بذرپاش بالاخره وزیر میشود؟
گزینهای برای تمام فصول و تمام امور!
محبوبه ولی
از میان حواشیای که رستم قاسمی، مرد نفتی دولت احمدینژاد را ناگزیر به خداحافظی از وزارت راه و شهرسازی دولت رئیسی کرد، فقط یک قلمش را مهرداد بذرپاش ندارد؛ آن هم عکس با یک خانم بیحجاب در کوالالامپور است. وگرنه در زمینههای دیگر، بذرپاش نه تنها در حاشیه و جنجال چیزی از رستم کابینه رئیسی کم ندارد، بلکه زیاد هم دارد!
از برکات اعتراضات و ناآرامیها برای دولت سیزدهم این بود که اساسا دولت توانست خودش را در این بلبشو گُم کند. در تمام این سر و صداهای دو-سه ماهه نه اسمی از رئیسی به میان میآمد و نه مطالبهای از دولت. سخنگوی دولت حتی این فرصت را مغتنم دید که بگوید «دلیل اصلی آشوبهای اخیر، دیدن رشد شاخصهای کشور از سوی دشمنان بود.»
واقعیت اما این است که کابینه ابراهیم رئیسی تا اینجای کار کارنامه قابل دفاعی از خود به جا نگذاشته است؛ از عبدالملکی که میخواست با یک میلیون تومان شغل راه بیندازد و نیامده، رفت تا رستمی که قرار بود سالی یک میلیون مسکن بسازد؛ از وزیر صمتش که هر بار تا مرز استیضاح میرود اما با لابی بازمیگردد تا وزیر گردشگریاش که با آن همه بوق و کرنا و سفر به قطر برای گرفتن سهم ایران از بزرگترین رویداد ورزشی بیخ گوش ایران، درنهایت مشتش پوچ بود. از وزیر بهداشت و دارویاریاش تا وزیر ارتباطاتی که ملقب شده است به وزیر قطع ارتباطات!
در پشت پرده بازیهای سیاسی این روزها، اما مشخص نیست چه رخ داده که رئیسی به چهره پُرحاشیهای چون بذرپاش تن داده و اصلا چقدر در این مملکت 80 و اندی میلیونی قحطالرجال است که برای وزیردار شدن یک وزارتخانه باید مدیر نهاد دیگری را از جایش برداشت!
قدرت مدیریت یا قدرت لابی؟
با همین دست فرمان است که وعدههای انتخاباتی ابراهیم رئیسی روی زمین ماند و هیچ کدام از اعضای این کابینه نتوانستند آبرویی برای آقای رئیس بخرند. این آبرو را اما مهرداد بذرپاش خواهد خرید؟!
مجتبی توانگر به او گفته است «آقای همه جا گزینه»! دو هفته پیش وقتی قاسمی هنوز استعفانامه خود را تحویل نداده بود و معاون پارلمانی رئیسی اسم بذرپاش را به عنوان جانشین قاسمی پیش کشید، توانگر در توئیتی نوشت: «هر وزارتخانهای که احتمال تغییر آن میرود این آقایِ همه جا گزینه، از طریق یکی از معاونین به رئیسجمهور برای تصاحب آن کرسی فشار میآورد. آقای مهندس! مگر چقدر توانایی دارید که هم میتوانید شهردار شوید هم وزیر راه، هم وزیر صمت، هم وزیر رفاه؟ برادر من! چرا این قدر ولع قدرت دارید؟»
برای آنهایی که بذرپاش را میشناسند، این توئیت توانگر کاملا قابل درک است. پارسال که عبدالملکی از وزارت کار رفت، بذرپاش یکی از گزینههای اصلی برای جایگزینی او بود. وقتی موضوع استیضاح فاطمیامین مطرح شد، باز این نام بذرپاش بود که به عنوان جانشین او شنیده میشد. یک وقتی هم قرار بود شهردار شود. فیالحال اما رئیس دیوان محاسبات است که حضورش در این پُست نیز پُر از اما و اگرهایی بود که حل نشده باقی ماند.
ریاست پُرحاشیه بر دیوان محاسبات
تابستان 99 وقتی او برای ریاست دیوان محاسبات پیشنهاد شد، احمد توکلی در نامهای به قالیباف نوشت که به لحاظ قانونی بذرپاش شرایط لازم برای احراز این پُست را ندارد. او نوشته بود: وقتی برادرانه به آقای بذرپاش تذکر داده شد که جنابعالی 20 سال سابقه کار ندارید و سابقهتراشی نیز در شأن شما نیست و مصلحت آن است که داوطلب نشوید تا اعتراضات برانگیخته نشود، گفت من در سال 1378 در تاسیس فلان پژوهشگاه نقش مهمی داشتم و بعدا در بسیج دانشجویی سِمت فرماندهی داشتم!»
تجربه و صلاحیت علمی بذرپاش برای تصدی ریاست دیوان محاسبات نیز مورد نقد و سوال بود اما مجلس بر آن هم وقعی ننهاد. بهارستانیها نهایتا با پشت کردن به قانون و دیکتاتوری پارلمانی او را بر صدر دیوان محاسبات نشاندند و قالیباف نیز برای پایان دادن به اعتراضات به این عملکرد غیرقانونی خطاب به بذرپاش گفت «هر چه بود گذشت» و از این پس عملکرد شماست که در این جایگاه مهم است.
پارسال که عبدالملکی از وزارت کار رفت، بذرپاش یکی از گزینههای اصلی برای جایگزینی او بود. وقتی موضوع استیضاح فاطمیامین مطرح شد، باز این نام بذرپاش بود که به عنوان جانشین او شنیده میشد. یک وقتی هم قرار بود شهردار شود. فیالحال اما رئیس دیوان محاسبات است
امروز اما با گذشت دو سال از حضور بذرپاش در دیوان محاسبات، گزارش روشنی از عملکرد او در رأس یکی از نهادهای اصلی مبارزه با فساد وجود ندارد تا بتوان دل به آن خوش داشت.
سعید محمد و نیکزاد اصلحترند
حامیان او با وجود پروندههای متعدد مالی و شائبههای تخلفات تحصیلی و حواشی دیگری از این دست، او را مدیری توانمند میدانند. محمدرضا میرتاجالدینی، نماینده تبریز دیروز به «راه دانا» گفته است: «آقای بذرپاش مدیری توانمند است. در هر سمتی که بوده کارنامه خوبی ارائه کرده است و طبیعی است که مجلس به وی رأی خوبی خواهد داد.»
او دو سال پیش هم در جریان انتصاب بذرپاش در دیوان محاسبات، در واکنش به نامه توکلی گفته بود: «چرا جنابعالی، این همه مسائل کشور و مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی را وانهاده و علیه یک مسئله داخلی مجلس بیانیه صادر کردهاید؟» این دست حمایتها از بذرپاش و همیشه در صحنه بودن او بهعنوان «گزینهای برای تمام فصول و تمام امور»، برای بسیاری نشان از لابیگریهای دائمی رئیس جوان دارد.
در سوی دیگری مخالفانی چون زهرا چنارانی، تاکید میکنند که بذرپاش تخصص کافی برای وزارت راه و شهرسازی ندارد و معتقدند کسانی چون سعید محمد و نیکزاد صلاحیت و توانایی بیشتری برای تحقق وعدههای بر زمین مانده رئیسی در حوزه راه و مسکن دارند. چنارانی در گفتوگوی خود درباره برکناری سعید محمد از ریاست مناطق آزاد، اشاره کرده که این برکناری به دنبال بازیهای سیاسی بوده است.
در پشت پرده این بازیهای سیاسی اما مشخص نیست چه رخ داده که رئیسی به چهره پُرحاشیهای چون بذرپاش تن داده و اصلا چقدر در این مملکت 80 و اندی میلیونی قحطالرجال است که برای وزیردار شدن یک وزارتخانه باید مدیری را آن هم در حالی که دو سال و اندی از مدیریتش میگذرد، از جایش برداشت و جای دیگری نشاند؟
هر چه که هست یکشنبه آینده یعنی 20 آذر، جلسه رأی اعتماد به مهرداد بذرپاش برگزار خواهد شد. از فضای مجلس چنین برمیآید که او رأی اعتماد را خواهد گرفت و بالاخره وزیر خواهد شد؛ آن هم وزیر دولتی که نرخ دلار در آن افسارگسیخته به سوی 40 تومانی شدن میتازد و وعده یک میلیون مسکن در سالش هم چاییده است!
دیدگاه تان را بنویسید