ساخت و توسعه کاغذی مراکز درمانی، مشکلی از بیمهشده حل نمیکند
۱۲ ساعت سرگردانی برای درمان یک بیماری ساده
نسرین هزاره مقدم
مدیران سازمان تامین اجتماعی در دورهای که بیمهشدگان برای درمان سادهترین بیماریها و گرفتن رایگان داروهای خود، ساعتها در صفهای طولانی میمانند، بارها مدعی شدهاند که روند درمان در این سازمان بیمهگر مطلوب بوده و دستاندرکاران تلاش دارند تا سهم پرداختی بیمهشدگان از درمان را به صفر برسانند، امری که زمین تا آسمان با واقعیتهای موجود در تضاد است.
پاسخ این پرسش که سازمان تامین اجتماعی، هر سال چند مرکز ملکی جدید برای ارائه خدمات درمانی به بیمهشدگان میسازد یا مراکز قبلی را توسعه میدهد، نمیدانیم. حتی برنامه این سازمان برای ساخت مراکز ملکی در هر پنج سال هم نه برای بیمهشده، که برای تشکلهای صنفی که قرار بود مثلا شرکای اجتماعی اداره این سازمان هم باشند، مشخص نیست.
در واقع به جز اخبار کلی و بدون جزئیات که گاه به گاه از مصاحبههای مدیران سازمان بیرون میآید، اطلاعی از برنامه و نقشه راه مشخص سازمان تامین اجتماعی برای ساخت و تجهیز مراکز ملکی در نقاط مختلف کشور به خصوص در مناطق محروم و کم امکانات نداریم. آیا اساساً برنامه و زمانبندی مشخصی برای این کار وجود دارد و سازمان اهداف بلندمدت، میانمدت یا کوتاهمدتی برای ساخت مراکز ملکی و توسعه ارائه خدمات درمانی رایگان به بیمهشدگان کارگری دارد؟
هجدهم مرداد ۱۴۰۰، مدیرعامل تأمین اجتماعی از ساخت ۶۱ مرکز درمانی جدید در سراسر کشور به همت این سازمان در دوران شیوع کرونا خبر داد. در این خبر هیچ جزئیاتی درج نشده و هر چه میگردیم پاسخ این سوالات را که این مراکز درمانی در کدام شهرها، با چه سطحی از امکانات و در چه تاریخی افتتاح شدهاند، پیدا نمیکنیم و فقط یک خط خبر ساده است که توضیحاتی ندارد.
دست به جستوجوی پیشرفته در «پایگاه خبری سازمان تامین اجتماعی» با کلیدواژههای «مراکز ملکی» و «ساخت مراکز ملکی» میزنیم. نتیجه این جستوجو اینکه از آغاز سال ۱۴۰۰ تا امروز (در دو سال اخیر) هیچ خبری در مورد ساخت مرکز درمانی جدید توسط سازمان تامین اجتماعی پیدا نمیکنیم. تمام اخبار موجود مربوط به قبل از این تاریخ است و به نظر میرسد که در دو سال جدید هیچ مرکز ملکی جدیدی ساخت، تجهیز یا افتتاح نشده است.
بیمهشدگان که خبری از اداره سازمانشان ندارند
سازمان تامین اجتماعی به عنوان بزرگترین سازمان بیمهگر و تقریباً اولین ارائهدهنده خدمات درمانی کشور که صفر تا صد موجودیت نهادی و ساختاری آن از محل حق بیمههای دریافتی بیمهشدگان از سال ۱۳۵۴ تا امروز شکل گرفته، هیچ زمان در مورد نحوه هزینهکرد اعتبارات اندوخته در صندوق درمان خود، شفافسازی صورت نداده است. هر کارگر در زمان اشتغال، یک سوم حقوق خود را بابت حق بیمه میپردازد که از این میزان، یک سوم آن سهم درمان است و باید صرف مخارج درمانی او شود. بعد از 30 سال پرداخت سنگین حق بیمه، در زمان بازنشستگی هم دو درصد از مستمری هر کارگر بابت درمان کسر میشود و به صندوق درمان میرود.
اگر یک تحقیق جامع و ساختاری صورت بگیرد، مشخص میشود که از سال ۱۳۵۴ تا امروز، چقدر سرمایه در صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی ذخیره شده، این پول انبوه با در نظر گرفتن سود آن که باید از محل سرمایهگذاریها به آن افزوده میشد، کجا خرج شده و در هر سال یا هر پنج سال به طور مشخص چقدر تجهیزات درمانی، فضاها و امکانات جدید ایجاد شده است؟
نتیجه جستوجوی پیشرفته در پایگاه خبری تامین اجتماعی نشان میدهد از آغاز سال ۱۴۰۰ تا امروز، هیچ خبری در مورد ساخت مرکز درمانی جدید توسط سازمان تامین اجتماعی منتشر نشده است
بیمهشدگانی که سالها پول ارزشمند خود را در صندوق درمان تامین اجتماعی ریختهاند، حق دارند این اطلاعات را واضح و روشن بدانند، ضمن اینکه حق دارند از این بابت مطالبهگر باشند که برنامه سازمان برای ساخت و تجهیز مراکز ملکی چیست.
تجربه عینی کارگران و بازنشستگان نشان میدهد که سازمان در خرید خدمات درمانی از مراکز دولتی و خصوصی موفق نبوده و تاکیدات قانون الزام مبنی بر لزوم ارائه خدمات درمانی رایگان در تمام بخشها به بیمهشدگان کارگری رعایت نشده است. تنها در مراکز ملکی سازمان است که تا حدودی درمان کمهزینهتر است البته اگر از هیات امنایی شدن بیمارستانهای تامین اجتماعی و خروج داروها از شمول بیمه بگذریم.
مشاهدات یک بازنشسته از وضعیت درمان
به این ترتیب، ساخت مراکز ملکی جدید برای جلوگیری از افول هرچه بیشتر سطح کمی و کیفی خدمات درمانی، یک ضرورت است و بیمهشدگان میخواهد بدانند چرا مراکز جدید ساخته نمیشود؟
«احمد قاسمی» بازنشسته حداقلبگیر کارگری، تجربه و مشاهدات خود از یک روز مراجعه به مراکز ملکی را ساده و با جزئیات کامل روایت میکند: «من مستمریبگیر حداقلی هستم. شانزدهم فروردین ۱۴۰۲ به علت درد زانو به درمانگاه ابوریحان تهران مراجعه کردم. مسئول پذیرش با خوشرویی جوابم را داد و گفت دکتر ارتوپد نداریم و باید به بیمارستان معیری مراجعه کنید. با زحمت زیاد موفق شدم برای بیست و هشتم فروردین ساعت هشت و نیم صبح اینترنتی وقت بگیرم که اصلاً کار سادهای نبود. بیست و هشتم فروردین ماه، ساعت پنج و نیم صبح از منزل خارج شدم که خودم را به موقع به بیمارستان برسانم. ساعت ۷ رسیدم و برای پذیرش نوبت گرفتم. همان سر صبح نفر هفتاد وهشتم بودم! منتظر شدم تا نوبتم شد. بعد از پذیرش برای ویزیت دکتر رفتم. دکتر سرساعت هشت به مطب آمد و بعد از معاینه دستور رادیولوژی داد. به آنجا مراجعه کردم و نوبت گرفتم. بعد از گرفتن عکس، دوباره به دکتر مراجعه کردم. البته ناگفته نماند که وقتی دوباره برگشتم، در سالن جای سوزن انداختن نبود. بالاخره هر طور شده از لابهلای مردم خودم را به مطب رساندم و پیش دکتر رفتم. بعد از دیدن عکس تشخیص داد که دچار آرتروز زانو شدهام و برایم دارو تجویز کرد.
وقتی مراکز درمانی محدود است و پزشکان متخصص و امکانات درمانی فقط در تعداد محدودتری از این مراکز یافت میشود، یک صبح تا بعدازظهر سرگردانی برای درمان یک درد ساده، طبیعی است
به داروخانه همان جا مراجعه کردم. از پنج قلم داروی تجویزی دکتر، فقط دو قلم آن را به من دادند و تا این جای کار هیچ وجهی از من دریافت نکردند. من سه قلم دیگر را ناچاراً از بیرون تهیه کردم. آن روز از پنج و نیم صبح تا چهار بعدازظهر معطل شدم».
این بازنشسته بعد از پایان این روایت، چند جمله کوتاه میگوید: «چرا دولت بدهیهای خود را به موقع به سازمان نمیدهد و در عوض چوب حراج به داراییهای سازمان میزند؟ امروز بسیاری از بیمارستانهای ملکی سازمان استیجاری است و متاسفانه صاحب ملک دستور تخلیه گرفته است. اگر دولت بدهیهای خود را به تامین اجتماعی میپرداخت و این سازمان مدیران موفق و کار درست داشت که به خوبی از داراییهای و اموال کارگران محافظت میکردند و این داراییها خرج حقوقهای نجومی مدیران نمیشد، امروز تامین اجتماعی مجبور به اجاره ملک نبود و میتوانست بیمارستانهای زیادی با تجهیزات کامل بسازد تا از تراکم جمعیت در یک بیمارستان کاسته شود و دیگر احتیاجی نبود بازنشستگان فقط به یک بیمارستان مراجعه کنند و ساعتها در انتظار ویزیت دکتر بمانند. دیگر پیرمردانی را نمیدیدیم که پنج صبح از خانه خارج میشوند و تا پنج عصر معطل درمان یک آرتروز ساده هستند!».
پرسشهایی که بیپاسخ میمانند
وقتی مراکز ملکی محدود است و وقتی پزشکان متخصص و امکانات درمانی فقط در تعداد محدودتری از این مراکز اندک یافت میشود، یک صبح تا بعدازظهر سرگردانی و سر پا ایستادن، برای اینکه از دکتر نسخه یک درد ساده آرتروز زانو را بگیری، طبیعی است.
امروز نمیدانیم برنامه عملی سازمان برای گسترش مراکز ملکی مجهز چیست و آیا قرار است ساخت، خرید و تجهیز بیمارستانهای ملکی متوقف شود؟ آیا در چند سال آینده مراکز استیجاری نیز با فشار مالکان و اجارههای سنگین، تخلیه میشوند و دست بازنشستگان بیشتر از قبل در حنا میماند؟ پاسخ این سوالات را هم نمیدانیم.
دیدگاه تان را بنویسید