نسرین هزاره مقدم

زمین، آب و بذر مال کشاورز است و اگر محصول هم از آن کشاورز باشد، دیگر کار تمام است. روزگاری کشاورز صاحب زمین و خرده‌مالک، دغدغه‌ای جز تامین بذر و تقسیم آب و نظارت بر کارگران نداشت، با دسترنجش زندگی را می‌چرخاند، خوب هم می‌چرخاند. اما از آن روزگار، سال‌ها گذشته و حالا کشاورزان صاحب زمین و خرده‌مالک که صاحب تراکتور و زمین و بذر هستند، پشت درهای بسته گیر افتاده‌اند. به پول نمی‌رسند و شبانه‌روز «انتظار» درو می‌کنند.

 چند ماه تاخیر افتاده اما مطالبات ما همان است که بود. دیرکرد و تورم شامل حالش‌ نمی‌شود اگر زودتر پول‌مان را می‌گرفتیم، می‌توانستیم مثلاً سه تا پراید بخریم ولی حالا دو تا پراید هم به ما نمی‌دهند

گندم‌کاران سال‌هاست که در تب و تاب قیمت‌های تضمینی خرید گندم و وصول مطالبات‌شان از دولت، معمولاً محکوم به ماه‌ها انتظار هستند. برای نمونه شهریور ماه امسال خبر آمد که «۴۲درصد گندمکاران کشور در انتظار دریافت مطالبات خود هستند». مهر ماه هم رسانه‌ها نوشتند «در حالی‌که مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس از لزوم تسویه مطالبات کشاورزان می‌گویند، هنوز ۴۲هزار میلیارد تومان از پول گندم‌های تحویل داده شده به سیلو‌ها پرداخت نشده است». در نهایت بعد از ماه‌ها انتظار و بلاتکلیفی، یازدهم آبان ماه، وزیر جهاد کشاورزی گفت: در پی تاخیر در پرداخت مطالبات گندمکاران و با پیگیری‌های صورت گرفته در دولت، تمام مطالبات گندم‌کاران تا روز گذشته پرداخت شد و مطالبات به‌روز شده است.

اما در خوزستان، معدن نیشکر و چغندرقند هم کشاورزان حال و روز خوشی ندارند. سال‌ها پیش از این، کشاورزان با فروش محصولات خود به راحتی زندگی می‌کردند. حالا اما فروش انحصاری این محصولات، تبدیل به یک دردسر جدی شده است چون مطالبات وصول نمی‌شود! کشاورز مالش را می‌دهد اما چند ماه باید دست به دهان و چشم به در باشد، با سیلی صورتش را سرخ کند تا بالاخره مطالبات دریافت شود. در واقع پول فروش محصول، خیلی ناچیز است و خیلی دیر به دست کشاورز می‌رسد و البته رقابتی هم در کار نیست. کشاورز باید محصولش را به یک خریدار بفروشد، حالا خریدار یا دولت است مثل گندم‌کاران یا یک کارخانه قند است مثل چغندرکاران شمال خوزستان.

اردیبهشت امسال چغندر برداشت کردیم و به کارخانه دادیم اما تا به امروز به پول‌مان نرسیده‌ایم. فقط یک قسط به ما پرداخت شده در حالی‌که سال‌های قبل تا این موقع، طلب‌مان را در سه قسط گرفته بودیم

هفت ماه است که منتظریم

یکی از این چغندرکاران به نمایندگی از کشاورزان شمال خوزستان می‌گوید: حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ کشاورز هستیم از روستاهای شوش و اندیمشک و دزفول که محصولات‌مان را به شرکت قند خاورمیانه می‌فروشیم. ما اردیبهشت امسال چغندر برداشت کردیم و به این کارخانه دادیم اما تا به امروز به پول‌مان نرسیده‌ایم. فقط یک قسط به ما پرداخت شده و دیگر هیچ در حالی‌که سال‌های قبل تا این موقع، طلب‌مان را در سه قسط گرفته بودیم.

«الان هفت ماه است که چغندرهایمان را به کارخانه تحویل داده‌ایم». این کشاورز شوشی با بیان این جمله در مورد حجم مطالبات‌شان می‌گوید: مطالبات کشاورزان بالا و پایین دارد و به اندازه زمین و میزان محصول بستگی دارد اما کشاورزان روی‌هم‌رفته حدود ۴۰۰ میلیارد تومان از شرکت قند خاورمیانه طلب دارند. یکی ۴ میلیارد طلب دارد، دیگری که عمده‌کار است، بیشتر از ۲۰ میلیارد طلبکار است.

به گفته او، بخش قابل توجهی از کشاورزان طلبکار، اجاره‌دار هستند یعنی زمین مال خودشان نیست و اجاره به صاحب زمین می‌پردازند در حالی‌که هنوز پول فروش محصولات‌شان به دست‌شان نرسیده است.

جواب‌های سربالای بدهکار به مطالبات طلبکار

چغندرکار شوشی از مراجعات مکرر بدون نتیجه به نهادهای مسئول و افراد صاحب قدرت خبر می‌دهد و می‌گوید: «بارها درب فرمانداری رفتیم. از نماینده شوش در مجلس خواستیم به کارمان رسیدگی کند و به ارگان‌های مختلف سر زدیم اما از هیچ جا پاسخ مثبتی نگرفتیم که نگرفتیم». می‌گوید بعد از پیگیری‌های فراوان، شرکت ظاهراً به جواب‌های سربالا اکتفا کرده مثل «منابع نداریم»، «قرار است پول بیاید اما هنوز نیامده»، «شکر ما را نخریده‌اند» و....

کشاورزان بعد از امروز و فردا کردن‌های بی‌پایان و این جواب‌های سربالا، به این نتیجه رسیده‌اند که سنگ قلاب شده‌اند. اجاره‌دار شوشی می‌گوید: چند ماه تاخیر اتفاق افتاده اما مطالبات ما همان است که بود. دیرکرد و تورم شامل حالش‌ نمی‌شود در حالی‌که اگر زودتر پول‌مان را می‌گرفتیم، می‌توانستیم مثلاً سه تا پراید بخریم ولی حالا دو تا پراید هم به ما نمی‌دهند.

زندگی کشاورزان در خطر است

چغندرکاران شمال خوزستان به خصوص اجاره‌داران، منبع درآمد دیگری به جز پول فروش چغندر ندارند. برخی از آنها 10 یا 20 کارگر کشاورزی هم در اختیار و طرف قرارداد دارند که دستمزد آنها غیر از اجاره زمین و هزینه خانواده، روی دست‌شان مانده است. کشاورز چغندرکار می‌گوید: اگر پول ما را ندهند، زندگی‌مان از هم می‌پاشد. ما ۷۰۰ - ۸۰۰ خانواریم.

او اضافه می‌کند که «ما چغندرکاران شمال خوزستان از پارسال به این مشکل برخورده‌ایم. قبل از آن پیش از آذر ماه، حساب‌شان را با ما صاف می‌کردند و جالب اینجاست که ما دوباره هم زمین‌هایمان را زیر کشت چغندر بردیم و دوباره هم با همان شرکت قرارداد بستیم، آخر چاره‌ای نداریم»!

کشاورز چاره‌ای ندارد، دستش فقط به زمینش می‌رسد و بس. کاشت و داشت را به امید روزهای برداشت با هزار مرارت و سختی پیش می‌برد، پول بذر می‌دهد، دستمزد کارگر می‌دهد اما روز برداشت، روز خوشحالی نیست و فقط آغاز انتظار است، یک دوران سخت جدید. کشاورز این گزارش، آخر حرف‌هایش می‌گوید «ما کشاروزیم، تولیدکننده‌ایم، جد اندر جد نان‌مان را از زمین برداشت کرده‌ایم؛ چرا امروز به این حال و روز افتاده‌ایم که آه در بساط نداریم»؟!