دوراهی پرتنش اصولگرایان برای اجماع؛
دو شقهای که سخت به وحدت میرسند
محبوبه ولی
هر چه روز انتخابات نزدیکتر میشود، اصولگرایان بیش از پیش ضرورت اجماع را احساس میکنند. به دنبال آن، مدام توصیههای اکید به اجماع از اطراف و اکناف و چهرهها و محافل اصولگرایانه به گوش میرسد.
ضرورت اجماع از آنجا ناشی میشود که در نظرسنجیها سه کاندیدا، یک اصلاحطلب و دو اصولگرا آرایی نزدیک به هم دارند.
در یکی از آخرین نظرسنجیها که مرکز پژوهشهای مجلس انجام داده، 45.5 درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی گفتهاند که قطعا در انتخابات شرکت خواهند کرد.
از میان آنها رأی 20.7 درصد به قالیباف بوده است. 18.9 و 18.2 درصد نیز ترتیب گفتهاند که به پزشکیان و جلیلی رأی میدهند. امیرحسین قاضیزاده هاشمی 4.6 درصد، علیرضا زاکانی 2 درصد و مصطفی پورمحمدی 1.8 درصد رأی داشتهاند.
2.7 درصد از پاسخگویان گفتهاند که رأی سفید یا باطله به صندوق خواهند انداخت و 26.7 درصد نیز مردد بوده و هنوز کاندیدای نهایی خود را انتخاب نکردهاند.
در برخی دیگر از نظرسنجیها پزشکیان یا جلیلی بیشترین رأی را کسب کردهاند. برای مثال در یک نظرسنجی دیگر 29 درصد شرکتکنندگان اعلام کردهاند که به پزشکیان رأی میدهند. 25.2 و 24.1 درصد نیز به ترتیب قالیباف و جلیلی را انتخاب کردهاند.
بیانیهها و نامههای هشدارآمیز
فصل مشترک همه این نظرسنجیها اما نزدیک بودن آرای دو کاندیدای اصلی اصولگرا یعنی جلیلی و قالیباف است که جبهه انقلاب را به تکاپو برای اجماع انداخته است.
محسن رضایی دیروز بار دیگر تاکید کرد که «اجماع جریان انقلابی یک ضرورت ملی برای کارآمدی و شتاب در پیشرفت کشور پس از انتخابات است.» تشکلها و مجموعههای سیاسی اصولگرا نیز یک به یک با صدور بیانیه کاندیداهای اصولگرا را دعوت به وحدت میکنند؛ دعوتهایی که لحن هشدارآمیز دارند.
نمونه این دعوتهای هشدارآمیز، نامه جمعی از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق به سعید جلیلی است که در آن نوشتهاند: «همان طور که پیش از این به صورت حضوری به عرض رسید، یکی از مهمترین عوامل که موجب سیاهبختی هشت ساله سیاست در دهه 90 شد آن بود که آرای شما در قسمت سخت جریان انقلاب منجمد شده و امکان رشد نداشته و صرفا موجب دوقطبی شدن صحنه شده است. این فضا کاملا مستعد اتفاقی مشابه سال 92 است.
این در حالیست که ظرف رأی آقای قالیباف متشکل از قشر خاکستری جامعه است و همچنین امکان جذب رای از همه اقشار جامعه را دارد.
مهمتر این که رأی شما در صورت کنارهگیری به طور کلی به ایشان منتقل میشود. اما اخبار حاکی از آن است که میخواهید اشتباه سال 92 را تکرار کنید.»
امضاکنندگان نامه با این جمله که «کشور تاب دوباره دوران سیاه اعتدال و اصلاحات را ندارد»، از جلیلی خواستهاند که به نفع قالیباف کنار بکشد. این در حالی است که گروهی دیگر معتقدند احمدینژادیها به جلیلی رأی میدهند و در صورت انصراف جلیلی، رأی آنها به سوی قالیباف نمیرود، بلکه به سبد دیگر کاندیداها خواهد رفت.
بازار داغ شایعه «انصراف»
جلیلی در انتخابات 1400 به نفع ابراهیم رئیسی کنار رفت. این بار اما به نظر میرسد انصراف برای جلیلی و حلقه او به نفع قالیباف چندان آسان نیست.
دو طرف با وجود آنکه هر دو متعلق به جناح اصولگرایان هستند اما اختلافات جدی و فاحشی با یکدیگر دارند که در این روزهای انتخاباتی بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است. همین موضوع باعث شده هواداران هر یک، دیگری را مکلف به انصراف بدانند.
فعال سیاسی اصولگرا: اگر فاصله آرای آقای جلیلی و آقای قالیباف زیاد بود میشد راحتتر تصمیم گرفت؛ ولی الان تصمیمگیری گروهی مقداری سخت شده است و مجاب کردن یکی از این دو نفر برای کنار کشیدن از انتخابات واقعا کار مشکلی است
پیش از این، علی خضریان، مشاور سعید جلیلی در ایکس نوشته بود: «در روزهای گذشته شنیدم آقای قالیباف گفتند که جریان انقلاب باید تا پیش از ۸ تیر با یک نامزد وارد میدان شود که یک روحیه از خود گذشتگی را از ایشان نشان میدهد که قابل تقدیر است؛ و به نظر میرسد اگر طبق نتایج نظرسنجیها امکان رأیآوری برای ایشان کمتر باشد، احتمالاً از عرصه کنار بکشد.»
بلافاصله هواداران قالیباف، با اتهام شایعهسازی به حلقه جلیلی، تاکید کردند اتفاقا این جلیلی است که قرار است به نفع قالیباف کنار برود. محمود نبویان، طی ویدئویی این خبر را «کذب محض» خواند.
محسن منصوری، معاون اجرایی ابراهیم رئیسی و رئیس ستاد انتخاباتی سعید جلیلی نیز در یک جلسه انتخاباتی تاکید کرد: «رقابت ما با دیگر کاندیدها کامل اعتقادی است و با هیچکس در این مورد شوخی و مماشات نداریم و هیچ قصد عقبنشینی از انتخابات نداریم. انصراف در کار نیست مگر آن لحظه که احساس کنیم کاندیدایی بهتر از آقای جلیلی وجود دارد!»
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در این باره گفته است که قالیباف و جلیلی ظرفیت اجماع دارند. او اما در عین حال اضافه کرده: «برای هر کدام استدلالی وجود دارد. یک استدلال این است که اگر قالیباف کنارهگیری کند، به طور قطع آرای او به سبد جلیلی ریخته نخواهد شد اما چنانچه جلیلی به نفع قالیباف کنارهگیری کند، احتمال اینکه آرای او به سبد رأی قالیباف اضافه شود، بسیار بیشتر است، البته مخالفان این دیدگاه هم وجود دارند که معتقدند هیچ اجماعی صورت نگیرد و اجماع به دور دوم موکول شود.»
تعیین تکلیف اجماع تا قبل از عید
اما ظاهرا جبهه انقلاب قصد ندارد اجماع را به دور دوم موکول کند. غلامرضا منتظری، عضو ستاد اجماع نیروهای انقلاب دیروز به ایسنا گفته است: «با توجه به انتخابات زودرس ستاد مرکزی نیروهای انقلابی و ولایی جلسات متعدد با اعضای ستاد و برخی نامزدهای انتخابات برگزار کرد تا پس از بررسی همه جوانب و بررسی نظرسنجیهای معتبر به دلایل اقناعی و محکم برای اجماع دست پیدا کنند.»
اصلاحطلبان سخت در تلاشند تا در این چند روز باقی مانده، سطح مشارکت را تا جایی که میتوانند بالا ببرند. آرای خاکستری و آرای مرددین بسیار برای آنها تعیینکننده است؛ نه تنها برای آنها، بلکه برای اصولگرایان نیز تعیینکننده است چراکه میتواند اجماع را بیاثر کند
منتظری ادامه داده: «پس از آنکه بررسیها به نتیجه قابل قبول برسد بار دیگر با نامزدهای انتخابات گفتگوی مجدد خواهیم داشت و در نهایت پیشبینی ما این است که تا قبل از عید سعید غدیر یک نامزد انتخاب و نتیجه اجماع اعلام شود.»
نتیجه این اجماع و گفتوگوها اما چه خواهد بود؟ جبهه انقلاب با دو کاندیدایی رو به روست که هر دو قبلا یک بار به نفع ابراهیم رئیسی از انتخابات ریاست جمهوری کنار رفتهاند. قالیباف بعدها گلهمند بود که مجبور به انصراف شده و معتقد بود که با کنار رفتن او اصولگرایان انتخابات را به حسن روحانی باختند.
حالا او برای چهارمین بار است که کاندیدای ریاست جمهوری شده است. اما بر خلاف دور قبل که اجماع اصولگرایان از همان ابتدا بر سر ابراهیم رئیسی بود، این بار اصولگرایان دو شقه شدهاند؛ دو شقهای که سخت به وحدت میرسند.
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا به «خبرآنلاین» گفته است مجاب کردن یکی از این دو نفر برای کنار کشیدن از انتخابات واقعا کار مشکلی است. او افزوده: «اگر فاصله آرای آقای جلیلی و آقای قالیباف زیاد بود میشد راحتتر تصمیم گرفت. ولی الان تصمیمگیری گروهی مقداری سخت شده است.»
تکرار انتخابات سال 84
یک فرض این است که هیچ یک از دو کاندیدای اصلی اصولگرا انصراف ندهند و انتخابات به دور دوم کشیده شود. در این صورت شرایطی مشابه انتخابات سال 84 تکرار خواهد شد. طی نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، اکبر هاشمی رفسنجانی در مرحله اول شش میلیون و 211 هزار و 937 رأی و محمود احمدینژاد پنج میلیون و 711 هزار و 696 رأی آوردند. از آنجا که هیچ یک از دو کاندیدا 50 به علاوه یک درصد آرا را کسب نکرد، انتخابات به دور دوم کشیده شد. در دور دوم احمدینژاد با 17 میلیون و 247 هزار و 782 رأی معادل 61.69 درصد آرا بر هاشمی رفسنجانی که 10 میلیون و 46 هزار و 701 رأی کسب کرده بود، پیروز شد.
در آن انتخابات هفت کاندیدا با یکدیگر به رقابت پرداختند که موجب شد آرا بین آنان تقسیم شود.
چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که آخر این هفته برگزار خواهد شد، شش کاندیدا دارد که برخی پیشبینیها حاکی از انصراف دو تن، یعنی قاضیزاده هاشمی و زاکانی است. رأی هر دوی آنها در مجموع اما آنقدر نیست که بتواند مانع دومرحلهای شدن انتخابات شود.
همه چیز بستگی به «میزان مشارکت» دارد
از سوی دیگر اصلاحطلبان سخت درتلاشند تا در این چند روز باقی مانده، سطح مشارکت را تا جایی که میتوانند بالا ببرند. آرای خاکستری و آرای مرددین بسیار برای آنها تعیینکننده است؛ نه تنها برای آنها، بلکه برای اصولگرایان نیز تعیینکننده است چراکه میتواند اجماع را بیاثر کند.
عباس عبدی در همین باره با اشاره به افزایش آرای کاندیدای اصلاحطلبان، انصراف کاندیداهای اصولگرا را بیفایده دانسته است. او در توئیتر نوشته است: «از ۳ روز پیش پزشکیان اول شده و در حال افزایش فاصله است پس بحث انصراف جدی شده ولی به چند دلیل نتیجهای ندارد. تاثیر منفی بر مردم، قدرتطلبی شدید دو طرف، فقدان اثرگذاری اطمینانبخش، دستکاری شدن نظرسنجیها، از همه بدتر؛ آنکه دومی باید به سود سومی کنار برود، پس از باخت هم دعوا میکنند.»
دیدگاه تان را بنویسید