراه خود ندارند دوباره سفری 40 ساعته را آغاز میکنند. گروهی دیگر چمدان به دست از کنار اتوبان به سمت آنتالیا میروند که باعث میشوند ترافیک ایجاد شود.
عدهای دیگر به شهرهای اطراف میروند تا هتلی، سرپناهی برای ماندن پیدا کنند و بعضی هم تصمیم میگیرند چند روز را با هر کیفیتی که شده در کمپ بمانند و با اتوبوسهایی که قرار بود یک هفته بعد دنبالشان بیاید به شهر خودشان برگردند؛ اما چند ساعت بعد درهای کمپ بسته میشود و این یعنی داستان همینجا تمام شده است. ایرانیها را با بیاحترامی و خواری از محوطه بیرون میکنند.
روزهای سخت تا رسیدن به خانه
آنهایی که ماندند هم شرایط بهتری نداشتند. بسیاری از مسافران در شهرهای اطراف ساکن شدند و برای این ماندن هزینههای زیادی پرداخت کردند. هزینه هتلهای ارزان هم در این شرایط بالاتر رفته بود، بهواسطه اینکه زمان خرید بلیت گفتهشده بود تمام هزینهها پرداختشده، بسیاری پول کافی با خود نداشتند و برای رسیدن به ایران سختیهای زیادی متحمل شدند. یکی از این سختیها رسیدن به مرز بود. به دلیل برداشتن پروازهای آنتالیا گروه زیادی مجبور شدند روزها در راه باشند تا به مرز برسند. برای مثال یک مسیر 23 ساعته از آنتالیا تا رسیدن به شهر وان؛ دوباره سوار ماشین شدن و رسیدن به شهرهای مرزی و یک ماشین دیگر برای رسیدن به مرز ایران. ساعتها انتظار کشیدن برای باز شدن مرز و سختیهایی که هیچکس و هیچ نهادی مسئولیت آن را قبول نکرد. تازه بعد از بیش از 25 ساعت طی مسیر و ورود به خاک ایران باید از شهرهای مرزی به سمت شهرهای مقصد حرکت کنند که مسیر متفاوت است. برای مثال از مرز ارومیه تا تهران چیزی بیش از 12 ساعت باید در اتوبوس ماند.
در موضوع تحقیر شش هزار گردشگر ایرانی در آنتالیا؛ غمانگیزترین نکته بیتوجهی مسئولان کشور است که هیچ تلاشی در جهت احقاق حق و آبروی ایرانیان در کشوری غریب نکردهاند؛ با این توجیه که آنها برای تفریح رفتهاند و بهسادگی تنها صورتمسئله را پاک میکنند
مردمی که پشتیبان و قانون ندارند
آژانسهای مسافرتی هم رفتار بهتری نداشتند. آنها حاضر به برگرداندن هزینه نیستند و با مسافرانی که برای پس گرفتن پولهایشان برگشتهاند تندی میکنند. بسیاری از مالباختگان از ضرب و شتم توسط مدیران و مسئولین آژانسهای مسافرتی خبر میدهند و اینکه با وقاحت تمام میگویند هزینهای را برنمیگردانند و مسافران را دعوت میکنند تا برای گرفتن پولشان شکایت کنند چون معلوم نیست پشتشان به کجا و چه کسانی گرم است. در این میان غمانگیزترین نکته بیتوجهی مسئولان کشور است که هیچ تلاشی در جهت احقاق حق و آبروی ایرانیان در کشوری غریب نکردهاند؛ با این توجیه که آنها برای تفریح رفتهاند و بهسادگی تنها صورتمسئله را پاک میکنند.
ایکاش میشد در ایران شاد بود
بسیاری از فعالیتهای گردشگران در آنتالیا، برخلاف تصور برخی مسئولین، لزوماً غیراخلاقی یا خلاف شئون اسلامی نیست. کشوری همچون ایران که هم در شمال و هم در جنوبش دریا دارد، اما هنوز به کشتیهای تفریحی اجازه فعالیت نمیدهد؛ طرح سالمسازی دریا تنها شامل جداسازی بخش زنان و مردان میشود، بیآنکه دوش یا سرویس بهداشتی مناسبی داشته باشد؛ فاضلاب خانهها و سازمانهای دولتی در دریا تخلیه میشود؛ حریم دریا مورد دستاندازی و غارت نهادهای دولتی قرارگرفته و دسترسی به ساحل برای مردم عادی در بسیاری جاها غیرممکن و بهطورکلی دشوار است؛ مکانهای تفریحی ساحلی همچون یک زمین والیبال ساحلی دیده نمیشود؛ برگزاری کنسرت موسیقی مجاز در نقاط ساحلی با دخالت برخی نهادها برچیده میشود و در عوض تا دلتان بخواهد مأمور محسوس و نامحسوس گشت اخلاقی و... در ساحلها، احساس امنیت روانی گردشگران را خدشهدار میکنند، طبیعی است که هزاران گردشگرش رنج دهها ساعت اتوبوس سواری را بر خود هموار کنند تا به آنتالیا بروند و بجز اینکه در این راه پولشان را به کشور همسایه میبرند، گاه همچون رویداد اخیر، در کشور بیگانه سرافکنده میشوند؛ آن چنانکه یکی از رسانههای ترکیه تیتر زده بود: «شش هزار گردشگر ایرانی در آنتالیا خوار و خفیف شدند.»
براساس آمارهای اعلامشده، در سال گذشته نزدیک به ۹ میلیون ۲۰۰هزار نفر از مرزهای کشور خارج شدند و کشورهای ترکیه، عربستان، گرجستان، ارمنستان و آذربایجان بیشترین پذیرش مسافران ایرانی را داشتهاند
خروج ارز از کشور به خاطر چند روز تفریح
ایران کشوری است با پتانسیلهای زیاد گردشگری که از آنها هیچ استفادهای نمیکند. پتانسیلهایی که کشورهای همسایه از طریق آن در صنعت توریسم به دستاوردهای زیادی رسیدهاند و روزانه مبالغ قابلتوجهی ارز وارد کشورشان میکنند، درحالیکه ایران با داشتن شرایط بهتر و با بستن درهای کشور به روی گردشگران نهتنها از این قابلیت استفاده نمیکند، بلکه سالانه مبالغ زیادی ارز صرفاً به خاطر چند روز تفریح از کشور خارج میشود و هیچ نهادی هم به فکر تغییر برخی سیاستها نیست. طبق آمارهای اعلامشده در سال گذشته بیش از ۹ میلیون ۲۰۰ هزار نفر از مرزهای کشور خارج شدند و کشورهای ترکیه، عربستان، گرجستان، ارمنستان و آذربایجان بیشترین پذیرش مسافران ایرانی را داشتهاند. با توجه به اینکه ۸۳ درصد سفرهای خارج از کشور تفریحی هستند، میتوانیم فضای تفریحی خوب و مفرحی را در کشور خودمان داشته باشیم و به بهانه تفریح در خارج از کشور اقدام به خروج ارز از کشور نکنیم. توسعه گردشگری فرصتهای شغلی زیادی را به همراه دارد و با افزایش اشتغال و کاهش بیکاری اقتصاد بهبود پیدا کند اما این مسئله نیازمند آن است که باور و فرهنگسازی در مردم به وجود آید که گردشگری داخلی شرایط اقتصادی کشور را بهبود داده و پیامدهای مثبت آن به کشور و شهروندان بازمیگردد.
دیدگاه تان را بنویسید