نگرانی غیرمتعارف ایرانیها از نتایج انتخابات آمریکا تأملبرانگیز است
مرثیهای برای آرمان «استقلال»
محبوبه ولی
از ایران تا آمریکا بیش از 11 هزار و 680 کیلومتر راه است. اگر کسی با ماشین شخصی، بدون وقفه و با صد کیلومتر بر ساعت به سوی آمریکا رانندگی کند، 117 ساعت بعد به آن خواهد رسید. هواپیما هم این فاصله را 13 ساعته طی میکند.
بدین ترتیب آمریکا، در نیمکره غربی زمین، از ایران بسیار دور است؛ اما ظاهرا در عین حال بسیار نزدیک! انتخابات آمریکا دیروز رسما آغاز شد. گرچه انتخاباتی بود در فاصله حدود 11 هزار و 680 کیلومتری ایران، اما در تمام کشور حرف بر سر نتیجه این انتخابات بود.
از بازار و محافل سیاسی گرفته تا یک جمع خانوادگی، در کوچه و خیابان، اتوبوس و مترو، رسانهها، مغازهدارهای خردهفروش و عمدهفروش، تجار، کارخانهدارها، صرافیها، طلافروشیها، حتی زنان خانهدار، همه درگیر انتخابات آمریکا هستند؛ درگیر و البته نگران!
گذشته و آشفتهتر از عالم سیاست، وابستگی اقتصادی ایران به یک رویداد سیاسی در آن سر دنیاست. رسانهها مملو از تحلیلهای اقتصادی درباره تاثیر انتخابات آمریکا و نتیجه آن بر اقتصاد ایران و بازارهای آن است
این درگیری و نگرانی از آن حیث اهمیت دارد که نقضی بر شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و آرمان «استقلال» است. ایران برای کسب این استقلال و خط بطلان کشیدن بر وابستگی به غرب، تا اشغال سفارت آمریکا نیز پیش رفت. چهار دهه شعار «مرگ بر آمریکا» را نیز برای نیل به آن استقلال آرمانی فریاد کرد.
حالا اما به نظر میرسد یک جای تمام آن سیاستها برای کسب استقلال لنگ است؛ آنقدر لنگ که چشم یک ملت به انتخاباتی در آن سوی آبها دوخته است.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب درگذشته و در سخنرانی دیروز بارها بر ضرورت نگاه به درون و ظرفیتهای داخلی چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه اقتصادی تاکید کردهاند؛ اما آنچه این روزها در جریان انتخابات آمریکا، در ایران میگذرد، حاکی از این است که مسئولان در نیل به چنین هدفی ناکام بودهاند.
یک نمونه نادر
البته که انتخابات در کشورهای مختلف و سیاست و سیاستمدارانی که در آن کشورها روی کار میآیند، بر کشورهای دیگر و مناسبات و مراودات و سیاست خارجی آنها موثر است. در روابط بینالملل تردیدی در این امر نیست. در ایران اما این حساسیت، به شکلی غیرعادی و خارج از آن چارچوبهای متعارف، به یک نمونه نادر تبدیل شده است.
از سوی دیگر هرچه روابط کشوری با کشور دیگر بیشتر باشد، حساسیتش به انتخابات و تحولات کشور مبدا بیشتر خواهد بود. درباره ایران و آمریکا اما جالب این است که حتی ضعیفترین روابط دیپلماتیک نیز میان دو کشور برقرار نیست، با این حال اینگونه چشمها در ایران به انتخابات آمریکا دوخته شده است.
درخصوص انتخابات آمریکا این روزها تحلیلهای متفاوتی در رسانهها به چشم میخورد. برخی سیاستمداران تاکید میکنند که نتایج انتخابات تأثیری در سرنوشت ایران ندارد و برخی دیگر نتیجه را بر مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران اثرگذارمیدانند. در این میان این رویداد برونمرزی، به مجالی برای طرح دعواهای سیاسی داخلی نیز تبدیل شده است و اصلاحطلبان و اصولگرایان با عبارات کنایهآمیز، از تمایل طرف مقابل بر پیروزی یک رقیب سخن میگویند؛ برای مثال مهدی چمران تاکید میکند که دلخوشی اصلاحطلبان پیروزی بایدن است تا دوباره به قدرت بازگردند.
از بازار و محافل سیاسی گرفته تا یک جمع خانوادگی، همه درگیر انتخابات آمریکا هستند؛ درگیر و البته نگران! این درگیری و نگرانی از آن حیث اهمیت دارد که نقضی بر شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» و آرمان «استقلال» است
او دیروز به خبرگزاری مهر گفت: «اگر یک کشور مستقل و انقلابی مثل ایران سرنوشت خود و گروههای سیاسیاش را به انتخابات یک کشور دیگر گره بزند، خلاف استقلال سیاسی و اجتماعی است. اینکه همه حواس، راهبرد و برنامههایمان را مطابق با انتخاب یک رئیسجمهور در کشوری دیگر تبیین کنیم با استقلال ذاتی یک ملت مغایر است.»
در سوی دیگر اصلاحطلبان نیز تاکید میکنند که اصولگرایان خواهان برنده شدن ترامپ هستند تا فشار بر دولت را افزایش دهند و بعد هم خود در قالب دولتی جدید با آمریکا مذاکره کنند.
قیمت دلار کجا تعیین میشود؟
گذشته و آشفتهتر از عالم سیاست، وابستگی اقتصادی ایران به یک رویداد سیاسی در آن سر دنیاست. رسانهها مملو از تحلیلهای اقتصادی درباره تاثیر انتخابات آمریکا و نتیجه آن بر اقتصاد ایران و بازارهای آن است.
این تحلیلها معتقدند روی کار آمدن ترامپ یعنی از هم گسیختگی بیشتر بازارها و خیزهای بلندتر قیمتها و اگر بایدن روی کار بیاید یعنی فرصت یک دم نفس آسوده که البته بلافاصله بعدش التهابات تازهای آغاز خواهد شد. اما دست کم همان فرصت کوتاه برای آرامش بازار هم غنیمت است.
کمال سیدعلی، معاون ارزی اسبق بانک مرکزی در همین ارتباط طی گفتوگویی، تصریح کرده است: «قیمت دلار در کاخ سفید تعیین میشود و نه پاستور. چراکه صادرات 3 میلیون بشکهای نفت ایران، با خروج ترامپ از برجام به کمتر از 400 هزار بشکه رسیده و این کانال درآمد ارزی ایران را بسته و دولت دچار تنگنای مالی شده. در این میان چون دولت توان کاهش هزینههای خود را ندارد، پس با کمبود شدید ارز و افزایش قیمت آن مواجه شده است.» این حد از وابستگی اقتصاد به انتخابات آمریکا، کافی است تا به سوگ «استقلال» بنشینیم. سایت دیپلماسی ایرانی دیروز طی یادداشتی در خصوص وابستگی اقتصاد ایران به نتیجه انتخابات آمریکا نوشت: «در اینجا، این پرسش پیش میآید که چه عواملی موجب بروز این میزان از حساسیت بالا به چنین انتخاباتی شده است؟ پاسخ تا حد زیادی مشخص است. ناتوانی اقتصاد طی سالهای بلند گذشته در بازسازی ساختاری خود به نحوی که توانایی صادرات کارخانهای با ارزش افزوده بالا، کنترل فشارهای تورمی و حفظ ارزش پول ملی را داشته باشد. این ناتوانی، علاوه بر مسائل فنیِ مربوط به سیاست صنعتی و مدیریت فشل سرمایهگذاری، ریشه در برداشت نادرستی از استقلال دارد که بهصورت خودکفایی بهجای خوداتکایی، و سرشاخ شدن با نظم جهانی بهجای همکاری انتقادی با آن، تعریف و دنبال شده است.»
ضرورت تجدیدنظر اساسی در چگونگی تحقق استقلال
نه تنها در اقتصاد و سیاست، بلکه در حوزه اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و سلامت روان جامعه نیز استقلال را از دست دادهایم. اینکه افکار عمومی چشم به انتخابات آمریکا دوخته تا ببیند ترامپ رأی میآورد یا بایدن، به معنی ناامید شدن جامعه از دولتمردان و نهادهای درونی خود است.
این موضوع از آن حیث قابل تاملتر است که در دورههای گذشته نیز تکرار شده است. گرچه اهمیتی که انتخابات 2020 آمریکا برای ایران پیدا کرده، به دلیل شرایطی که به وجود آمده، در نوع خود بیسابقه است اما تجربه یادآوری میکند که در زمان روی کار آمدن باراک اوباما نیز چشمها به انتخابات آمریکا دوخته شده بود. پس از فشارهای سنگین جورج بوش پسر، ایران منتظر بود تا با رأی آوردن باراک اوبامای دموکرات نفس راحتی بکشد. با این تفاسیر به نظر میرسد جمهوری اسلامی ناگزیر است بر شیوههای خود برای تحقق آرمان والای استقلال و شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» تجدیدنظر اساسی کند؛ چراکه احوالات این روزهای ایران حاکی از این است که یک رویداد سیاسی در یک کشور غربی، به شدت ایران را در سطوح مختلف به خود مشغول کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید