در هنگامه کرونا؛ بیشترین «کمک مومنانه» را از چه کسانی میتوان انتظار داشت؟
سنگ محکی برای نهادهای متمول و متمکن
محبوبه ولی
ملت است و حوضش! این را آنجایی میفهمیم که با یک حساب سرانگشتی میبینم ایران تحریم است و نفتش را که منبع اصلی درآمدش است نمیتواند بفروشد، تازه اگر بتواند بفروشد هم قیمت نفت بعد از ماجرای کرونا سقوط بزرگی کرد. ناله کسری بودجه دولت هم بلند است و دستش از کنترل قیمتهایی که بیمهابا و افسارگسیخته اسب خود را میتازانند کوتاه.
یک صندوق توسعه ملی هم هست که قرار است صندوقی برای پسانداز ثروت ملی باشد اما آن هم این روزها مدام محل رجوع اوقات بیپولی است. اساسا موجودی این صندوق، رقمی محرمانه است اما حسن روحانی وقتی دولت را از محمود احمدینژاد تحویل گرفت گفت که برداشتهای بیرویه دولت احمدینژاد آن را خالی کرده است.
صندوق روزهای بیپولی
با این حال سال گذشته 200 میلیون از اندک انباشته این صندوق برای کمک به نیروی قدس سپاه اختصاص پیدا کرد و هفته گذشته هم یک میلیارد یورو برای مقابله و مدیریت عوارض ناشی از کرونا.
علاوه بر اینها در بند «ه» تبصره چهار قانون بودجه سال 99، با اخذ اجازه از مقام معظم رهبری به دولت اجازه داده شده که مبلغ دو میلیارد و 795 میلیون یورو از منابع سال 1399 صندوق توسعه ملی را به صورت تسهیلات ارزی با تضمین دولت برداشت کند.
مصارف این مبلغ، از تقویت بنیه دفاعی و مقابله با آثار مخرب ریزگردها گرفته تا افزایش سرمایه دولت در صندوق ضمانت صادرات و طرح فاضلاب شهر اهواز متنوع و متفاوت است.
اما آنچه نگرانکننده است برداشتهای مکرر از این صندوق است که به معنی کاهش ثروت ملی است.
باز هم دست نیاز به سوی مردم
در چنین شرایطی که کرونا هم مزید بر تحریم شده و همان سفرههای کوچک امرار معاش هم اکنون دیگر جمع شده، چگونه باید فشارهای اقتصادی را جبران کرد؟ دست روی کدام منابع مالی میتوان گذاشت؟
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری دیروز در مراسم معارفه رئیس جدید جمعیت هلال احمر به همین موضوع اشاره کرد و گفت که در ارتباط با کرونا باید بیشتر از کمکهای مردم استفاده کنیم.
او از مردم و خیرخواهان و کسانی که از تمکن مالی مناسبی برخوردار هستند خواست که به صحنه بیایند و به اقشار بیبضاعت کمک کنند.
پس از بیانات مقام معظم رهبری در روز نیمه شعبان مبنی بر ایجاد رزمایش گستردهای برای مواسات و همدلی و کمک مومنانه به نیازمندان، اظهاراتی از این دست نیز به کرات از سوی مقامات و مسئولان شنیده میشود.
همدردیهای 20 درصدی با آسیبهای 100 درصدی
برخی دیگر از نهادها و مقامات نیز با اقداماتی سعی کردهاند تا در این «کمک مومنانه» مشارکت کنند. سخنگوی سپاه پاسداران دو روز پیش اعلام کرد که فرماندهان سپاه 20 درصد از حقوق ماهیانه خود را تا پایان بحران کرونا به طرح کمک مومنانه به افرادی که شغل خود را از دست دادهاند، اختصاص دادند. دیروز خبر رسید که مسئولین قوه قضائیه نیز 20 درصد حقوقشان را برای کمک به نیازمندان آسیب دیده از کرونا بخشیدهاند.
البته این شکل از کمکها صرفا مختص ایران نیست. به گزارش خبرگزاریهای خارجی رئیسجمهور اکوادور حقوق خود و اعضای دولتش را 50 درصد کاهش داده است. در هند نیز برای مقابله با آثار ناشی از شیوع کووید 19، حقوق اعضای دولت 30 درصد کاهش یافته است.
اما صدمات و خسارات ناشی از کرونا در اقتصاد و خانوادهها دست کم در ایران به حدی است که چشمپوشی فرماندهان سپاه یا مسئولان قوه قضائیه از 20 درصد حقوق خود، صرفا کارکرد روانی دارد و البته قابل ستایش؛ اما نوعی همدردی انسانی است تا اینکه راهکاری اساسی باشد.
انتظارات متوهمانه
اسحاق جهانگیری در اظهارات دیروزش به ثروتمندها اشاره کرد و گفت: «امروز در بسیاری از کشورهای دنیا صاحبان صنایع و افراد ثروتمند اعلام کردند که بخشی از ثروت خود را به بخشهای مختلف جامعه هدیه میکنند. انتظار این است که فعالان بخش خصوصی کشور هم چنین اقداماتی انجام دهند.»
اشکالی که در این مورد وجود دارد این است که اساسا به دنبال فشارهای اقتصادی دو سال اخیر و تحریمها تعداد ثروتمندها روز به روز کمتر میشود، طبقه متوسط به سوی فقر سقوط کرده و بسیاری از صنایع و کارخانهها چنان ورشکستهاند که دیگر نمیتوان از آنها انتظار کمک داشت.
در واقع شرایط موجود، نه سیل است و نه زلزله که نقطهای از کشور را درگیر کرده باشد و از بقیه نقاط کمکها سرازیر شود؛ اکنون تحریم و کرونا و عواقب آنها به صورت فراگیر تمام کشور و تمام اقشار را درگیر کرده است. دولت فقیر شده و دیگر نمیتواند پناهی برای ملت باشد. ملت نیز از بس روی پای خود بوده دیگر نایی برایش نمانده است.
پولدارهای ساکت
در چنین شرایطی باید چه کرد؟ یک سیستم کارآمد چه پیشبینیای برای این وضعیت کرده است؟ نظامی که با شعار حمایت از نیازمندان و مستضعفان شکل گرفته در موقعیتی که روز به روز به شمار مستضعفان افزوده میشود، چه تدبیری برای آنها اندیشیده است؟
پاسخ به این سوالات است که سر نخ را به چهار نهاد پولدار میرساند که معمولا در سکوتی سنگین اما ثروتی سرشار به سر میبرند. مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی نیز دیروز به همین نهادها پرداخته و با اشاره به نهضت مشارکت مردم در حمایتهای مالی از اقشار ضعیفی که در جریان کرونا دچار مشکلات اقتصادی شدهاند، نوشته است: «این کمک میتواند بخشی از زخمها را التیام ببخشد، ولی نمیتواند تمام مشکلات را حل کند. برای حل قطعی مشکلات باید قدرتهای مالی بزرگی به صحنه بیایند که از تمکن بسیار بالایی برخوردارند و اموال آنها متعلق به مردم است.»
او به ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی اشاره کرده و ادامه داده است: «امکانات و منابع مالی گستردهای که در اختیار این مراکز وجود دارند اگر به عرصه کمک به اقشار آسیبدیده از کرونا آورده شوند، مشکلات این اقشار در کوتاهترین زمان و به صورت کامل برطرف خواهد شد. این اموال و امکانات متعلق به مردم هستند و دقیقاً در چنین موقعیتهایی باید از آنها برای حل مشکل مردم استفاده شود؟»
صدمات و خسارات ناشی از کرونا در اقتصاد و خانوادهها دست کم در ایران به حدی است که چشمپوشی فرماندهان سپاه یا مسئولان قوه قضائیه از 20 درصد حقوق خود، صرفا کارکرد روانی دارد و البته قابل ستایش؛ اما نوعی همدردی انسانی است تا اینکه راهکاری اساسی باشد
قرار بود پولها صرف امور خیریه شوند
البته به سه نهادی که مهاجری از آنها یاد کرده، باید قرارگاه خاتم را نیز اضافه کرد که با توجه به ماهیت اقتصادیاش، ثروت بسیار دارد. نکته جالب در این میان آن است که اتفاقا کارکرد این نهادهای پولساز و پولدار بعضا از همان ابتدا برای امور خیریه تعریف شده است.
برای نمونه ستاد اجرایی فرمان امام به دستور امام خمینی (ره) تاسیس شد تا در دو بخش اقتصادی و خیریه فعالیت کند. این ستاد وظیفه مدیریت اموالی که طبق اصل ۴۹ قانون اساسی و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه هستند را برعهده دارد.
پس از تاسیس تمام اموال خاندان پهلوی به این ستاد رسید. سهام خیلی از بانکها، هتلهای معروفی چون هتل استقلال، آزادی، هیلتن، عالی قاپوی اصفهان، شرکت کشتیرانی آریا، هواپیمایی آسمان و بسیاری از داراییهای دیگر که قبلتر متعلق به خاندان پهلوی بود، به این سازمان رسید. گفته شد که این اموال به علت تصرف غیر قانونی مسئولین رژیم گذشته در اموال عمومی مصادره شد تا در اختیار محرومین قرار گیرد.
علاوه بر این در طول چهار دهه گذشته نیز این ستاد مشغول فعالیتهای اقتصادی گسترده بوده است؛ از قراردادهای بزرگ نفتی گرفته تا بانکداری، تولید دارو، دامپروری، مخابرات، املاک و مستغلات و ....
بنیاد برکت، گروه توسعه اقتصادی تدبیر که در حوزههای متنوعی فعال است، از زیرمجموعههای بزرگ ستاد اجرایی فرمان امام هستند. معمولا از دارایی این نهادها و نحوه عملکرد آنها سخنی به میان نمیآید؛ با این حال خبرگزاری رویترز هفت سال پیش دارایی این ستاد را بیشاز 93 میلیارد دلار اعلام کرد.
سنگ بنای تشکیل بنیاد مستضعفان نیز در سال 57 از سوی امام خمینی (ره) گذاشته شد و به آن دستور داده شد که تمام اموال منقول و غیرمنقول سلسله پهلوی(بنیاد پهلوی) و شاخه ها و مربوطین به این سلسله را به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره کند.
گفته میشود که این بنیاد در مجموع حدود 150 شرکت و بنگاه وابسته به خود دارد که مهمترین آنها شرکت نفت بهران، شرکت سیمان تهران، بانک سینا، شرکت زمزم، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و ... است.
سال ۹۶ برای اولین بار پس از تشکیل بنیاد مستضعفان، صورتهای مالی حسابرسیشده این مجموعه منتشر شد و نشان داد که بر اساس صورتهای مالی سال ۹۵ این نهاد، میزان داراییهای این بنیاد بیش از ۵۶ هزار میلیارد تومان برآورد شده است.
در این سالها شایعات بسیاری حول این سازمان وجود داشته؛ از ساخت باشگاه در دبی تا هزینه 100 میلیارد تومانی برای بازسازی ساختمان بنیاد مستضعفان. ساختمان 36 طبقهای هم که گفته میشود در آمریکا در اختیار بنیاد علوی زیر مجموعه بنیاد مستضعفان است بارها واکنشهای منفی در پی داشته است.
سال گذشته خبرگزاری ایرنا طی گزارشی نوشت: «۶۰ درصد از ثروت ملی ایران در اختیار چهار نهاد «ستاد اجرایی فرمان امام»، «قرارگاه خاتم»، «آستان قدس» و «بنیاد مستضعفان» است که هیچیک از آنها ارتباطی با دولت و مجلس شورای اسلامی ندارند.»
فلسفه وجودیتان را چگونه میخواهید توجیه کنید؟
حالا در این بلبشوی تحریم و کرونا بسیاری در پی یافتن پاسخ این پرسش هستند که نقش این نهادها که بخش بزرگی از ثروت کشور را در اختیار دارند، در هنگامههای بحران اقتصادی چیست؟
طی هفتههای گذشته خبرهایی از کمک این نهادها در پی شیوع کرونا منتشر شده است؛ خبرهایی از این دست: «توزیع یک میلیون بسته غذایی بین آسیبدیدگان کرونا توسط ستاد اجرایی فرمان امام به منظور لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب» یا «کمک یک و نیم میلیارد تومانی آستان قدس رضوی برای کمک به درمان بیماری کرونا.»
شاید بزرگترین رقم کمکها که در اخبار دیده شد مربوط به بنیاد مستضعفان باشد که اعلام کرد 53 میلیارد تومان کمک نقدی داشته است؛ 30 میلیارد تومان به مددجویان کمیته امداد، 10 میلیارد تومان به مددجویان سازمان بهزیستی و الباقی به کودکان کار و کارگران و موارد دیگر.
اما مسیح مهاجری در این باره نوشته است: «این را میدانیم که ستاد اجرایی فرمان امام اقداماتی در قالبهای اهدای بعضی امکانات یا پول نقد به عمل میآورد، بنیاد مستضعفان هم مثلاً به کولبرها قرار است کارت هدیه یک میلیون تومانی بدهد، آستان قدس رضوی هم به فقرای حاشیه شهر مشهد یا خانوادههای ضعیف در نقاط دیگر کمکهایی میکند، اما اینها در برابر تمکن مالی این مراکز بسیار ناچیز هستند و اصولاً به حساب نمیآیند. این مراکز باید تمامقد و با دستهای گشاده و بدون محدودیت به صحنه بیایند و بدون فوت وقت، تمام نیازمندیهای مردمی که در شرایط سخت اقتصادی کنونی دچار تنگنا شدهاند را برطرف کنند.»
مسیح مهاجری با اشاره به ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی نوشته است: این اموال و امکانات متعلق به مردم هستند و دقیقاً در چنین موقعیتهایی باید از آنها برای حل مشکل مردم استفاده شود
او ادامه داده: «وقتی سخنان مسئولان این مراکز قدرت مالی را درباره اقداماتشان برای کمک به اقشار آسیبدیده میشنویم، به این نتیجه میرسیم که آنها یا از ابعاد گسترده ضربهای که در این شرایط به مردم وارد شده اطلاع درستی ندارند و یا نمیخواهند پولهایی که در اختیار دارند را برای کمک به آنان هزینه کنند.»
او همچنین با توضیح تنگناهای دولت برای پاسخگویی به نیازهای اقشار آسیبدیده و همینطور روند خطرناک گسترش فقر، ادامه داده: «درک صحیح این شرایط بسیار دشوار است که ایجاب میکند مراکز قدرت مالی متعلق به مردم به صحنه بیایند و به رسالت تاریخی خود عمل کنند. آنها اگر پولهایی را که در اختیار دارند برای نجات مردم مستضعف خرج نکنند، فلسفه وجودیشان را چگونه میخواهند توجیه کنند؟»
دیدگاه تان را بنویسید