بدون FATF وعدههای اقتصادی دولت در سفرهای دیپلماتیک چه سرنوشتی خواهند داشت؟
رویابافی ذیل لیست سیاه
محبوبه ولی
حضور ایران در لیست سیاه FATF خبر تازهای نیست. طی 13 سال اخیر، ایران تنها سه سال از این لیست خارج بوده است. گروه ویژه اقدام مالی FATF که ریسک کشورها در پولشویی و تامین مالی تروریسم را بررسی میکند، سال 1389 ایران را در لیست سیاه خود قرار داد. سال 95 در پی توافق برجام، ایران را از این لیست خارج کرد و در وضعیت تعلیق قرار داد.
سه سال بعد اما با خروج دونالد ترامپ از برجام، ایران دوباره به لیست سیاه این نهاد بین دولتی بازگشت و حضورش تا امروز هر ساله تمدید شده است. ابتدای هفته جاری وبگاه این نهاد یک بار دیگر اعلام کرد که ایران به دلیل عدم تصویب مقررات پالرمو و CFT مطابق استانداردهای این سازمان، در کنار کره شمالی و میانمار، کماکان در فهرست سیاه FATF باقی میماند.
بدین ترتیب آنچه اعلام شده، اتفاق تازهای نیست، اما آنچه آن را در شرایط فعلی قابل پرداخت دوباره و حائز اهمیت میکند، همزمانیاش با ترافیک و تحرکات دیپلماتیک دولت سیزدهم به ویژه دیپلماسی اقتصادی آن است.
حسین امیرعبداللهیان، اواخر خرداد را در حاشیه خلیج فارس به سر برد. او میهمان قطر، کویت و عمان بود و ابتدای تیر به امارات رسید. در امارات، اینکه عبدالله بن زاید در ابتکاری دوستانه، از محل کاخ رئیس امارات تا وزارت امور خارجه را خودش با اتومبیل شخصیاش رانندگی کرد و با وزیر خارجه ایران به گفتوگوی خصوصی پرداخت که از سوی دولت و هوادارانش مایه فخر و مباهات و سندی بر دیپلماسی عزتمندانه دولت اصولگرایان تعبیر شد.
کمی قبل از آن هم فیصل به فرحان، وزیر خارجه عربستان پس از هفت سال قطع رابطه، به ایران آمد تا سفرش تاییدی بر آشتی تهران- ریاض باشد. «شوکت میرضیائف»، رئیسجمهور ازبکستان هم پس از چندین سال، 28 خرداد وارد ایران شد و حتی با رهبر انقلاب نیز دیدار کرد.
سفرهای ابراهیم رئیسی به آمریکای لاتین نیز بخش دیگری از تحرکات دیپلماتیک دولت ابراهیم رئیسی است؛ تحرکاتی که گرچه در نگاه اول میتواند مقدمهای بر خروج ایران از انزوای سیاسی باشد، اما اهمیت اصلی آنها برای کشور، ماحصل اقتصادی و کمک به نجات از تنگناهای مراودات با جهان خارج است.
در متن مذاکرات و گفتوگوها نیز دیده میشود که اولویتها با اهداف و برنامههای اقتصادی است. برای نمونه امیرعبداللهیان در پایان سفرش به چهار کشور حوزه خلیج، گفت که در هر یک از این کشورها، «در چارچوب همکاریهای اقتصادی و تجاری خبرهای خیلی خوبی را در آینده برای ملت عزیزمان و ملتهای این چهار کشور خواهیم داشت.»
«خبرهای خوب» و یک واقعیت بد
سوال اصلی اما این است که این «خبرهای خوب»، صرفا در حد یک خبر باقی خواهند ماند یا اینکه جامه عمل هم خواهند پوشید؟ اسفند پارسال وقتی خبر توافق ایران و عربستان علنی شد، فارغ از خبر خوب آشتی دو رقیب سرسخت منطقهای پس از هفت سال؛ اخبار خوب اقتصادی نیز متعاقب آن با رنگ و لعاب فراوان منتشر شد.
حتی در طرف سعودی نیز، محمد الجدعان، وزیر دارایی عربستان، تصریح کرد که پس از توافق اخیر، سرمایهگذاری عربستان سعودی در ایران ممکن است «بسیار سریع» صورت گیرد.
سه ماه پس از آن اظهار، پنجشنبه گذشته، جورج مالبرونت، خبرنگار ارشد روزنامه فرانسوی فیگارو در توئیتی از قول یک تاجر سعودی نوشت که «ارتباط ریلی عربستان سعودی با ایران در دست مطالعه است و این خط ریلی از کویت، بصره و عراق عبور خواهد کرد.»
مالبرونت در کنار این «خبر خوب» اما در عین حال افزوده بود: «یک مقام ارشد در خلیج فارس در مورد سرمایهگذاری اعراب منطقه در ایران میگوید ما نمیتوانیم به دلیل تحریمهای فعلی آمریکا کار خاص و مهمی بکنیم.»
آنچه خبرنگار فرانسوی به نقل از مقام ارشد در خلیج فارس گفته، همان هشداری است که اقتصاددانان چندی پیش در قبال رویابافیهای بدون پشتوانه اقتصادی پس از آشتی تهران- ریاض میدادند.
مجید چنگی، مدیرعامل شرکت ملی گاز تایید کرد وزارت برق عراق، مطالبات گازی ایران را پرداخت کرده و اکنون بدهی گازی عراق به ایران صفر است اما مشکل انتقال وجه از بانک TBI عراق به ایران است که باعث شده مطالبات گازی ایران در بانک عراقی مسدود بماند!
مسعود دانشمند، اقتصاددان و عضو اتاق بازرگانی یکی از همان اقتصاددانان است که آن زمان با تاکید بر اینکه رابطه با عربستان معجزه نمیکند و نباید آن را بزرگنمایی کرد، تصریح کرد: «همه مذاکرات و صلح و توافق شرطهای لازم هستند؛ شرط کافی این است که ایران مشکلات خود را با جامعه جهانی حل کند. از جمله این مشکلات مسئله FATF است که باید حل شود، باید مسئله نظام بانکی و سوئیفت بانکی نیز حل شود.»
در همین راستا، علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل بینالملل اخیرا در گفتوگویی با فرارو به موانع کسب امتیازات و دستاوردهای اقتصادی از گشایشهای سیاسی اشاره کرده و توضیح داده: «مدتی پیش مقامهای عربستانی برای ایجاد روابط تجاری و سرمایهگذاری با ایران ابراز تمایل کردند، اما چنین سخنانی چندان رنگ واقعیت نمیپذیرد، چون ایران هنوز عضو FATF نشده و تحریمهای آمریکا و اختلالات شبکه بانکی نیز به قوت خود باقی است؛ بنابراین عربستان نمیتواند موانع را دور بزند و اتفاقات شگفتانگیزی در روابط دو کشور رخ دهد.»
سریلانکا، بانک عراقی و قس علی هذا
اخباری که از گوشه و کنار میرسد، شاهدی بر این ادعاهاست؛ اخباری که نشان میدهد همزمان با فتوحات دیپلماتیک دولت، موانع اقتصادی به قوت خود باقی است. از جمله اظهارات دیروز مجید چنگی، مدیرعامل شرکت ملی گاز که تایید کرد وزارت برق عراق، مطالبات گازی ایران را پرداخت کرده و اکنون بدهی گازی عراق به ایران صفر است، اما مشکل انتقال وجه از بانک TBI عراق به ایران است که باعث شده مطالبات گازی ایران در بانک عراقی مسدود بماند!
عراق برای ایران در حال حاضر کشور دوست و برادری است که حتی واسطه حل و فصل اختلافات تهران با برخی کشورهای منطقه همچون عربستان و مصر نیز میشود اما این سطح از دوستی نیز ضامن وصول مطالبات ایران از آن نیست.
نمونه دیگر خبر جدید از سریلانکاست که 250 میلیون دلار از سال 2012 به ایران بدهکار است. در دولت قبل قرار شد سریلانکا این بدهی را طی 48 ماه و با ارسال ماهانه معادل پنج میلیون دلار چای به ایران تسویه کند که این توافق عملی نشد. خبرگزاری رویترز اما شنبه هفته جاری خبر داد که سریلانکا قرار است از ماه آینده ارسال چای به ایران را آغاز کند؛ با این تفاوت ممکن است به جای ماهی پنج میلیون دلار، ماهانه دو میلیون دلار چای به ایران بدهد.
آنها که روزی سفارت عربستان را به بهانه اعدام شیخ شیعه درنوردیدند، امروز تابلوی شیخ نمر را پایین کشیدند. چنین اصولگرایانی ممکن است یک روز بالاخره درباره لوایح FATF هم رنگ عوض کنند؛ هرچند که تا امروز آن را خیانت به سپاه و جبهه مقاومت میخوانند
نه تنها طلب از عراق و سریلانکا، بلکه سایر مطالبات ایران از دیگر کشورها نیز همین سرنوشت را دارند؛ قابل وصول به صورت ارزی نیستند و در بهترین حالت در قالب طرح «نفت در برابر غذا» میتوان آنها را وصول کرد چراکه حتی اگر تحریمها نیز برداشته شوند، FATF به اعضای خود که قریب به 190 کشور هستند، اجازه ارتباطات مالی و بانکی با اعضای لیست سیاه را نمیدهد.
اصولگرایان و رنگی که ممکن است عوض شود
در چنین وضعیتی، سر و صداهای تبلیغاتی و رسانهای مبنی بر منافع اقتصادی سفرهای دیپلماتیک رنگ میبازند و این سوال طرح میشود که آیا دولت و مجموعه حاکمیت در کنار سفرها و توافقات سیاسی، چارهای برای رفع موانع بر سر راه مواهب اقتصادی این توافقات نیز اندیشیدهاند؟
اگر در یک فرض نزدیک به محال، برجام احیا شود یا توافق موقتی صورت گیرد که اندکی بر مراودات مالی ایران آسان بگیرد و سطح دسترسی به بانکهای جهانی را برای ایران تسهیل کند، ایران درباره لوایح FATF چه تصمیمی خواهد گرفت؟
آیا این لوایح کماکان معطل خواهند ماند و معبری که باز شده را مسدود خواهند کرد؟ ممکن است پاسخ به این سوال منفی باشد؛ چراکه اصولگرایانی که روزی برجام را آتش میزدند، امروز خود درصدد احیای آن هستند، با اروپا و آمریکا زندانی مبادله میکنند و مذاکراتی نیز در پشت پرده دارند. آنها که روزی سفارت عربستان را به بهانه اعدام شیخ شیعه درنوردیدند، امروز تابلوی شیخ نمر را پایین کشیدند. چنین اصولگرایانی ممکن است یک روز بالاخره درباره لوایح FATF هم رنگ عوض کنند؛ هرچند که تا امروز آن را خیانت به سپاه و جبهه مقاومت میخوانند.
در حال حاضر اما تحریمها و قرارگیری ایران در لیست سیاه نهاد FATA، ایران را در شرایطی قرار داده که بدون دسترسی به سیستم گسترده بانکی جهان، در وضعیتی پیش از اختراع پول به سر میبرد و امکان استفاده از ظرفیتش بر جذب سرمایهگذاریهای خارجی و همکاریهای اقتصادی را ندارد؛ از این رو هر نوع رویابافی اقتصادی برای ایران با چالش جدی رو به روست.
دیدگاه تان را بنویسید