مسئولیت با کیست؟
این روزها مردم کشور با مسائل و مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کرده، و دشواریهای بسیاری را در زندگی روزمره خود تجربه میکنند. به نمونههای زیر دقت کنید:
سخن از کمآبی و قطعی مکرر برق در اقصی نقاط کشور امان مردم را بریده است و مدیران و مسئولان مربوطه در بخشهای مهم خبری و غیرخبری و در رسانههای گوناگون مردم را به صرفهجویی تشویق میکنند و از قرار معلوم این تکراریترین راهحل موجود برای رفع و دفع این مشکل به حساب میآید. درست به مانند روزهایی که هوای شهرهای بزرگ به اندازهای آلوده میشود که نفس کشیدن را برای شهروندان مشکل میسازد. آنجا نیز تنها راهکاری که مسئولان برای رفع آلودگی هوا به ذهنشان میرسد تعطیل کردن مدارس دانشگاهها و در قدم بعد ادارات دولتی به جز بانکهاست!! و ستاد مبارزه با آلودگی هوا بعد از زمستان تعطیل میشود تا سال بعد دوباره در روزهای آلوده مدارس را تعطیل کند!! یا گاه مشاهده میشود قیمت کالا یا خدماتی در جامعه بالا میرود و توصیه برخی مسئولان باز هم همان توصیه تکراری است که گران نخرید.
دولت در اقدامی ناسنجیده دلار را تک نرخی کرده و زمینه را برای سواستفاده عظیم مالی و اقتصادی فراهم میآورد اما بعد توصیه دولتیان آن است ارز و طلا نخرید و اگر در خانههاتان ارز و طلا دارید به دولت بدهید! مدیران کشور بنا به تاریخ پنجهزار ساله این سرزمین میدانند که ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است اما در نهایت غفلت برنامههای توسعه بر مبنای کشوری پرآب طراحی و تدوین میشود.
نمونههایی از این دست بسیار فراوان است و حتی در ریزترین مسایل شخصی و خانوادگی و روابط فردی ما رد پای مسئولیتناپذیری دیده میشود که ذکر کردن نمونههای گوناگون آن از حوصله این مقال خارج است و هدف این نوشتار نیست و برای تبیین موضوع کافی است به چند نمونهای که اینروزها بیشتر با روان مردم در ارتباط بوده است اشارتی مختصر داشته باشیم.
پس از آنکه دولت در اقدامی ناسنجیده زمینه مناسب را برای شکلگیری فسادی هماهنگ و گسترده در وزارت صنعت معدن و تجارت فراهم آورد رئیسجمهور دست به قلم شد و با تاکیدات مقام معظم رهبری بخشی از گزارش فساد ارزی در بخش خودرو را به اطلاع مردم رساند. عجیب آنکه آقای شریعتمداری وزیر صنعت در پاسخ به گزارش رئیسجمهور از ایشان به واسطه برخورد جدی با فساد از ایشان تشکر کردهاند! اما سوال اصلی همچنان پابرجاست. چه کسی مسئولیت این ندانمکاری و فساد گسترده را به عهده دارد. آیا قرار هست کسی برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی در برابر افکار عمومی ظاهر شود و اعلام کند: ای مردم! در این قضیه بنده مسئولیت دارم و تمام تبعات آن را میپذیرم. عدم مسئولیتپذیری اعتماد سوز است و برخلاف آن مسئولیتپذیری همچون اکسیر میتواند اعتماد عمومی را تقویت کرده و هزینه مبادلات اجتماعی را تا حد بسیار چشمگیری کاهش دهد.
قطع مکرر برق در شهرهای بزرگ اعصاب و روان مردم را فرسوده کرده، در گرمای نفسگیر تابستان امان بسیاری را بریده است. توصیه مسئولان طبق معمول تاکید بر صرفهجویی است که البته حرف درستی است و مردم باید صرفهجویی کنند. اما توصیه کردن کار مدیران نیست بلکه این گروههای مردم نهاد و نظام اخلاقی جامعه است که باید سردمدار توصیه به صرفهجویی در جامعه و در همه زمینهها شود. مدیران و مسئولان کارهای دیگری دارند و اتفاقا باید به گونهای عمل و برنامهریزی کنند که کار به قطعی برق نرسد. ایران با توجه به ظرفیتهایی که دارد میتواند با استفاده از انرژی خورشیدی و بادی 60 هزار مگاوات برق از محل انرژیهای تجدیدپذیر تولید نماید. فهم این امر چندان پیچیده نیست که در کشوری کم آب و پرآفتاب بهتر است از انرژی خورشیدی برای تولید برق استفاده نماییم نه از منابع آبی، زیرا ایران در بیش از 300 روز در سال آفتاب دارد و این ویژگی برای بسیاری از کشورهای جهان یک امتیاز راهبردی به حساب میآید. این داستان زمانی جالب میشود که بدانیم دولت از محل اخذ عوارض مصرف برق 1100 میلیارد تومان درآمد داشته و بر اساس قانون قرار بوده است تمام آن را به طور صد در صد صرف اجرای طرحهای تولید برق از منابع تجدیدپذیر نماید. اما علیرغم دریافت 800 میلیارد تومان از پیشبینی یاد شده در بودجه سال 96، تنها 34 میلیارد تومان به سرمایهگذاران در این بخش پرداخت شده است. الان که کشور دچار بیبرقی است چرا کسی نمیپرسد مسئول این وضعیت کیست؟ توصیه اخلاقی به صرفهجویی به جای خود، آیا نباید با کسانی که در این زمینه مسئولیت داشته و دارند برخورد شود که چرا به گونهای عمل کردهاند که امروز به این وضعیت رسیدهایم؟ و مابقی این پول در کجا مصرف شده است؟ یا در ماجرای پخش اعترافات دختراینستاگرامی از صدا و سیما که هزینههای بسیار زیادی را به حکومت تحمیل کرد ابتدا اینطور عنوان شد که مقام قضایی دستور پخش این اعترافات را داده است و صدا وسیما قصدی برای اینکار نداشته است. بعد مقامات قضایی و پلیس فتا نقش خود را در این زمینه انکار و اعلام کردند در پخش این اعترافات دخالتی نداشتهاند اما در نهایت مشخص نشد بالاخره مسئولیت این اقدام با کیست. نمونههای فراوانی در این باره وجود دارد که ذکر تمام آنها مثنوی را هفتاد من کاغذ کند.
آیا نه این است که بر اساس موازینی که حکومت جمهوری اسلامی بر پایه آن بنا شده است «کلکمْ راعٍ وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»
دیدگاه تان را بنویسید