پاسخی به یک پرسش اساسی دولت و دوستانش؛
چرا کسی دستاوردهای ادعایی دولت را جدی نمیگیرد؟
محبوبه ولی
یکی از بزرگترین گلایههای دولت رئیسی و نزدیکانش این است که چرا کسی دستاوردهای دولت را نمیبیند؟ ظاهرا این موضوع آنقدر برای طیف نزدیک به دولت، سوال بزرگی است که حتی خبرنگار روزنامه یک روزنامه همسو، فرصت پرسشگری از بالاترین مقام اجرایی کشور را هم به آن اختصاص میدهد.
اصولا حاضر شدن در نشست خبری رئیسجمهور، فرصت مغتنمی است برای مطالبهگری و طرح پرسشهایی که جامعه به دنبال پاسخی برای آنهاست. روزنامه جوان اما این فرصت را صرف این کرد که پس از شرحی از توفیقات دولت، بپرسد: «آقای رئیسی در این دو سال با تخریب، توهین و تمسخر دستاوردهای دولت از سوی جریان اصلاحات و منتقدین خود چگونه
کنار آمدید؟»
چرا هر چه دولت از توافق با عربستان، عضویت در بریکس و شانگهای، آزادیهای چندین و چند باره! پولهای بلوکه شده، تبادل زندانیان با آمریکا، سفرهای استانی و خارجی و آمارهای امیدبخش میگوید، یا با تمسخر و تخریب مواجه میشود یا با ناباوری؟
این نه فقط سوال روزنامه جوان، بلکه دغدغه دولتمردان نیز هست. یک روز وزیر کشور میگوید «دشمن با جنگ رسانهای تلاش دارد اقدامات بزرگ دولت به سمع و نظر ملت نرسد»؛ روز دیگر معاون علمی رئیسجمهور مدعی میشود دستاوردهای حوزه فناوری آنقدر زیاد است که فرصت رونمایی از همه آنها نیست و بدین ترتیب توانمندیهای دولت رئیسی دیده نمیشود.
آیا دولت ضعف رسانهای دارد؟
محمد حسینی، معاون پارلمانی رئیسجمهور دو روز پیش تاکید کرد که «لازم است برای تک تک این اقدامات و دستاوردها مستند و حتی فیلم و سریال ساخته شود و نمایشگاه برپا گردد!»
اما به واقع راز این همه دستاورد و تداوم نارضایتی عمومی در چیست؟ حامیان دولت معتقدند که کار رسانهای و اطلاعرسانی به اندازه کافی انجام نشده و دولت نتوانسته در حوزه تبلیغاتی آن طور که سزاوار و شایسته عملکردش است، کارنامه خود را به نمایش بگذارد.
این ادعا در حالی است که در سایه حاکمیت یکدست، نه تنها ارگانهای رسانهای دولت، بلکه دستگاههای اطلاعرسانی دیگر نهادهای مجموعه یکدست حاکمیت، از شهرداری و سپاه گرفته تا صدا و سیما و تریبون ائمه جمعه نیز جملگی در خدمت دولت هستند.
بخشی از اعضای دولت، به ویژه آنها که سبقه رسانهای دارند در فضای مجازی فیلترشده و فیلترنشده، مدام در حال شرح دستاوردهای دولت هستند. بار اصلی اما بر دوش شبکهای از فعالان رسانهای رسمی و غیررسمی است که به شکلی خستگیناپذیر در حال آمار دادن از شاخصهای مثبت دولت در کیهان، همشهری، خبرگزاریهای متمایل به دولت و حتی در توئیتر هستند؛ گزارش دیروز کیهان با تیتر «15 شاخص اقتصادی که نشان میدهد دولت رئیسی قابل تمجید است»، تازهترین نمونه از این دست است.
با نگاهی به همین موج رسانهای، عباس عبدی در واکنش به این گفته که دیده نشدن دستاوردهای دولت به دلیل کوتاهی در اطلاعرسانی است، در توئیتر نوشت: «مشکل دولت ضعف عملکرد رسانهای نیست. اتفاقا قویترین نیروهایشان در رسانهها هستند و بیش از حد از ظرفیت رسانه بار میکِشَند و آن را از کارایی انداختهاند. مشکل فقدان ایده و دستاورد است.»
لطمه بزرگنماییها و آمارسازیها به دولت
این بار کشیدن بیش از حد از ظرفیت رسانه را میتوان در خطبههای نماز جمعه شیراز دید. امام جمعه شیراز در خطبههای نماز جمعه اعداد و ارقامی از خدمات دولت ارائه کرد که مایه حیرت و شگفتی بود. ابوفاضل رضوی اردکانی مدعی شد که «در دولت سیزدهم بیش از ۲۰ میلیون شغل ایجاد شده و نزدیک به یک میلیون و ۹۰۰ هزار واحد مسکن نیز طی این دولت احداث شده است. سه هزار و ۵۰۰ بنگاه اقتصادی که رها شده نیز به چرخه تولید بازگشته است.»
ادعای او در یک تریبون عمومی در حالی است که بر اساس آخرین آمار منتشر شده از بازار کار، کل جمعیت شاغل ایران در پاییز سال گذشته ۲۴ میلیون و ۷۰ هزار نفر برآورد شده است. ولع آمارسازی برای دولت اما حامیانش را دچار چنین خطاهایی میکند.
نکته اساسی اینکه در خود دولت نیز این نوع بیگانگی با اعداد و بیاعتنایی به دانش آمار به شکل پررنگتری دیده میشود. در همین راستا فیلم اظهارات رئیسی در روز تحلیفش دست به دست میچرخد که تورم در دولت روحانی را 44 درصد اعلام میکند. همزمان فیلم دیگری از او مربوط به همین ماه جاری بازنشر داده میشود که مدعی است دولتش تورم را از قریب 60 درصد در دولت قبل به 46 درصد رسانده است.
نیروهای رسانهای دولت بارها جداول و نمودارهایی از عملکرد و دستاوردهای دولت به ویژه در حوزه معیشت منتشر کردهاند که دارای اشتباهات فاحش بوده است. بانک مرکزی گزارش دولت را تایید میکند که تورم 20 درصد کاهش داشته و از آن سو، مرکز آمار کاهش تورم را دو درصد اعلام میکند.
با این شکل از کار رسانهای در واقع آنچه برای دولت رخ داده این است که به قول عباس عبدی، رسانه را از کار انداختهاند. با این وصف، آسیبی که حامیانی از نوع امام جمعه شیراز و آمارسازیها برای دولت دارند، بسیار بیشتر از منتقدین و مخالفانش است. این آمارهای متناقض و بزرگنماییها گرچه میکوشند واقعیت را در خود گم و گور کنند اما آنچه به دست میآورند صرفا بیاعتمادی به آمارهای دولتی است
برای مردم، بریکس، شانگهای، رفاقت با عربستان یا حتی با آمریکا، آغوش گشودن به روی چین و هر آنچه که دولتیها نام دستاورد روی آن میگذارند، مادامی که تاثیری بر سطح کیفیت زندگی آنها نداشته باشد و باری از دوششان برندارد، موید هیچ دستاوردی نیست
آلودن کار رسانهای به بازیها و بیاخلاقیهای سیاسی
وجه دیگر تبلیغات رسانهای دولت که آن را بیاثر میکند، متمرکز بودنش بر دعواهای جناحی است. قطعا که دولت از سوی جناح رقیبش مورد سوال و تحت فشار قرار میگیرد و چه بسا تخریب نیز میشود؛ اما مسئله این است که خود دولت و حامیانش نیز مشتاقانه وارد این بازی میشوند. بخش بزرگی از کار تیم رسانهای دولت، هجمه به دولت سابق است. مبنای تمام آمارها و گزارشها، صرفا مقایسه با دولت پیشین است؛ گویی که هیچ شاخصی دقیقتر از وضعیت در دولت سابق برای بررسی بهبود اقتصاد، سیاست خارجی و حوزههای دیگر وجود ندارد!
رئیسی در نشست خبری خود در پاسخ به خبرنگار روزنامه جوان، به تمجید «انصاف» پرداخت و از منتقدانش خواست که در کنار نقد، کارهای انجام شده را نیز ببینند. در ازای آن طیف مقابل نیز دولت را متهم به «بیانصافی» و بیاخلاقی میکند؛ با این استدلال که بنای بسیاری از اقداماتی را که دولت به عنوان دستاورد خود قلمداد میکند، در دولت قبل ریخته شده است، مانند توافق با عربستان که مذاکره بر سر آن در دولت قبل آغاز شده بود.
هجمههای پیوسته به دولت و دولتمردان سابق، دستاوردهای دولت را اگر وجود داشته باشند، در حد دستمایهای برای جنگ سیاسی تنزل میدهد. محمد حسینی، معاون پارلمانی ابراهیم رئیسی در گفتوگویی که با ایرنا انجام داده، همزمان که طرح ساخت مستند و سریال از دستاوردهای دولت را مطرح میکند، به محمدجواد ظریف میتازد. او را ناآشنا با رمز اقتدار کشور معرفی میکند که غربیها برجام به گفته او دو، سه و چهار را به وی القا میکردند و ظریف نیز عمل میکرده است.
به نظر میرسد دولتها و حلقه نزدیک دوستانشان، بهتر است چنین تحلیلهایی را به کارشناسان و صاحبنظران بسپارند تا به دور از منازعات جناحی، بیطرفانهتر و البته عالمانهتر عملکرد دولتها و کابینهشان را نقد کنند. بدین ترتیب تبلیغ دستاوردهایشان نیز با آلودگی به بیاخلاقیهای سیاسی یا به قول رئیسی «بیانصافی»، بلااثر نخواهد شد.
آسیبی که حامیانی از نوع امام جمعه شیراز و آمارسازیها برای دولت دارند، بسیار بیشتر از منتقدین و مخالفانش است. این آمارهای متناقض و بزرگنماییها گرچه میکوشند واقعیت را در خود گم و گور کنند، اما آنچه به دست میآورند صرفا بیاعتمادی مردم به آمارهای دولتی است
اثری از این دستاوردها در زیست مردم دیده نمیشود
مهمترین عامل در بیاعتنایی به دستاوردهای دولت اما ملموس نبودن این دستاوردها برای مردم است. هرچند که دولت و کیهانیها این بیاعتنایی را نتیجه تخریبهای مخالفان دولت میدانند اما واقعیت این است که جامعه بیش از آنکه تحت تاثیر فضاسازیهای مخالفان و منتقدان دولت باشد، از دیدهها و شرایط زیست خود متاثر میشود.
واقعیت این است که شهروند ایرانی وقتی به واسطه افزایش اجارهبها، ناگزیر از مرکز شهر به پایین شهر و از پایین شهر به بیرون شهر نقل مکان میکند، وقتی با هزار مشقت پول خودرویی را فراهم کرده و با هزار مشقت بیشتر در قرعهکشیهای خفتبار شرکتهای خودروسازی بالاخره قرعه به نامش افتاده اما ماهها از خلف وعده خودروسازان در تحویل خودرویش میگذرد، وقتی از بیم ویزیت دکتر و قیمت دارو درد را به جان میخرد اما به پزشک مراجعه نمیکند، وقتی در پی وام ازدواج از نفس میافتد و راه به جایی نمیبرد، وقتی از عهده شهریه مدرسه فرزندش برنمیآید، وقتی توجیهها درباره خشکی ارومیه و غبار گلستان و بیآبی سیستان را میبیند و در نهایت وقتی اثری از صلح و وفاق با جامعه نمیبیند و هرچه میشنود اخبار تنشزایی است از حذف و برخوردهای سلبی با مطالبات اجتماعی، دیگر برایش فرقی نمیکند زیر علم تخریب اصلاحطلبی بنشیند یا پروپاگاندای اصولگرایی؛ او و آنچه میبیند، خود به تنهایی برای قضاوت کافی است.
در واقع برای مردم، بریکس، شانگهای، عکسهای یادگاری در سفرهای خارجی، رفاقت با عربستان یا حتی با آمریکا، آغوش گشودن به روی چین و هر آنچه که دولتیها نام دستاورد روی آن میگذارند، مادامی که تاثیری بر سطح کیفیت زندگی آنها نداشته باشد و باری از دوششان برندارد، موید هیچ دستاوردی نیست؛ حتی اگر صدها فیلم و سریال و مستند از آن ساخته شود.
در چنین شرایطی نه دولت رئیسی، بلکه هر دولت دیگری میتواند برای خودش دست بزند، هورا بکشد، اسپند بریزد، وانیکاد بخواند و ندیدن دستاوردهایش را کار حسودان تنگنظر و عنودان بدگهرش بداند؛ مردم اما از او به زبان آن کنایه فارسی خواهند پرسید: «این همه چریدهای، دنبهات کو؟!»
دیدگاه تان را بنویسید