عضو هیات علمی دانشگاه علامه گفت: اخیر گزارش رسمی از راه‌اندازی ستاد رفع بحران تعطیلی واحدها منتشر شد. این اقدام وقتی معنا دارد که اول بررسی شود اینها کدامشان تولیدکننده واقعی هستند تا تحت عنوان راه‌اندازی، رانت‌های جدید 

توزیع نشود.

به گزارش «توسعه ایرانی»، فرشاد مومنی گفت: بحران مجوزدهی بی‌ضابطه، کمر نظام ملی را می‌شکند چنانچه سخنگوی این ستاد گفته که چیزی حدود 50هزار واحد تولیدی تعطیل و نیمه‌تعطیل وجود دارد که در مناسبات فعلی نمی‌توانند کار کنند. کسانی که آمار کل کارخانه‌های ایران را دارند می‌دانند این آمار چه معنایی دارد.

وی افزود: بارها گفته‌ام که اگر نظام نظارتی می‌خواهد آبی برای کشور گرم شود، روی مفهوم تبدیل تولید به محمل کسب رانت تمرکز کند و از برنامه‌ای دفاع کند که این باب را ببندد. در این صورت بسیاری از مفاسد و فاجعه‌آفرینی‌ها مهار می‌شود.

مومنی افزود: نشانه حمایت حقیقی از تولید این است که با تمرکز روی شاخص صرفه مقیاس کاری کنیم تا هم مردم ما به چشمشان ببیند می‌شود کالایی هم کیفیتش رشد کند و هم قیمتش پایین بیاید. وقتی ما مساله صرفه مقیاس را حل کنیم به تعبیر متفکران توسعه، به‌جای فقرفروشی و محیط‌زیست‌فروشی، رفاه جامعه را از طریق بالا بردن دستمزدهای نیروی کار ارتقا می‌دهیم. این اقتصاددان ادامه داد: فقرفروشی به معنای آن است که سیستم تجارت خارجی ما مزیت رقابتی را در استثمار نیروی کار تعریف کرده باشد و حتی به اندازه تورم هم قدرت خرید از دست رفته را جبران نکند. محیط‌زیست‌فروشی یعنی هزینه‌های تخریب محیط‌زیست توسط معدنی‌ها را در محاسبات قیمت تمام‌شده محصولات وارد نکنیم.

مومنی اظهار داشت: سال گذشته کتابی منتشر شد به نام «معمای توسعه» نوشته رابرت کارسون آلرن، استاد تاریخ اقتصاد دانشگاه نیویورک. آنجا می‌گوید از ربع پایانی قرن 18 تا امروز جز چند استثنا هر کسی و هر کشوری که به بلوغ صنعتی رسیده دو رمز مشترک فراگیر داشته؛ یکی پرداخت دستمزدهای بالا به نیروی کار ماهر و باکیفیت و دوم ایجاد دسترسی به انرژی ارزان.

وی افزود: در کشور ما که کسانی به عنوان مشاور به نظام تصمیم‌گیر کنونی، دقیقا مسیر خلاف را توصیه می‌کنند و جالب اینکه در 30 سال گذشته عزیزان هم آن را پذیرفته‌اند چون دچار توهمی هستند که ساده‌ترین راه‌حل، بهترین راه‌حل است.

این استاد اقتصاد در پایان گفت: تجربه تمدن‌سازی بشر می‌گوید این بزرگترین خطایی است که حکومت می‌تواند بکند. خلاقیت و تولیدمحوری و علم‌محوری کشورها را به ساحل نجات می‌رساند نه استثمار نیروی کار و نابود کردن محیط زیست و تحمیل فقر و فلاکت و سقوط بنیه تولیدی. همه اینها یک پیام روشن دارد و آن هم این است که آنچه که بر سر ما آمده در تسخیر علم قرار دارد و آنچه که نجات‌بخش ماست در تسخیر علم است. بنابراین اگر همه ما کمک کنیم که قدرت علم از چیزهای نامناسب بیشتر شود، ایران نجات پیدا خواهد کرد.