به بهانه حرف و حدیثها درباره زاکانی، دختر و مدرکش؛
کاندیدایی با رزومه کموزن، اما پرحاشیه
محبوبه ولی
خندوانه، سوئیس، علیرضا زاکانی، رامبد جوان، انتخابات، کانادا و بچههایی که آن ور آب به دنیا میآیند؛ چه ارتباطی میان همه اینها با هم میتواند وجود داشته باشد؟ خب در نگاه اول رامبد جوان مجری - بازیگر ایرانی است که برنامه خندوانه را میسازد و جملههای اگزجره مثلا انگیزشی مانند «ملت عزیز ایران ما خیلی خوشحالیم، ما خیلی دوستتون داریم و ...» را در برنامهاش مکرر تکرار میکند و البته علیرغم این همه ارادتش به ایران و ملت عزیز ایران! به این پهنه خاکی از دنیا افتخار نداد که بچهاش در آن متولد شود و این افتخار را به پهنه خاکی دیگری از دنیا به نام «کانادا» داد.
اما همه اینها چه ارتباطی میتواند داشته باشد با سوئیس و زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس؟ این ارتباط را تابستان پارسال غلامرضا تاجگردون مطرح کرد. یک سال پیش وقتی مجلس یازدهم روی کار آمد، اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون که یکی از معدود اصلاحطلبان راه یافته به مجلس یازدهم بود، رد شد و بدین ترتیب او از ادامه کار در بهارستان باز ماند.
افشاگری با کلیدواژه «دستمال کثیف»
مهمتر از رد اعتبارنامه او، افشاگریهایی بود که او و نمایندگان مخالفش علیه یکدیگر انجام دادند. علیرضا زاکانی که اکنون یکی از هفت کاندیدای تاییدصلاحیتشده برای رسیدن به پاستور است، آن زمان نمایندگی نمایندگان معترض به اعتبارنامه تاجگردون را به عهده گرفت و حسابی علیه او گرد و خاک کرد.
او گفت که تاجگردون همسر دوم و دختری دارد که در خارج زندگی میکنند و آنها را پنهان کرده است و بعد هم تاجگردون را متهم به نفوذ کرد. البته این روزها آنقدر متعلقین جنابان و آقایان وکیل و وزیر در بلاد کفر در پی کسب علم و دانش و فضیلت هستند! که واقعا زندگی زن و فرزند آنها در خارج کشور امری متداول و مرسوم است و چندان محل مناقشه نیست!
اما به هر حال وقتی کار به افشاگری کشید، غلامرضا تاجگردون در واکنش به زاکانی، با هشتک «دستمال کثیف»، در توئیتر نوشت: «شاید من شیشه کثیف باشم، ولی دستمال شما تمیز نیست.»
قصه تکراری شرکتها و خیریهها
از همانجا دختر علیرضا زاکانی هم به دعوا گره خورد و رسانهها نوشتند که او مدیر شرکت عمید رایانه شریف یا همان به اختصار «عرش» است که با چند دانشگاه بزرگ مثل تهران، صنعتی شریف، علامه طباطبایی و ... زیرمجموعههای مخابرات و همراه اول بانک صادرات، سازمان تامین اجتماعی، مترو، فروشگاه رفاه، فدراسیون فوتبال و همراه اول قرارداد دارد.
او ظاهرا یکی از آن دلواپسان و دلسوزانی! هم هست که میکوشند در جنگ با پلتفرمهای خارجی مانند اینستاگرام و تلگرام و ...، نوع وطنی آن را طراحی کنند. از همین رو شبکه اجتماعی «بادوم» را طراحی کرد که مانند طرحهای مشابه دیگر شکست خورد. اما ارتباط همه اینها با رامبد جوان اینجا بود که در سلسله افشاگریهای تاجگردون و زاکانی علیه یکدیگر، گفته شد که حسین حیدری، همسر مریم زاکانی در شرکت «ایده نگار عرش» با رامبد جوان شریک است و در این شرکت که وجه تسمیه آن نام همسر رامبد جوان و نام شرکت حسین حیدری است، یکی مدیرعامل و دیگری رئیس هیأت مدیره است. خبرهایی هم از چند و چون این شرکت و فعالیتهایش منتشر شد.
«ملت فهیم ایران، حتما به زاکانی رأی بدهید! کسی که با نمرات زیر 10 دوره دبیرستان، سه ترم مشروطی دانشگاه و مسافرکشی دکتری پزشکی هستهای میگیرد و دخترش بچهاش را در سوئیس، گرانترین کشور جهان به دنیا میآورد راه ترقی را بلد است»
در کنار اینها درباره خود زاکانی هم منتشر شد که او چند شرکت خیریه ثبت کرده که افرادی مانند حسین فدایی، معصومه آباد، زهره الهیان، پرویز سروری و مالک شریعتی که این روزها رئیس و سخنگوی ستاد انتخاباتی اوست، در میان مدیران آن حضور دارند. این در حالی بود که زاکانی و سایر مخالفان تاجگردون او را متهم به فسادهای گسترده از طریق موسسات خیریه میکردند. اساسا خیریهها در ایران تبدیل شدهاند به پایگاه فسادهای مالی اما آنچه پارسال در نزاع میان این دو نماینده مطرح میشد ناظر بر همین «دستمال کثیف» بود، بدین معنا که طرف مقابل تاجگردون نیز آلوده به همین مسائل است.
«ملت فهیم ایران حتما به زاکانی رأی بدهید!»
زاکانی همواره تصویر یک انقلابی دوآتشه منتقدِ فسادستیز را از خود ارائه کرده است. اما هر بار خود دچار حاشیه شده است. زمانی هم که به مدرک تحصیلی علی کردان، وزیر کشور دولت احمدینژاد معترض شده بود، برخی مدرک تحصیلی او را منتشر کردند که نشان میداد نمرات بسیار پایینی داشته و بعد هم گفتند که تغییر دانشگاه و گرایش او با سفارشهای خاص انجام شده است.
تمام این حواشی حالا که او کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شده برایش دردسرساز شده است. تازگیها هم تحصیل دخترش در سوئیس و تولد نوهاش در همین کشور نقل محافل خبری است. رحمتالله بیگدلی، یک چهره سیاسی و مدرس حوزه دیروز در واکنش به همینها در صفحه توئیترش نوشت: «ملت فهیم ایران، حتما به زاکانی رأی بدهید! کسی که با نمرات زیر 10 دوره دبیرستان، سه ترم مشروطی دانشگاه و مسافرکشی دکتری پزشکی هستهای میگیرد و دخترش بچهاش را در سوئیس، گرانترین کشور جهان به دنیا میآورد راه ترقی را بلد است و با شما همان میکند که با خود و خانوادهاش کرده است!»
«خاص» در امتداد «ژن خوب»
بدین ترتیب زندگی خصوصی او حالا بیش از شش کاندیدای دیگر ریاست جمهوری زیر ذرهبین رفته است. ستاد او دیروز دوتابعیتی بودن دخترش را تکذیب کرد. خودش هم احتمالا برای خنثیسازی این جو منفی، فهرست اموال خود را اعلام کرد. گفت که دو واحد 90 متری در خیابان ایران دارد که در آن زندگی میکند. همسرش یک خانه 75 متری در پردیسان قم دارد، ماشین ندارد، درآمد پزشک هیأت علمی را میگیرد و 4.5 میلیون به همسرش میدهد برای گذران زندگی.
اگر ریاست زاکانی بر مرکز پژوهشهای مجلس، شورای نگهبان را برای تایید صلاحیت او قانع کرده، باید پرسید کسی که در طول یک سال ریاستش بر نهادی خُرد اینگونه متهم به پولپاشی و سوء مدیریت است، چگونه میتواند نهاد کلان قوه مجریه را اداره کند؟!
او در مورد تحصیل دخترش در سوئیس و تولد نوهاش هم توضیح داد. زاکانی با بیان اینکه «معلمهای دخترم میگفتند هوای اینها را داشته باشید؛ اینها خاص هستند» گفت که دخترش میخواسته رشتهای را بخواند که در کشور نیست، بعد برگردد و به کشور خدمت کند. بورسیه هم نشده و یک سال و نیمه درس دو ساله را خوانده، برگشته و اکنون در ایران است.
زاکانی در خصوص تولد نوهاش نیز شرح داد که تاریخ تولد نوهاش با زمان امتحانات دخترش تداخل داشته و عملا امکان تولد کودک در ایران وجود نداشته است.
یک سال مدیریت پرشائبه در مرکز پژوهشها
با وجود اینها، پرونده علیرضا زاکانی پرحاشیهتر از آن است که با این توضیحات بتوان آن را بست. او در همین ماههای اخیر که رئیس مرکز پژوهشهای مجلس است بارها از سوی همکارانش در مجلس بابت ریخت و پاشهای میلیاردی و انتصابات فامیلی مورد انتقاد قرار گرفته است.
همکارانش میگویند که مرکز پژوهشهای مجلس در ساختار سازمانی خود کلا پنج معاونت دارد، اما زاکانی تاکنون 14 معاون برای خود منصوب کرده و با اینکه این نهاد حداکثر 248 پست سازمانی دارد نیز در چند ماه اخیر زاکانی به 600 نفر حقوق ثابت و به افراد متعددی بابت پروژههای مثلا تحقیقاتی پول پرداخت کرده است.
جالب اینجاست که زاکانی در حالی برای نشستن در پاستور تایید صلاحیت شده که پررنگترین سابقه اجرایی او همین ریاست مرکز پژوهشهای مجلس است که با این همه حرف و حدیث و سوال بیپاسخ توام است. بقیه کارنامه کاری او خلاصه میشود در مسئولیت سازمان بسیج دانشجویی، عضویت در شورای عالی جمعیت هلال احمر، دو دوره عضویت در هیأت منصفه دادگاه مطبوعات، نمایندگی مجلس و ریاست کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس نهم.
اما اگر هم ریاست او بر مرکز پژوهشهای مجلس، شورای نگهبان را برای تایید صلاحیت او از نظر اجرایی قانع کرده، باید پرسید کسی که در طول یک سال ریاستش بر نهادی خُرد اینگونه متهم به پولپاشی و سوء مدیریت است، چگونه میتواند نهاد کلان قوه مجریه را اداره کند؟!
هرچند که گفته میشود زاکانی کاندیدای پوششی است و درنهایت به نفع رئیسی کنار خواهد رفت، اما کاش برای کاندیدای پوششی نیز وزن قابلتوجهی قائل شوند تا حداقل حضورش بر وزن کاندیدای اصلی بیفزاید نه آنکه از آن بکاهد!
دیدگاه تان را بنویسید