از صلح میان گربه و موش!
تعرضات پی در پی روسیه به مرزهای شمالی ایران موجب شد دولت قاجار از انگلستان یاری بخواهد. اما انگلیسیها در اتحاد با روسیه، حاضر به یاری ایران نشدند. قاجارهای مستاصل از اتحاد استعماری روسیه و انگلستان، در آن ایام به فرانسه به عنوان یک نیروی سوم نگریستند و عهدنامه دفاعی فینکنشتاین را برای یافتن متحدی تازه، به امضا رساندند. اما ناپلئون عهدشکنی کرد و با امضای قرارداد تیلسیت با الکساندر اول، امپراتور روسیه به هیچکدام از تعهدات خود در قبال ایران عمل نکرد.
تاریخ معاصر گواه آن است که این قصه پر غصه، همواره و به اشکال و جلوههای گوناگون در حال تکرار شدن است. پهلوی اول نیز خسته از کشمکشهای بیپایان با انگلستان و روسیه، به آلمان به چشم پناهگاهی نجات بخش مینگریست. پهلوی دوم نیز پس از اشغال ایران در شهریور بیست نگاهش به آمریکا بود تا راهی برای خروج از مخمصه قدرت وقت بیابد.
تکرار این حرکت پاندولی برای نزدیکی به یک قدرت جهانی به قصد رهایی از شر یک قدرت دیگر در سیاست خارجی ایران به سنت دیرینهای ایران تبدیل شده است. هفته پیش بود که علی اکبر ولایتی برای حل مشکل تحریمهای نفتی آمریکا با سفر به روسیه از توافقی راهبردی خبر داد که به موجب آن ایران، پنجاه میلیارد دلار پروژه نفتی در اختیار روسیه میگذارد. پاسخ وزیر انرژی روسیه به این پیشنهاد جالب بود. نواک تاکید کرد روسیه نیز حاضر است نفت ایران را با کالا تهاتر کند.
دیدار دوشنبه شب ترامپ و پوتین اما بار دیگر توافق الکساندر اول و ناپلئون را در ذهن ناطران تداعی کرد. ترامپ و پوتین در پایان این دیدار تاکید کردند در بسیاری از موضات مورد اختلاف به توافق رسیدهاند و قادر به همکاریهای تازه هستند. اگر چه ابعاد و گستره این توافقات و همکاریها تا کنون افشا نشده و به صورت قطعی مشخص نیست که ایران هم بخشی از این توافق باشد اما در ماههای اخیر نمونههایی از تغییر رفتار روسیه در قبال ایران را شاهد هستیم.
مقامات ایرانی در ماههای اخیر بارها از مثلث واشنگتن، تلآویو، ریاض در مقابله با ایران سخن گفتهاند اما در عمل شاهد هستیم که مسکو نیز اگر نگوییم خود بخشی از این اتحاد است اما در چند مورد مشخص به نفع این مثلث عمل کرده است به گونهای که برخی از رفتارهای این دولت در قبال ایران به شدت بر این شائبه دامن میزند. روسیه در جریان سفر پادشاه عربستان با تحویل دادن سامانه دفاع موشکی S400 به عربستان موافقت کرد. این در حالی است که بیش از یک دهه است که تحویل سامانه موشکی S300 به ایران را به تاخیر انداخته است.
در ماههای گذشته اسراییل بارها مراکز نظامی ایران در سوریه را بمباران کرده است. این اقدام اسراییل با چراغ سبز روسیه همراه بود یا لاقل میتوان مطمئن بود روسیه از این اقدام رژیم صهیونیستی خبر داشته است زیرا اصلیترین و گستردهترین بمباران مراکز نظامی ایران در سوریه، زمانی رخ داد که نتانیاهو در مسکو مهمان پوتین بود.
در نمونهای دیگر مهمترین اقدام تحریم آمریکا علیه ایران، نفت فروش نفت ایران است. ایران در حالی برای دور زدن این تحریمها به روسیه امید بسته که روسیه در ماههای اخیر بیشترین تمایل را برای افزایش تولید نفت به قصد جبران کاهش عرضه نفت ایران، از خود نشان داده است. در حال حاضر روسیه و عربستان به دو متحد اصلی در میان کشورهای اوپک و غیراوپک تبدیل شدهاند به نحوی که در نشست ماه پیش اوپک در وین، خالد فالح، وزیر نفت عربستان و نواک، وزیر انرژی روسیه سوار بر یک ماشین از هتل به محل نشست اوپک آمدند تا اتحاد خود را به رخ کشیده باشند. دوشنبه همین هفته نیز عربستان به عنوان ناظر اجرای سهمیه بندی توافق اوپک و غیر اوپک، مجوز افزایش تولید را صادر کرد که با استفبال روسیه مواجه شد. معنی این رویکرد این است که روسیه در تحقق حساسترین و اصلیترین بخش تحریم ایران، یعنی تحریم نفتی، پا به پای مثلث واشنگتن، تلآویو، ریاض قدم میزند.
موارد فوقالذکر به اندازه کافی گویا به نظر میرسد. البته بیتردید نمیتوان رفتار روسیه را محل اشکال دانست. روسیه با عبور از جبهه بندیهای ایدئولوژیک دهههای گذشته اینک صرفا یک معیار برای دوری و نزدیکی به کشورها دارد و آن منافع روسیه است. آنچه می تواند مورد نقد و محل اشکال باشد رفتار ایران در سیاستهای منطقهای و بینالمللی است که زمینه را برای اینگونه اقدامات شرکای راهبردی ایران فراهم میآورد دیدار پوتین و ترامپ اگر به توافقی در خصوص ایران منجر شده باشد یادآور این شعر است که: از صلح میان گربه و موش / بر باد رود دکان بقال.
دیدگاه تان را بنویسید