رضا اسدآبادی

در سال‌های اخیر موضوع نرخ مشارکت اقتصادی و انعکاس آن در نرخ بیکاری به یکی از موضوعات مهم در تحلیل‌های اقتصادی کشور و بررسی بازار کار بدل شده، ضمن اینکه باورها به آمارهای اشتغال نیز به دلایلی کمتر شده چنانچه با وجود رسیدن نرخ بیکاری به ۷.۲درصد طبق آمار مرکز آمار، ۲۵درصد کل خانوارهای کشور بنا بر آمار اعلامی بانک مرکزی، فاقد حتی یک نفر شاغل هستند!

این دو آمار در ابتدای امر ممکن است با یکدیگر ناخوانایی داشته باشد اما دو نوع برخورد در میان کارشناسان با آن می‌شود؛ برخی مشکل را ناشی از تعریف نرخ بیکاری در کشور می‌دانند که با یک ساعت کار در هفته نیز یک فرد شاغل محسوب می‌شود و بعضی نیز مشکل را مسائلی در حاشیه محاسبات مثل شبه‌بیکاری، شبه‌اشتغال، نرخ مشارکت پایین و افت جمعیت فعال و وجود خانوارهای کم‌جمعیت بازنشسته عنوان می‌کنند که باعث شده با وجود نرخ بیکاری ۷.۲درصدی در پایان پاییز ۱۴۰۳، باز هم یک چهارم (۲۵درصد) خانواده‌های کشور فاقد حتی یک نفر شاغل باشند.

افزایش جمعیت غیرفعال به منزله یک هشدار

«زهرا کریمی» استاد اقتصاد دانشگاه مازندران و کارشناس حوزه اشتغال در رابطه با تفاوت ظاهری آمارهای اخیر منتشره توسط بانک مرکزی و مرکز آمار گفت: این دو آمار منتشره درباره تعداد خانوار فاقد عضو شاغل و نرخ بیکاری اعلامی هیچ تناقضی با یکدیگر ندارند و هر دوی این مقولات از دو تعریف مجزا برخوردارند.

وی افزود: اگر سراغ خانواده بنده بیایند و سوال کنند، درباره خودم و همسرم می‌گوییم که هر دو بازنشسته بوده و شغلی نداریم اما این خانواده درآمد بدون اشتغال دارد و ممکن است یک یا هر دو عضو خانواده به اشتغالات مقطعی مبادرت ورزند. مثلا خانواری که یک همسر خانه‌دار و یک شوهر بازنشسته و یک دختر فارغ‌التحصیل دانشگاه دارد که مدتی به دنبال کار گشته اما امروز در خانه است، شاید نمودار یک خانوار تماماً غیرشاغل باشد اما کسی نمی‌پرسد که چرا این خانواده به طورکلی جزو جمعیت غیرفعال است. مواردی مثل خانه‌داری، بازنشستگی، انتظار برای یک پول بادآورده و بیکاری با وجود نگشتن به دنبال کار، در ذیل غیرفعال بودن اقتصادی فرد تعریف می‌شود.

کریمی ادامه داد: تعریف بیکار مشخص است و با غیرشاغل دارای‌ عدم فعالیت اقتصادی و غیرفعال متفاوت است. در آمار «خانوار غیرشاغل» قطعا افراد زیادی غیرفعال هستند. بیکار فردی است که در هفته منتهی به آمارگیری، جویای کار باشد پس هر کسی بیکار محسوب نمی‌شود. حتی شما خانوارهایی را سراغ دارید که بچه‌های جوان آنها کار نمی‌کنند. ممکن است آنها به مشاغل دیجیتال و کار با رمزارز بپردازند و خانواده آنها ندانند محل درآمد آنان چیست. در این آمارگیری‌ها، آنان نیز توسط خانواده، جزو آماری معرفی می‌شوند که جویای کار نیستند و در خانه نشسته‌اند!

این کارشناس حوزه اشتغال تاکید کرد: بخش بزرگی از جامعه ایران غیرفعال اقتصادی و فاقد مشارکت اقتصادی ارزیابی می‌شوند که شامل NEETها نیز می‌شود. نیت شامل کلیه افراد در سن کار است که نه شاغل هستند و نه در حال تحصیل و حتی جویای کار نیز نیستند. جمعیت نیت‌ها با وجود بهبود وضعیت اشتغال و افزایش فرصت‌های شغلی، به خاطر کیفیت بازار کار در ایران افزایش چشمگیر داشته و این نوعی زنگ خطر است. اینها به خاطر عدم مشارکت اقتصادی، در آمار بیکاری نیز منعکس نمی‌شوند.

نقش مشارکت پایین زنان در پایین نشان دادن نرخ بیکاری

استاد اقتصاد دانشگاه مازندران اضافه کرد: سالانه ۱۵۰هزار جوان به دلیل‌ عدم برخورداری از شغل مناسب و آینده بهتر از کشور می‌روند. نرخ مشارکت اقتصادی در ایران ۴۰درصد است و جمعیت در حال تحصیل یا پشت کنکور ما نیز هنوز بالاست. نرخ مشارکت پایین و جمعیت غیرفعال بالای ما نشان می‌دهد که وضع بازار کار ایران چندان مساعد نیست. مثلا نرخ مشارکت اقتصادی در اتحادیه اروپا و کشورهای در حال توسعه آسیایی ۶۰درصد است. از همه مهمتر، فاصله نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشور است که در ایران فاصله قابل ملاحظه دارد.

وی افزود: در ایران نرخ مشارکت اقتصادی زنان ۱۷درصد است ولی این آمار در کشورهای صنعتی متوسط و درحال توسعه به ۵۰درصد رسیده که فاصله قابل ملاحظه‌ای با ایران دارد. بخش زیادی از زنان ما وارد دوره تحصیلات دانشگاهی می‌شوند اما اغلب شغلی پیدا نکرده و پس از مدتی پیگیری، پیدا کردن کار را رها می‌کنند و در خانه می‌مانند تا ازدواج کنند. این درحالی‌ست که هزینه بسیار زیادی برای تحصیل آنان توسط کشور صورت گرفته است.

کریمی تصریح کرد: بخش زیادی از زنان نیز با ازدواج و فرزندآوری ولو یک یا دو فرزند از بازار کار خارج می‌شوند. همچنین در شهرستان‌های دوردست یا روستاها که امکان اشتغال برای زنان وجود ندارد، نرخ جمعیت زنان فاقد مشارکت اقتصادی بسیار بالاتر است.

این کارشناس اقتصادی خاطرنشان کرد: در ایران تحقیق مستقلی نداریم اما آمارهای بین‌المللی از مقایسه NEETها در ایران و جهان نشان می‌دهد که حتی به نسبت خاورمیانه نیز ایران بالاترین میزان جمعیت غیرفعال و همچنین جمعیت جوان غیرمحصل و غیرشاغل را دارد که همگی بلاتکلیف هستند. به خصوص طبقه متوسط شهری مملو از این دست افراد هستند که به اتکای پدر و مادرشان و درآمد خانوادگی میلی به کار کردن ندارند.

استاد دانشگاه مازندران تاکید کرد: جوانان نسل جدید ما عاشق کار با زحمت اندک هستند و دنبال آن هستند که زمان کارشان را خودشان تعیین کرده و صبح به سر کار نروند. آنان علاقه دارند که در بازارهایی مثل کریپتو و فارکس و با یک تلفن همراه درآمدزایی کنند. در چنین شرایطی آنان به کارخانه برای کار نخواهند رفت و در آمارهای اشتغال نیز گنجانده نمی‌شوند اما در آمار فاقد شغل خانوارها می‌آیند. دانشجویان ما نیز در سر کلاس‌ها می‌گویند که همه شاغل هستند اما به دلیل وجود این مشاغل، از نظر خانواده شاغل نیستند لذا اگر آمار اشتغال را خانوادگی استخراج کنیم، نرخ بیکاری قاعدتاً متفاوت خواهد شد.

آدرس‌های غلط برای بی‌تمایلی جوانان به اشتغال رسمی

اما چرا نیروی کار رغبت چندانی به کار رسمی نداشته و بسیاری از واحدهای تولیدی به دنبال کارگر هستند، اما نیرو پیدا نمی‌کنند؟ در حالی‌که بخش زیادی از جوانان به دنبال راهی برای خرید قسطی یک دستگاه خودرو یا موتورسیکلت دست‌دوم برای رانندگی و امرار معاش هستند و بخش زیادی نیز از راه‌های جایگزین درآمد کسب کرده و حتی به دست‌فروشی نیز فکر می‌کنند.

 گیلانی‌نژاد: کسانی که مدعی‌اند نسل جوان به دلیل فرهنگی، دنبال کسب مهارت و جذب در بازار کار نیست، آیا حاضرند حتی یک ماه با مزد ۱۰ میلیون تومانی، بدون داشتن خانواده و در شرایط تجرد زندگی کنند؟

پاسخ طرف کارفرمایی به کسری شدید نیروی کار، نوعی تفسیر فرهنگی از بازار کار ایران است. «داوود جوانی» از اعضای کارفرمایی شورای عالی کار ریشه این مشکل را «فقدان فرهنگ کار در نسل جدید» ارزیابی می‌کند و می‌گوید: نسل جدیدی که دوست دارد تا ظهر بخوابد و با رمزارز و تلفن همراه درآمد بیشتری داشته باشد و توان و تحمل کار را ندارد، قاعدتاً در شرایط بهتر و مزد بهتر نیز کار نخواهد کرد.

این ادعا البته مخالفان جدی هم دارد. «مازیار گیلانی‌نژاد» فعال کارگری و نماینده جمعی از کارگران پروژه‌ای نفت و گاز در مورد نسبت بیکاری و شرایط معیشتی کارگران در سال‌های اخیر می‌گوید: آن دسته از کارفرمایان و کارشناسان اقتصادی که مدعی‌اند نسل جوان از نظر فرهنگی در موقعیت غیرفعال اقتصادی قرار نداشته و دنبال کسب مهارت یا جذب به بازار کار نیست، آیا خودشان حاضر هستند حتی یک ماه با مزد ۱۰ میلیون تومانی، بدون داشتن خانواده و در شرایط تجرد زندگی کنند؟

وی افزود: پرسش بعدی این است که آیا در واقع تمامی واحدها همین قانون کار موجود را رعایت کرده و با مواد مربوط به طرح طبقه‌بندی مشاغل، ارزش نیروی کار تحصیل‌کرده و مهارت آموخته را به‌جا می‌آورد یا به جوان دارای مدرک فوق‌لیسانس به اندازه کارگر ساده و حتی در ابتدا کمتر از آن حقوق می‌دهند؟ واقعیت این است که در ۹۰درصد موارد قانون کار رعایت نشده و فقط روی کاغذ و در جلسات شورای عالی کار، همه کارفرمایان مدعی رعایت قانون کار در پرداخت مزد هستند!

کریمی: نرخ مشارکت اقتصادی در ایران ۴۰درصد است و جمعیت در حال تحصیل یا پشت کنکور نیز هنوز بالاست. نرخ مشارکت پایین هم نشان می‌دهد که وضع بازار کار ایران چندان مساعد نیست

دولت و کارفرمایان باعث فرار جوانان از بازار کار شده‌اند

این فعال کارگری ادامه داد: طی یک دهه اخیر بلایی از سوی دولت‌ها و طرف کارفرمایی بر سر کارگر آمده که دیگر کسی رغبتی برای کار ندارد. صرف‌نظر از ایمنی کار و امنیت شغلی که توامان وجود ندارد، اخیراً متوجه شدیم که یک مجموعه فولادی در اندیمشک کارگران خود را در شیفت شب بیکار کرده است. کارفرما به کارگران اخراج شده شیفت شب با پیامک اعلام کرده که می‌خواهد کارخانه را تعطیل کند. در چنین شرایطی کدامیک از افرادی که می‌گویند نسل جدید یا نسل قدیم فرهنگ تلاش و کار را ندارد، حاضر است جویای چنین کاری باشد؟

گیلانی‌نژاد تصریح کرد: در ایران بین شرایط کار و نسبت آن با مزد تناسبی وجود ندارد. ما در هر شرایطی که می‌خواهیم درباره کارگران قضاوتی بکنیم، باید قبلش از خودمان بپرسیم «اگر خودمان بودیم چه می‌کردیم و چه می‌گفتیم». به عنوان کارشناس اقتصادی، مسئول دولتی و کارفرما مدام در این موضوع باید خود را جای کارگران بگذاریم تا نوع رفتار آنان را بفهمیم.

وی اضافه کرد: امروزه در زیرزمین برخی ادارات خصوصی یا حتی دولتی ممکن است به ماینرها و دستگاه‌های تولید رمزارز بربخوریم. کارگاه‌ها و حتی شرکت‌ها و دامداری‌هایی نیز وجود دارند که سوله‌های خود را با برق یارانه‌ای به این کار اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر، انبوه افرادی در طبقات فرادست و متوسط به بالا وجود دارند که مازاد درآمد خود را در مشاغل دیجیتال، سایت‌های شرط‌بندی، فارکس، سبدگردان‌ها و رمزارز می‌چرخانند و تلاش می‌کنند به سود برسند اما آیا کارگران سطح درآمدی این‌چنینی دارند؟ نهایت آمال و آرزوی آنان به دست آوردن یک خودرو و موتورسیکلت قسطی و فرار از کارگاه برای درآمد چند برابر قانون کار در تاکسی‌های اینترنتی است. چرا؟ چون شما مزدی به میزان یک‌سوم خط فقر شهری را به او می‌دهید!

این فعال کارگری در پایان تاکید کرد: ما می‌توانیم دست کارشناسان، اقتصاددانان و فعالان کارفرمایی که معتقد به نبود فرهنگ کار در میان نسل‌ها هستند را بگیریم و به کارگاه‌ها و کوره‌پزخانه‌ها و واحدهای تولیدی در حاشیه شهر ببریم تا ببینند کارگرانی از سنین قانونی و غیرقانونی پیش از آنکه در سن اعزام به خدمت سربازی یا ازدواج باشند، چگونه کار کرده و عمر خود را می‌گذارند. طرح مسائل نسلی و مسائل فرهنگی که شاید بیشتر برای طبقات فرادست و متوسط اجتماعی صدق می‌کند، برای کارگرانی که در موقعیتی متفاوت هستند، در این شرایط کاملا انحرافی است! ما مهمترین دلیل افت نرخ مشارکت اقتصادی و میل به کار را در وهله اول «مزد» می‌دانیم!