لزوم توجه به ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی عزاداری ایام محرم
حماسه کربلا و احساس همبستگی ایرانیان
آیینها و مناسکی که در رابطه با کربلا انجام میشود، برای مردم صرفا جنبه دینی، آنگونه که برخی برداشت میکنند، ندارد، بلکه یک پدیده ملی، اجتماعی، فرهنگی و دینی است. در این ایام هر کسی با هر شکل و طریقی در مراسم عزاداری شرکت میکند. ما امروز با تنوع عزاداری و نذورات و ابزار و آلات متفاوت روبهرو هستیم. برای نسل جدید بیشتر نمایشی و بیرونی بودن مراسم اهمیت دارد و نسل قدیم درونگرایی و بیشتر جنبه مناسباتی، اجتماعی و خلوت را میطلبد. «دین» عنصری اجتماعی است و انجام مناسک و آیینهای دینی، موجب نزدیکتر شدن و انسجام اجتماعی افراد میشود. افراد، در انجام مناسک دینی، احساس همبستگی درونی و معنوی میکنند و نوعی همدلی و یکرنگی را تجربه میکنند در یک نگاه کلی به شیوههای گوناگون و بسیار متنوع عزاداری ایام محرم در کشور ما، و در میان اکثرشیعیان جهان، به دلیل غلبه همان «حس عاطفی» و تاکید بر «عشق»، ماجرای کربلا، از معنای اصیل و ظرفیت فرهنگی-اجتماعی خود تهی شده و تبدیل به یک آیین صرف شده است
آذر فخری، روزنامهنگار
رابطه انسان ایرانی و حادثه کربلا، بیش از آن که رابطهای تاریخی و حماسی باشد، رابطهای عاطفی است همراه با شور و هیجانی خاص. در این رابطه، آنچه بر تمام زوایای این حماسه دینی، غلبه کرده است؛ نوعی عشق و حس و حال معنوی است که گاه از چهارچوبهای دینی و شرعی نیز فراتر میرود. رابطه انسان ایرانی با حماسه کربلا، تا آن حدی عاطفی و «دلی» است که انجام آیینهای خاص عزاداری مربوط به آن، در هر شهر و دیار و محلهای، رنگ و بو، و حال و هوای خاص و منحصر بهفردی دارد. و حتی باید اذعان کرد که گاه، برگزاری این آیین، اشکال و روشهای فردی نیز به خود گرفته است. افرادی هستند که در عزاداری برای امام حسین(ع) و یاران و خاندانش، بنا بر میزان عاطفه و عشقی که در قلب خود احساس میکنند، آیینهایی شخصی «تولید» میکنند. هر چند نمیتوان و نباید بر نوع عزاداری افراد، چندان ایرادی گرفت و یا دخالت کرد، اما گاه چنین آیینهای فردی، مورد اقبال و توجه اطرافیان قرار میگیرند و پا از حیطه فردیت فراتر میگذارند، جمع و گاه قومی را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
در یک نگاه کلی به شیوههای گوناگون و بسیار متنوع عزاداری ایام محرم در کشور ما، و در میان اکثرشیعیان جهان، به دلیل غلبه همان «حس عاطفی» و تاکید بر «عشق» ، ماجرای کربلا، از معنای اصیل و ظرفیت فرهنگی-اجتماعی خود تهی شده و تبدیل به یک آیین صرف شده است.
دورکیم جامعه شناس، تاکید میکند که «دین» عنصری اجتماعی است و انجام مناسک و آیینهای دینی، موجب نزدیکتر شدن و انسجام اجتماعی افراد میشود. افراد، در انجام مناسک دینی، احساس همبستگی درونی و معنوی میکنند و نوعی همدلی و یکرنگی را تجربه میکنند.
انجام مناسک و آیینهای مربوط به کربلا، نیز کارکرد مهمی در مشارکت عمومی و همبستگی اجتماعی دارد.
کارکرد اجتماعی حماسه کربلا
دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در رابطه با مجالس عزاداری شیعیان چنین توضیح میدهد که اگر چه این مجالس و آیینهایی را که در طی آنها اجرا میشود، میتوان نوعی امر دیندارانه درنظر گرفت، اما بیش از این که یک امر دینی باشد، کارکردهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد: محافظت و هویتبخشی به جامعه شیعیان، تبلیغ و انتقال مفاهیم شیعی به مخاطبان و کمک به حفظ پویایی و حیات شیعیان در جامعه، از جمله کارکردهای این مجالس است، که اتفاقا در تعریف کلاسیک از رسانه هم چنین انتظاری داریم. در واقع، مجالس عزداری حسینی، بهخودی خود، نقش نوعی رسانه را ایفا میکند.
دکتر ارمکی در ادامه به «ظرفیت فرهنگی» این مجالس اشاره می کند: «مردم و آئین مردمی محرم یک ظرفیت فرهنگی است. ظرفیتی که در ایجاد آن حوزه مدیریت و سیاست نقش چندانی ندارد. حتی در مراسم روز عاشورا، «پلیس» حضور پررنگی ندارد و خود مردم در تعامل با یکدیگر عمل میکنند و کنترل و نظم و نظام رفتار دستهها و هیئتها را در دست میگیرند. و این رفتار که سالهاست شاهد آن هستیم نشان میدهد که هر چه بیشتر، امور به مردم واگذار شود، نتایج اجتماعی بهتری خواهیم گرفت.
ارمکی با توجه شرایط امروز ایران و آسیبپذیر شدن روابط مردم با یکدیگر به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، معتقد است، آنچه در این ظرفیت فرهنگی باید مورد توجه قرار بگیرد و احیاء شود، فرهنگ کمک به دیگری است. این ارزش اجتماعی در محرم خیلی دیده میشود؛ مردم در این ایام به همدیگر نزدیک تر میشوند. باید از این ظرفیت برای کارهای بزرگ اجتماعی استفاده کرد. حلقه مفقوده جامعه ما، خدمت است؛ کمک به دیگری آنهم بدون درنظرداشتن نفع و ارزش مادی و بدون قضاوت در مورد آدمها، طرفداران زیادی دارد. اتفاقا افراد جامعه متعهد به ایفای نقش در این عرصه هستند و اینگونه امور را اخلاقی میدانند. اما متاسفانه از چنین ظرفیتی استفاده نمیشود و این پتانسیل چند ده میلیونی نادیده گرفته میشود. در حالی که از این جمعیت چند ده میلیونیِ حاضر در ایام محرم، یا سایر مشارکتهای مذهبی، اجتماعی، فرهنگی میشد به شکل بهتری استفاده کرد. اینها ارزشهایی است که میتوان در رفتار و سیره امام حسین(ع) هم مشاهده کرد. ما ایرانیها در مورد یکدیگر قضاوتهای خاص منفی داریم که بر تکتکمان وارد است. رفتارها و خصلتهایی مثل فرصتطلبی، راحتطلبی، بدخواهی برای دیگران و... در اغلب ما دیده میشود. در حالیکه در فعالیتهای مرتبط با مناسک و آیینهای ملی-مذهبی، ایرانیان رفتار متفاتی از خود نشان میدهند و حتی در مواردی به دنبال فعالیتهایی هستند که زندگی رابرای دیگران آرام و آسان کنند و در مناسبات اجتماعی، به سروسامان دادن زندگی همنوعان خود میپردازند. طوری که در سالهای اخیر، عدهای از مردم، شکل و شمایل ادای نذورات خود را تغییر دادهاند و هزینه نذر خود را صرف مواردی که مهمتر تشخیص میدهند، میکنند؛ مثل رسیدگی به دانشآموزان مناطق محروم و یا کمک به خانوادههای مستمند. یعنی یک فعالیت صرفا آیینی را طوری انجام میدهند که نتیجه اجتماعی داشته باشد.
آیین؛ اجتماعی یا دینی؟
این جامعه شناس به نوعی استحاله فرهنگی-سنتی در بین مردم ما اشاره می کند: در ایران بیش از اینکه خود عزاداری مهم باشد، مراسم آن اهمیت دارد؛ به عبارتی وجه نمایشیِ آداب، و آیین آن اهمیت دارد. البته جامعهای که آداب و آیین نداشته باشد، جامعه نیست. جامعهای که در آن مراسم و سنن جاری نیست، بیمحتوا، سخت و لاجرم شکننده است. هیچ جامعهای نیست که در آن آداب نباشد و مراسم وجود نداشته باشد. همچنین هر جامعهای آداب و رسم و رسوم و سوگواری خاصی دارد که حتما به آنها پایبند است. و شوربختانه در بین ما ایرانیها، در مراسم عزاداری دوستیها بیشتر ظهور میکند تا دشمنیها. اما در عروسیها، دشمنیها ظهور میکند.
اجرای آیینهای مرتبط با عاشورا، در طول تاریخ، چهرهها و جلوهها و حاشیههای فراوانی به خود گرفته است که چندان ربطی به اصل ماجرای کربلا ندارد، اما برای مردم ما مهم است یا مهم شده است که حتما آن آیین را انجام دهند؛ مثل مراسم قمهزنی، که میدانیم مخالفتهای شرعی و عرفی زیادی نسبت به آن وجود دارد و حتی انجام آن ممنوع اعلام شده، ولی هنوز عدهای به هر صورت ممکن این کار را انجام میدهند. و یا استفاده از ابزار و آلات مختلف در دستجات سینه و زنجیر زنی؛ طبلهایی که هر سال بر قطر و تعداد آنها افزده میشود، علامتهایی که مدام بر تعداد شاخههای آنها اضافه می شود، پوشش و آرایش خاصی که هر سال ابداع میشود. و حتی شایع کردن خبرهای عجیب و غریبی در مورد اسبهایی که در روز عاشورا گریه میکنند و امسال هم ماجرای آتش زدن 72 کبوتر زنده را شنیدیم که البته عمل بسیار شنیع و دردناکی بود. دکتر ارمکی در رابطه با جلوگیری این مراسم می گوید: اگر بخواهیم با نحوه عزاداری مردم در ایام محرم مقابله کنیم، مسلما مقاومتهایی شکل میگیرد چرا که بستر، زمینه و شرایط این مراسم به عوامل اجتماعی، فرهنگی، دینی و تاریخی باز میگردد و اجتناب پذیر نیست. مهمتر اینکه مراسم محرم و عاشورا یکی از عوامل پیوند دهنده بین افراد و گروههای اجتماعی ما بوده و هست، ما از این طریق با یکدیگر همزیست، همنوا و همروز شدهایم.
عظمتی که عزاداریها در روز عاشورا پیدا میکنند، مبتنی بر یک وفاق اجتماعی و دینی است، مراسم عاشورا میتوانست برای یک گروه «خیلی دیندار» باشد، ولی اینطور نیست، همه اقشار مردم، با هر سطح از اعتقاد دینی، درگیر آن میشوند و فرهنگی که پشت آن است حضور همه را ترویج میدهد. و تنها دیندارانِ متعهد را به سوی خود جلب نمیکند. آیینها و مناسکی که در رابطه با کربلا انجام میشود، برای مردم صرفا جنبه دینی، آنگونه که برخی برداشت میکنند، ندارد، بلکه یک پدیده ملی، اجتماعی، فرهنگی و دینی است. در این ایام هر کسی با هر شکل و طریقی در مراسم عزاداری شرکت میکند. ما امروز با تنوع عزاداری و نذورات و ابزار و آلات متفاوت روبهرو هستیم. برای نسل جدید بیشتر نمایشی و بیرونی بودن مراسم اهمیت دارد و نسل قدیم درونگرایی و بیشتر جنبه مناسباتی، اجتماعی و خلوت را میطلبد. این دو گانگی در عزاداریها هم دیده میشود، هرچند این مسئله مستمر نمیماند؛ چون نسل جوان امروز،بالاخره پیر میشود و به دلیل اقتضائات سنی، اجتماعی، اقتصادی و ... دوباره به سنت برمیگردد و درونگرا میشود. «نسل» بهعنوان« نیرو»، شوک وارد کرده و انتظارات را زیاد میکند، اما بر خلاف نظر عدهای مخل و اختلالآفرین، نیست بلکه عاملی برای تغییرات جدید است.
دیدگاه تان را بنویسید