«که نیارزد این تمنا به جواب لنترانی»
بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۳ محمدباقر نوبخت دولت بر قاب تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد «دولت از هموطنانی که از دریافت یارانه انصراف میدهند با ارایه تسهیلات دیگر قدردانی میکند تا آنها بدانند احسان با احسان پاسخ داده می شود.» اما در نهایت از مجموع ایرانیان تنها دو میلیون نفر از گرفتن یارانه خودداری کردند که بسیاری از آنها نیز پس از مدتی از کرده خود پشیمان شده، در فراخوانی که برای جاماندگان از دریافت یارانه اعلام شد دوباره ثبتنام کردند. حرف دولت ابتر ماند و مردم به ندای سخنگوی دولت برای دریافت یارانه لبیک نگفتند. دولت نیز در ادامه به وعده خود عمل نکرد و «جواب احسان» همان اندک منصرفان را «با احسان» نداد. چه بسیار از این وعدهها که داده شد اما عملی نشد.....
بیست و هفتم فروردین 1393 محمدباقر نوبخت دولت بر قاب تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد «دولت از هموطنانی که از دریافت یارانه انصراف میدهند با ارایه تسهیلات دیگر قدردانی میکند تا آنها بدانند احسان با احسان پاسخ داده می شود.» اما در نهایت از مجموع ایرانیان تنها دو میلیون نفر از گرفتن یارانه خودداری کردند که بسیاری از آنها نیز پس از مدتی از کرده خود پشیمان شده، در فراخوانی که برای جاماندگان از دریافت یارانه اعلام شد دوباره ثبتنام کردند. حرف دولت ابتر ماند و مردم به ندای سخنگوی دولت برای دریافت یارانه لبیک نگفتند. دولت نیز در ادامه به وعده خود عمل نکرد و «جواب احسان» همان اندک منصرفان را «با احسان» نداد. چه بسیار از این وعدهها که داده شد اما عملی نشد.
فهرست کردن وعدههای عملی نشده دولتها کار چندان سختی نیست و محقق نشدن وعدههای سیاستمداران تا حدودی طبیعی به نظر میرسد. چه بسیار از سیاستمداران در داخل و خارج و در ادوار مختلف که در دوران رقابتهای انتخاباتی خود وعدههایی میدهند و به قدرت که میرسند یا در تحقق آن وعدهها میکوشند و به جایی نمیرسند، یا آن وعدهها را به طور کلی به بوته فراموشی میسپارند. پرداختن به این وعدهها و فهرست کردن آنها از حوصله این مقال خارج است و موضوع این نوشتار نیست. از سال 1393 به چند روز قبل بیاییم و باز گوش جان به سخنان گهربار سخنگوی محترم دولت بسپاریم که در نشست خبری پنجم تیرماه خود فرمودند: «ایرانیهایی که در خارج از کشور هستند ارزشان را به داخل بیاورند و مردم هم ارز و طلای خود را به بازار بیاورند»
مسلما هیچکس حتی شخص سخنگوی محترم قوه مجریه انتظار ندارند مردم داخل و ایرانیان خارج از کشور با شنیدن ندای کمکخواهی ایشان سراسیمه و شتابان به سوی ارزهای خود بشتابند، آن را در کیسهای بریزند و فردا صبح دواندوان به سوی جناب ایشان روان شوند که شیخا! این تو این ارزهای ما. در فضای کنونی که دولت بارها و بارها از وعدههایی داده شده، عدول کرده و بسیاری از مهمترین آنها را به جا نیاورده است، طبیعی است که مردم نتوانند به سخنان سخنگوی دولت اعتماد کنند. عدم نظارت کافی بر نظام بانکی و موسسات غیرقانونی باعث شد میلیاردها تومان از سرمایه مردم به خطر افتد و دولت باز هم به جای آنکه پول مردم را از چنگ مفسدان بستاند و به آنها بازگرداند آن را از خزانه بانک مرکزی و درواقع از جیب مردم پرداخت. دولتی که نمیتواند ریال مردم را مراقبت کند چطور انتظار دارد مردم ارز خود را به او بسپارند. به فرض که مردم بخواهند چنین کنند. شخص ایشان که از اعاظم اقتصادی دولت نیز هستند چه مکانیسمی برای آن طراحی کردهاند. ایشان توقع دارند مردم ارز خود را به دولت بدهند و آن را به ریال 4200 تبدیل کنند در حالی که در عمل باید زندگی خود را بر اساس دلار هفت هزار تومان اداره کنند. یا مردم ارز خود را در بازار آزاد بفروشند که در معرض خطر دستگیری هستند و با آنها به سان قاچاقچیان مواد مخدر برخورد میشود. از سوی دیگر فرض کنیم ایرانیان خارج از کشور با کیسههایی پر از دلار پشت ورودی فرودگاه امام خمینی (ره) صف کشیدهاند. آنها چرا باید ارز خود را به ریال 4200 تومان تبدیل کنند. گیریم آنها خبرندارند در ایران دلار با قیمتی بسیار بالاتر معامله میشود. خب آنها با دلارهای ریال شده خود چه کنند؟ آیا منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی محترم دولت آن است که ایرانیان خارج از کشور در ایران سرمایهگذاری کنند؟ که اساسا بستر چنین اقدام و ادبیات گفتاری آن با آنچه سخنگوی دولت میگوید بسیار تفاوت دارد. در ضمن اگر کسی قصد داشته باشد ارز به کشور وارد کند یا باید آن را در گمرک ورودی اظهار کرده و به دلار 4200 تومان تبدیل کند که باز باید در مشاعر فرد مورد نظر شک کرد یا اینکه باید بدون خوداظهاری ارز خود را وارد کشور کند که باز هم گرفتار بازداشت و زندان و دادگاه و وثیقه میشود و تا بتواند به سرمایه خود برسد جان به لبش خواهد رسید. مگر مردم مغزشان پارهسنگ میبرد.
هماکنون با آشفتهبازاری که در کلام و رفتار دولتیان موج میزند زمینهای فراهم آمده است تا بسیاری از صرافان در میدان تکسیم استانبول با دستگاه کارتخوان ایران ایستادهاند و ارز ایرانیانی را که قصد ورود به کشور دارند میگیرند و با قیمت روز پول آن را بیدرنگ به حسابشان در ایران واریز میکنند و همان ارز را به ایرانیانی که قصد سفر دارند میفروشند کافی است یکی از کارتهای بانکی متصل به شبکه شتاب همراه مسافر باشد. به این ترتیب ارز بدون آنکه وارد کشور شود به ریال تبدیل میشود.
البته این احتمال نیز میرود جناب نوبخت با این تصور که ندای «هل من ناصر ینصرنی» ایشان در زمان ثبت نام یارانهها تاثیر شگرفی بر افکار عمومی نهاد و میلیونها نفر از ستاندن یارانهها منصرف شدند باز هم به صرافت افتادهاند یکبار دیگر با سخنان اعجازگونه خود بر بازار آشفته ارز سر و سامانی ببخشند. چنان که امیر المومنین میفرمایند: «لا رای لمن لایطاع».
دیدگاه تان را بنویسید