راه قدس از دمو کراسی منطقه ای می گذرد
نادر صدیقی
قهر و خشونتی که رژیم اشغالگر قدس بر پیکر سرزمینی و بر پیکره زیست-کرامتی فلسطینیها اعمال میکند، طی سالهای اخیر با یک خشونت گفتاری جدید در تحریف پیام توحیدی ادیان ابراهیمی ترکیببندی شده است. نامگذاری عملیات تطبیع و عادیسازی جنایت اشغالگرانه اسرائیل به نام «طرح ابراهیم » در کنه خود یک تهاجم آشکار است برضد پیام توحید و برعلیه حضرت ابراهیم به منزله قهرمان توحید. باید درک خودمان از توحید را عمق بیشتری ببخشیم تا ماهیت بتپرستانه آن ترکیببندی میان جنایت اشغالگری و طبیعیسازیِ گفتاری ِجنایت آشکار شود. شهید مطهری از دل آیه 64 سوره آل عمران، قل یا اهل الکتاب تعالوا... یک فراخوان بزرگ جهانی حول ارزشهای مشترک عموم بشری استخراج میکند که مطابق تفسیر او بیانی است از هر دو وجه عقیدتی و عملی توحید:
« جمله تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم توحید نظری را و جمله الانعبدالاالله توحید عملی فردی را و جمله «ولا یتخذ بعضنا بعضا» توحید عملی اجتماعی را که مساوی است با آزادی و دموکراسی بیان میکند.» (مطهری،م.آ،ج 24،ص 320)
چگونه میتوان دموکراسی و آزادی را رکن «توحید عملی اجتماعی» دانست؟ شهید مطهری تقریبا از همان آغاز دهه 40 تا واپسین روزهای حیات پربرکت فکری و اجتماعی خود بارها به آیه مذکور مراجعه و آن را بازخوانی کرده و بارها عدالت اجتماعی وآزادی را شرط عملیِ توحید دانسته است :
«آن سخن مساوی این است که بیایید جز ذات خدا را نپرستیم، بیایید هم ما هم شما خود را از هر مملوکیتی رها و آزاد کنیم و در حلقه سرسپردگان او درآییم.» اما آیه مذکور چیزی بیش از این وحدت نظری حول توحید را میگوید :» این که بعضی از ما انسانها بعضی دیگر را رب و فرمانده و مافوق خود قرار ندهیم و رابطه مالکیت و مملوکیت انسانها را «که منتهی به بسیاری از روابط انسانی دیگر میشود-از بین ببریم و خراب کنیم (پیشین،ص 255) این «خراب کردن » رابطه رب و مملوکی درواقع شکل مدرنِ بتشکنی ابراهیمی است که مطهری دموکراسی و عدالت اجتماعی را سویه ایجابی آن میداند. به عبارت دیگر و به بیانی که مطهری در ادامه مبانی فکری نهضت ضد استبدادی جهان اسلام به نقل از کواکبی و نایینی آورده، توحید مفهومی عمیقتر از نفس اعتقاد به وحدانیت خدای خالق دارد، بلکه علاوه بر آن باید گفت هرجا که نظام اجتماعی عادلانه نیست، هرجا که آزادی وجود ندارد به همان میزان شرک وجود دارد و مستبدین سعی میکنند در جایگاه ربوبیت قرار گیرند.
این همان درکی از مفهوم توحید است که امروزه «الهیات رهاییبخش» نامیده میشود و مبانی فکری و جهان اسلامی نهضت مشروطه و جنبش قانون اساسی محور را در تهران و تبریز و نجف و استانبول و قاهره و تونس تشکیل میداد. همان بیان روشنی که قانون اساسی در اصل 56 به شکل «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است» فرموله کرده است.
رهایی قدس شریف نیز درگرو تحقق همین الهیات رهایی بخش در کشورهای مسلمان است. به بیان روشنتر، اسرائیل در محاصره نظامهای دمکرات-مسلمان چارهای جز تن دادن به رفراندام تعیین سرنوشت با مشارکت همه فلسطینیان درون و همه فلسطینیهای آواره و با مشارکت پیروان همه ادیان ابراهیمی در آن دیار قدسی نخواهد داشت. هم از این روست که تجربه مشارکتجوییِ اقشار مسلمان در تعیین دموکراتیک سرنوشت خود، در هریک از کشورهای مسلمان با انواع گوناگون توطئههای آشکار و پنهان صهیونیستی مواجه میشود. زیرا نظامهای استبدادی و استعماری و اشکال گوناگون ناسیونالیسم ضد امت در حقیقت کمربند امنیتی نظام اشغالگر قدس محسوب میشوند. در کشور ما نیز ترور فکری ایده شریف، قرآنی و قانون اساسی بنیادِ امت توسط پیروان قرائت فاشیستی از هویت ملی بخشی از همان پازل صهیونیستی است که در مقام عمل کارکردی جز تعمیم پروژه کلنگیسازی خاورمیانه به قلمروهای جدید و تخریب مناسبات همسایگانی با جهان ترک و عرب و افغانستان و شبه قاره و غرب آسیا ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید