تحلیل کارشناسان مسائل بینالملل از نامه جلیلی به رهبر انقلاب؛
صرفا از سرِ مخالفت و مبتنی بر خاماندیشی
سعید جلیلی در نامهای که از سر مخالفت با روند فعلی مذاکرات ایران و 1+4 خطاب به رهبری نوشته، خواستار خروج ایران از برجام شده و پیشبینی کرده است که روسیه و چین با استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت، مانع بازگشت تحریمهای پیشابرجامی خواهند شد.
جلیلی همچنین خواستار افزایش سطح غنیسازی تا 90 درصد به عنوان مقدمۀ لازم برای ورود به مذاکرۀ مستقیم با آمریکا شده است.
این نامه که جلیلی محتوای آن را هنوز بهطوررسمی تأیید نکرده است، بازخوردهای بسیاری داشته و برخی تحلیلگران ضمن ابراز نگرانی از محتوای آن و اساسا گسترش این موضع و دیدگاه در کشور، آن را نامهای توصیف کردهاند که ایران را به سمت جنگ سوق میدهد.
طرح سه پرسش از طرفداران نامه سعید جلیلی
کارشناس مسائل دیپلماسی در صفحه توییتر خود درباره نامه سعید جلیلی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی به رهبری با موضوع خروج از برجام سه پرسش از طرفداران موضع جلیلی پرسیده است.
به گزارش ایلنا، رضا نصری، نوشت: میگویند آقای جلیلی پیشنهاد داده ایران از برجام خارج شود و غنیسازی ۹۰ درصد شروع کند تا با دست پُر مستقیم با آمریکا وارد مذاکره شود. اینکه واقعاً این پیشنهاد را ایشان مطرح کرده یا خیر محل بحث نیست. اما حقیقت این است که عدهای در ایران - به دلیل بدعهدی آمریکا در قضیه برجام - از این موضعِ منتسب به آقای جلیلی و مواضع مشابه دفاع میکنند؛ و معتقدند تنها با اهرم قدرت میشود با آمریکا کنار آمد. حال اگر این پیشفرض را بپذیریم، طرفداران این نظریه باید دستکم به ۳ پرسش پاسخ دهند:
اول اینکه میان تصمیمِ ایران به خروج از برجام و آِغاز غنیسازی ۹۰درصد و احیاناً کشاندن آمریک پای میز مذاکره حداقل چند هفته فاصله خواهد بود. اگر دقیقتر بگوییم، میان «تصمیم» و «هدف» - که همان کشاندن آمریکا پای میز مذاکره است - چند هفته زمان؛ ومیان «تصمیم» و «نتیجه نهایی» - که محصول مذاکرات احتمالی است - یک بازه چند ماهه خواهد بود. بازهی که در آن احتمال حمله نظامی، سایبری و تروریستی به ایران به حداکثر خواهد رسید.
حال، پرسش اینجاست که طرفداران نظریه «اهرم قوی» چطور تضمین میدهند تاسیسات هستهای ایران - و احیاناً سایر زیرساختها - در حد فاصلی که هنوز ایران به قدرت بازدارندگی هستهای دست نیافته، از گزند حمله و تخریب در امان خواهد بود؟
دوم اینکه بسیاری معتقدند نظام سیاسی/حقوقی آمریکا در حوزه تعهدات بینالمللی از نظر ساختاری معیوب است؛ و یکی از مصادیق نقص ساختاری آن را نیز ناتوانی دولتهای آمریکا در ارائه «تضمین حقوقی» به سایر کشورها میدانند.
حال، پرسش دوم این است که اگر نظام سیاسی/حقوقی آمریکا ذاتاً معیوب است و این «عیب» یکی از فاکتورهای بازدارنده در بحث مذاکره با آمریکاست، چطور قرار است این مشکل ساختاری با درصد بالاتر از غنای اورانیوم برطرف شود؟ آیا ادعا این است که رئیسجمهور آمریکا طبق قانون اساسی این کشور در ازای لغو غنیسازی۶۰درصد نمیتواند «تضمین حقوقی» به ایران ارائه دهد، اما در ازای غنیسازی ۹۰ درصد قانوناً صاحب چنین اختیاری میشود؟
سوم اینکه میگویند در صورتی که آمریکا بخواهد در واکنش به غنیسازی ۹۰درصد ایران به شورای امنیت مراجعه کند، چین و روسیه قطعنامه آن را وتو خواهند کرد. فرض را بر این بگذاریم که چین و روسیه مانع تصویب قطعنامهای شوند که در آن آمریکا به دنبال مجوز استفاده از قوای قهریه است!
پرسش سوم این است که چرا اصولاً تصور میکنیم آمریکا یا اسرائیل برای حمله به تاسیسات ایران یا مبادرت به اقدامی از قبیل محاصره دریایی به دنبال اخذ مجوز از شورای امنیت خواهند رفت؟ حربه آمریکا، غرب و اسرائیل برای حمله به سایر کشورها «امنیتیسازی» آنهاست، نه توسل به فورمالیسم حقوقی و تلاش برای اخذ مجوزهای قانونی! در واقع، حربه «امنیتیسازی» به آنها اجازه میدهد هرگونه اقدام غیرقانونی علیه کشور هدف را «مشروع» و «ضروری» جلوه دهند، بی آنکه از مسیر قانون عبور کنند.
کمااینکه در مورد عراق و حتی یوگوسلاوی نیز - پس از مبادرت به امنیتیسازی این کشورها - صرفاً با استناد به مقولاتی از قبیل «دفاع پیشدستانه» و «مسئولیت حمایت» وارد کارزار نظامی شدند و در عمل - با اتکأء به دکترین - شورای امنیت را دور زدند!
حال، چرا تصور میشود در برابر غنیسازی ۹۰درصدی ایران - که به مثابه ریختن بنزین روی آتش «امنیتیسازی» است - صرفاً به طی کردن مسیر قانونی تعریفشده در منشور سازمان ملل اکتفا خواهند کرد؟
عمل به توصیههای جلیلی یک قمار بزرگ است
کارشناس مسائل سیاست خارجی گفت: کسب قدرت، عامل تامین کننده منافع ملی است. باید به قدری، قدرت ملی ایران افزایش پیدا کند که خروج از توافق با ایران، هزینه زیادی به آمریکاییها وارد کند بگونهای که آمریکاییها برای پیشگیری از خسارات بیشتر، حاضر شوند در این پیمان باقی بمانند.
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با ایلنا، درباره مطرح شدن موضوع تصمیم گیری برای راستی آزمایی در مذاکرات احیای برجام در وین گفت: جلب اعتماد ایران، عنصر اصلی اساسی رسیدن به یک توافق است. ایالات متحده آمریکا به هر شکلی و هر بهانهای از برجام خارج شده و حالا باید اعتمادسازی کند. حق ایران است که بالاترین تضمینها را به دست بیاورد. اما قوانین داخلی ایالات متحده آمریکا و قوانین بین المللی، امکان کسب تضمین را برای پایداری توافق با ایران فراهم نمیکند. این مشکل فقط مربوط به ایران و آمریکا نیست.
وی ادامه داد: حتی اگر این موضوع را کنگره تصویب میکند. تصویب کنگره هم راهکار نیست، چون آمریکا از خیلی پیمانها بیرون آمده، باید مجلس سنا و شورای امنیت سازمان ملل هم آن را تایید و اروپاییها و شرکتهای آمریکایی تضمین بدهند. هر چه باشد دلیلی برای پایداری توافق نیست. مگر اینکه به قدری، قدرت ملی ایران افزایش پیدا کند که خروج از توافق با ایران، هزینه زیادی به آمریکاییها وارد کند تا آمریکاییها برای پیشگیری از خسارات بیشتر، حاضر شوند در این پیمان باقی بمانند.
ابوالفتح در واکنش به نامه اخیر سعید جلیلی به رهبری گفت: از نظر حقوقی برجام همچنان جاری است و به همان اندازه که ایران از برجام حقوقی دریافت میکند، کشورهای عضو برجام هم این حقوق را برای خودشان قائل هستند. برجام به گونهای نوشته شده است که اگر ایران تخلفی انجام دهد، بدون آنکه نیاز به رای گیری برای اعمال تحریمها باشد، فقط برای اعمال نشدن تحریمها رای گیری میشود و در آنجا رای وتوی چین و روسیه خنثی میشود.
وی گفت: نکته دیگر این است که برجام تا الان که داریم بر روی آن صحبت میکنیم، مصلحت نظام است. اگر مصلحت نظام نبود، از برجام خارج میشدیم. اما اینکه این مصلحت فردا ادامه پیدا میکند یا نه، خبری ندارم. به نظر میرسد، نظام تصمیمی برای خروج از برجام ندارد مگر تحولی اساسی رخ دهد. مثل اینکه اروپاییها مکانیسم ماشه را به شورای امنیت سازمان ملل بکشانند و تحریمهای سازمان ملل اعمال شود. در آن صورت شاید ایران از برجام خارج شود. اما اگر با همین روند به جلو برویم، ایران در برجام میماند. برجام فقط رفع تحریم نبود. یکسری شرایط هم برای ما ایجاد کرده است که حتی با خروج آمریکا و اعمال تحریمها، ایران در برجام باقی مانده است.
ابوالفتح افزود: هرکسی نظر خاص خودش را دارد که برجام فتح الفتوح، ترکمنچای، خوب یا بد، به هر شکلی که بوده، جمع بندی و عقل جمعی نظام این بود که برجام با همین شکل و وضعیت باقی بماند اما ممکن است که مصلحت تغییر کند و ایران از برجام خارج شود.
این کارشناس مسائل سیاست خارجی، درباره بخشی از نامه دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی به رهبری نوشته است که اگر سطح اورانیوم غنی شده را به ۹۰ درصد برسانیم آمریکا مجبور میشود که به میز مذاکره برگردد، گفت: چه دوست داشته باشیم، چه نداشته باشیم، قدرت، حرف اول را در نظام بین الملل میزند. کسی میتواند حقوقش را به دست بیاورد که قدرتمند باشد حالا میخواهد آمریکا یا کوچکترین کشور بازیگر بین المللی باشد. بنابراین کسب قدرت، عامل تامین کننده منافع ملی است. اما باید توازنی باشد. کشورها از یک طرف نباید دچار خودکوچک بینی باشند و توانمندی خودشان را دست کم بگیرند، زود مرعوب شده و جا بزنند. از طرف دیگر هم نباید دچار خود بزرگ بینی شوند و خودشان را بیش از حد آن چیزی که هستند، توانمند دانسته و دست به کارهای پرریسک بزنند.
ابوالفتح در ادامه گفت: جمهوری اسلامی امروز خیلی خرمندانه اورانیوم غنی شده را تا ۶۰ درصد رسانده و چیزی به تحریمهای سازمان ملل علیه ایران اضافه نشده است. اظهارات مقامات مسئول، مبنی بر اینکه حتی اگر برجام و مذاکرات وین شکست بخورد، ایران از ۶۰ درصد جلوتر نمیرود، پیامی آشکاری به بعضی از دوستان است که در جبهه مقابل قرار نگیرند. این خطر وجود دارد که رفتن به سمت ۹۰ درصد که به اصطلاح پای ساخت بمب اتم است، میتواند روسیه و چین را با اروپا و آمریکا متحد کند.
وی گفت: روسیه و چین هم دغدغههای مربوط به عدم اشاعه تسلیحات هستهای دارند که ممکن است علیه ما اقداماتی انجام دهند. همانطور که قبل از برجام، روسیه و چین به تمام قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل رای مثبت دادند و حتی حاضر نشدند رای ممتنع بدهند. به این علت که در آن زمان تصور پکن و مسکو این بود که ایران دارد به سمت بمب اتم حرکت میکند. اما الان که چنین واکنشی نداشته و از ما حمایت میکنند، نشان میدهد برای مسکو و پکن جا افتاده است که فعالیت هستهای ایران صلح آمیز بود و احساس خطر نمی کنند.وی تاکید کرد: نباید تصور کنیم که اگر سطح اورانیوم غنی شده را به ۹۰ درصد یا بیشتر رساندیم و حتی بمب اتم هم ساختیم، روسیه و چین این موضع را ادامه دهند. بدون کسب اطمینان از حمایتها و همکاریهای کشورهایی مثل چین و روسیه چنین اقداماتی بسیار پر هزینه است.
دیدگاه تان را بنویسید