تشتت آرا و چالش ائتلاف، نئواصولگرایان، انقلابیون و جریان سنتی را در انتخابات با بحران مواجه کرده است
تمنای اجماع در جریان اصولگرایی
طهمورث حسینی
پنج در برابر یک. این آمار توصیفی میز نهایی انتخاباتی است که به ظاهر اصولگرایان با پنج کاندیدا از طیفهای مختلف این جریان باید با خیالی آسوده به آن نگاه کنند. اما اخبار از واقعیت دیگری حکایت دارند و گویا نگرانی و تشتت اردوگاه آنان را فراگرفته است. نئواصولگرایان، انقلابیون و جریان سنتی؛ سه ضلع اصلی جریان اصولگرایی است که همه در این انتخابات کاندیدای مورد نظر خود را دارند و همین تکثر، شرایط را برای ائتلاف آنان سخت کرده است. تنها غایب اضلاع اصولگرایی را باید جریان میانه نزدیک به طیف سنتی اصولگرایان دانست که با رد صلاحیت علی لاریجانی، کاندیدایی در میز انتخابات ندارد.
دولت غایب، دولت حامی
سقوط بالگرد مرحوم ابراهیم رئیسی، پایان زودهنگامی را برای دولت سیزدهم رقم زد. با این حال نزیکان او و برخی از وزرای کابینهاش عزم خود را جزم کرده بودند تا دولت چهاردهم از میان آنان و در امتداد دولت سیزدهم تشکیل شود.
ثبت نام 5 عضو کابینه و تلاش برای حضور یکی از حلقه یاران معتمد رئیسی که به حلقه مقداد مشهور شده، در میان کاندیداها، با اعلام نظر شورای نگهبان و رد صلاحیت معنادار آنان ناکام ماند. حواشی ایجاد شده بر سر جمعآوری امضای تعدادی از اعضای کابینه و فشار بر شورای نگهبان برای تایید صلاحیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک خطای بزرگ و رفتاری ناپخته از سوی این حلقه سیاسی تعبیر میشود.
هاتف صالحی، روزنامهنگار اصولگرا نوشت: «رد صلاحیت محمد مهدی اسماعیلی به عنوان نامزد نهایی «حلقه مقداد»، سرآغاز حذف این طیف تندرو، بیتجربه و پرمدعا از سپهر سیاست ایران خواهد بود.»
البته این جریان در انتخابات ریاست جمهوری نمایندگان خود را هم دارد. کاندیدای اصلی اصولگرایی تندرو، سعید جلیلی است که اگرچه حسب ظاهر عضو دولت نبود اما مهرههای اصلی دولت رو به پایان کنونی را میچید و از طریق برادر خود صداوسیما را به تریبون انحصاری و تبلیغاتی دولت تبدیل کرد. حضور منصوری، معاون اجرایی دولت سیزدهم به عنوان ریاست ستاد انتخابات جلیلی نشان داد که وقتی دولت خود را غایب این انتخابات میداند، به سمت نزدیکترین گزینه تمایل پیدا کرده و جلیلی چهره مطلوب این طیف است.
اصولگرایان آرزومندانه تلاش میکنند که نتیجه انتخابات سال 1403 همانند سال 1384 به سود آنها تمام شود آنها علاوه بر تحرکات جریان رقیب، با نگرانی وضعیت مشارکت در انتخابات را رصد میکنند و نگران حضور قشر خاکستری در پای صندوق رای هستند. جریانی که سالها به پیروزی با دوپینگ حذف رقیب و قهر مردم عادت کرده بود، روزهای پراسترسی را پشت سر میگذارد
علیرضا زاکانی نیز که بعد از انتخابات سال 1400 شهردار تهران شده یکی دیگر از کاندیداهای این جریان است. اگر او به سود یکی از کاندیداها (احتمالا سعید جلیلی) کنارهگیری کند دوباره نقش پوششی خواهد داشت و این برای یک کنشگر سیاسی امری نامطلوب است. به همین دلیل خودش در مطلبی نوشت که تا آخر خواهد ماند و اگر بر حرف خود پافشاری کند، بخشی از رای اصولگرایان را جذب خواهد کرد و این به ضرر آنان خواهد بود.
امیرحسین قاضی زاده هاشمی تنها چهره کابینه سیزدهم در میان کاندیداهاست که فعلا هیچ کس او را جدی نمیگیرد.
نواصولگریان و آخرین امید قالیباف
نواصولگرایی نماد خود را محمدباقر قالیباف معرفی کرده است. قالیباف که برای چهارمین بار وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شده و این انتخابات آخرین امیدش برای رسیدن به خیابان پاستور است. او در انتخابات سال 1384 در قامت یک تکنوکرات ظاهر شد و شکست خورد. در سال 1392 با ذات اصولگرایی پا بر عرصه گذاشت و باز هم توفیقی به دست نیاورد و در سال 1396 سعی کرد با رفتارهای مانند احمدی نژاد به کسب آرا بپردازد که بازهم ناکام ماند. او البته از آن سال تا امروز که رئیس مجلس است و همیشه تلاش داشته در لابیگری سیاسی با جبهه پایداری تعامل کند. مدل قالیباف 1403 به نظر میرسد تداوم ارتباط با این جریان خواهد بود و انتخاب علی نیکزاد به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی نیز موید همین نکته است. اختلاف او با جریان تندرو از انتخابات اسفند سال گذشته مجلس تشدید شده و حواشی پیرامونش راه را برای اطمینان بخشی از موفقیت ناهموار کرده است.
محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا معتقد است که شورای نگهبان به قالیباف هدیه ویژه داده است: «به نظر میآید که یک مهندسی بسیار شیک در انتخابات صورت گرفت. همانطور که در انتخابات ۱۴۰۰ نتیجه انتخابات از پیش روشن بود، در ۱۴۰۳ نیز نتیجه انتخابات حداقل از نظر آنهایی که این ترکیب را طراحی کردند، مشخص است. در سال ۱۴۰۰ ردصلاحیت آقای لاریجانی هدیهای به مرحوم آقای رئیسی بود و در حال حاضر نیز هدیهای ارزشمند برای آقای قالیباف است.»
مهاجری البته معتقد است وضعیت رئیس مجلس چندان مساعد هم نیست: «قالیباف هرگز چهره پرنفوذ سیاسی نبوده و اوج آن در انتخابات اخیر مشاهده شد. او با اینکه با جبهه پایداری زدوبند کرد و دوستان نزدیکش را هم قربانی ائتلاف با این تشکیلات کرد، در تهران فقط ۴۰۰ هزار رای آورد که نسبت به دوره قبل مجلس، حدود یک میلیون کاهش داشت. سوای این، قالیباف هرگز در فضای سیاسی کشور به عنوان یک متفکر سیاسی جدی گرفته نشده است؛ نزد اهل فرهنگ و هنر جایگاهی ندارد؛ فاقد ایده اقتصادی است و نزد اقتصاددانان کشور در حد رئیس مجلس، با نفوذ نیست و با اینکه در دانشگاه درس می دهد ، دانشگاهیان خیلی تحویلش نمیگیرند؛ در گروههای مرجع مانند روحانیون نیز برد چندانی ندارد.»
پنج در برابر یک. این آمار توصیفی میز نهایی انتخاباتی است که به ظاهر اصولگرایان با پنج کاندیدا از طیفهای مختلف این جریان باید با خیالی آسوده به آن نگاه کنند. اما اخبار از واقعیت دیگری حکایت دارند و گویا نگرانی و تشتت اردوگاه آنان را فراگرفته و تکثر کاندیداهای اصولگرا شرایط را برای ائتلاف آنان سخت کرده است
پدیدهای برخاسته از جریان سنتی
مصطفی پورمحمدی، دبیر جامعه روحانیت مبارز کاندیدایی برخاسته از سنتیترین بخش اصولگرایی است. او سالها در وزارت اطلاعات حضور داشته، وزیر کشور و وزیر دادگستری بوده و ریاست سازمان بازرسی را به عهده داشته است. این سوابق میتواند برای همه کاندیدهای اصولگرا کمی خطرناک باشد. آنها امیدوارند که این چهره امنیتی و سیاسی پرنفوذ در مناظرهها خیلی چالشی ظاهر نشود.
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح طلب در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شاید از این پیشبینی تعجب کنید اما پدیده «مناظرات» مصطفی پورمحمدی خواهد بود. اطلاعات زیاد محرمانه و غیر محرمانه از ۴۵ سال گذشته دارد. سخنور است و قصد ندارد پوششی برای افراطیون باشد و پشتوانه حاکمیتی قوی دارد.»
ناممکنترین ائتلاف
خطر شکست و ضرورت ائتلاف کاندیداهای اصولگرا پس از اعلام نظر شورای نگهبان بیشتر شده است. حداد عادل، رئیس شورای ائتلاف قبل از اعلام نظر شورای نگهبان گفته بود که «اگر در جبههی رقیب همه بیایند پشت سر یک نفر، در آن صورت ممکن است تکثر نامزدها در جهت نیروهای انقلاب صحیح نباشد و اتفاقاتی نظیر مثلاً انتخابات سال ۹۲ را تکرار کند و در آن صورت باید همه تلاش کنیم که از تکثر کم کنیم و به دست خودمان زمینه شکست را فراهم نکنیم.»
محسن رضایی هم که در این انتخابات تلاش کرده خود را یکی از بازیگران مهم جریان اصولگرایی معرفی کند، گفته است: «ما هیچ چاره و راهکاری را برای بهبود اوضاع کشور جز اجماع نیروها نمیدانیم. اجماع نیروها یعنی اجماع اندیشهها، برنامهها، تواناییها بنابراین نیروهای انقلاب راهی جز اجماع و خروج از فردگرایی ندارند.»
صدای بلند اجماع در جریان اصولگرایی، بیشتر ازسوی حامیان قالیباف بلند شده و آنان احتمال پیروزی رقیب را در صورت نرسیدن به کاندیدای واحد مطرح میکنند. این گروه باور دارد که امکان رایآوری قالیباف بیش از دیگران است و اگر همه جریانهای اصولگرایی با او ائتلاف کنند، پیروز خواهد شد.
حمید رسایی، از مهمترین مخالفان قالیباف این روزها بیشترین حملات به او را آغاز کرده است. او در مطلبی بعد از اعلام اسامی نهایی کاندیداها نوشت: «آقایانی که ۲۰سال است میخواهید یک نفر را رئیسجمهور کنید، اگر با بستن دهانها قرار بود کسی رئیسجمهور شود، ناطق نوری در سال ۷۶ و هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ رئیس جمهور میشدند. ۲۰ سال است نتوانستید، باز هم نمیتوانید. انتخابات ۱۱ اسفند نشان داد که صحن علنی جامعه غیراز صحن علنی مجلس است.»
ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا نیز معتقد است که ائتلافی در اصولگرایان شکل نخواهد گرفت: «نه آقای جلیلی و نه آقای قالیباف به نفع هیچ کس کنار نخواهند رفت.»
اصولگرایان آرزومندانه تلاش میکنند که نتیجه انتخابات سال 1403 همانند سال 1384 به سود آنها تمام شود اما نمیتوانند دلهره شدید خود را از احتمال تکرار سرنوشت انتخابات در سالهای 92 و 96 پنهان کنند. آنها علاوه بر تحرکات جریان رقیب، با نگرانی وضعیت مشارکت در انتخابات را رصد میکنند و نگران حضور قشر خاکستری در پای صندوق رای هستند. جریانی که سالها به پیروزی با دوپینگ حذف رقیب و قهر مردم عادت کرده بود، روزهای پراسترسی را پشت سر میگذارد.
دیدگاه تان را بنویسید