بازنشستگان با وجود منع قانونی، نیاز به اشتغال مجدد دارند
قامت خمیده مستمریها زیر بار گرانی سرسامآور
نسرین هزاره مقدم
«چند کیلو گوشت مرغ و گوشت چرخکرده و یک گونی برنج و چند کیلو روغن، نصف مستمری ماهانه من است. چطور با ۹ میلیون تومان یک خانواده را بچرخانم؟ یک پسر دانشجو هم دارم که هم شهریه دانشگاه میدهد و هم خرجی میخواهد...». بازنشسته معدن طزره (البرز شرقی) در استان سمنان است. هنوز شش ماه نشده که بازنشست شده اما خرجهای سنگین زندگی دست از سرش برنمیدارد.
حالا بعد از سالها کار کردن در یک معدن زغالسنگ که سختترین و پرآسیبترین کار دنیاست، فقط ۹ میلیون تومان حقوق بازنشستگی میگیرد. این حقوق ماهانه به گفته «حمید» همین بازنشستهای که نمیداند چطور زندگی را اداره کند، برای نصف ماه هم کافی نیست: «شهریه چند میلیون تومانی دانشگاه آزاد، خرجهای زندگی من و همسر و دختر دیگرم، خرجهای سنگین سفره و هزینههای دارو و درمان که روزبهروز بیشتر میشود، شیرینی بازنشستگی را از ما گرفته است. آن سالها که در تونلهای زیرزمینی، زغالسنگ استخراج میکردیم هزینههای زندگی اینقدر سنگین نبود و روزگار بهتری داشتیم. حالا قاعدتاً باید از بازنشستگی و دوران استراحت لذت ببرم اما کدام آرامش، کدام استراحت؟».
وقتی چارهای جز اشتغال مجدد نیست
وقتی زندگی سخت این روزها با مستمری بازنشستگی نمیچرخد، چارهای جز کار کردن در این دوران نیست. تنها چارهای که شاید ۹۰درصد بازنشستگان کارگری برای گذران امور دارند، اشتغال مجدد در زمان بازنشستگی و مستمریبگیریست. حمید میگوید: «وقتی خود وزارت کار اعلام میکند خط فقر حدود ۱۵ میلیون تومان است، وقتی حداقل سبد معیشت ۱۸ میلیون تومان است، چطور من با ۹ میلیون تومان مستمری، یک خانواده چند نفره را اداره کنم؟ از یک طرف، مستمریها را به اندازه خط فقر زیاد نمیکنند تا زندگی بازنشستگان بچرخد و از سوی دیگر، قانون و بخشنامه میدهند که اشتغال بازنشستگان ممنوع است. خب یک سوال ساده، ما چه کنیم؟».
خوشوقتی: سازمان تامین اجتماعی باید بداند این بازنشستگان چارهای ندارند که مشغول به کار شوند وگرنه زندگیشان نمیچرخد. مسلم است که خود بازنشسته دوست ندارد در زمان بازنشستگی کار کند، اما مجبور است
منع اشتغال بازنشستگان توسط تامین اجتماعی
معدن طزره مدتهاست که به صورت پیمانکاری و توسط شرکتهای پیمانکاری مختلف اداره میشود. حمید مثل چندین بازنشسته دیگر این معدن که در نیمه اول و دوم سال قبل بازنشسته شدهاند، هم توان ادامه کار دارد و هم تخصص مورد نیاز را و نکته اینجاست که پیمانکار مربوطه نیز موافق بازگشت به کار اینهاست اما یک سنگ بزرگ پیش پای این بازنشستگان افتاده است: «پیمانکار موافق بازگشت به کار ماست اما تامین اجتماعی مخالفت میکند و میگوید اگر به کار بازگردید، مستمریتان قطع میشود. تامین اجتماعی اعلام کرده اگر حجمی کار کنید و با پیمانکار قرارداد ببندید، مستمری ماهانهتان کامل قطع میشود. فقط میتوانید قرارداد مشاوره ببندید! آخر قرارداد مشاوره به چه درد ما کارگران معدن میخورد. این قرارداد مختص مدیران است که به اسم مشاوره پولهای آنچنانی میگیرند. ما کارگریم و به ازای کارمان حقوق میگیریم. کارفرما ما را میخواهد اما اینها نمیگذارند کار کنیم. آخر این چه قانونی است که زندگی و معیشت ما برایش مهم نیست».
تامین اجتماعی حق قطع مستمری بازنشستگان را ندارد
اما چرا منع اشتغال بازنشستگان باید موجب شود که یک کارگر بازنشسته که واقعاً نمیتواند با مستمری ناچیز بازنشستگی زندگی کند، راهی برای امرار معاش نداشته باشد؟ «آرمین خوشوقتی» کارشناس ارشد رفاه و تامین اجتماعی در این رابطه میگوید: در بند ۱۵ ماده ۲ قانون تامین اجتماعی به موضوع بازنشستگی اشاره شده و بازنشستگی، «عدم اشتغال به کار بیمهشده به سبب رسیدن به سن بازنشستگی» تعریف شده است. در گذشته اینطور بود که اگر سازمان متوجه میشد که بازنشستهها مشغول به کار شدهاند، مستمری بازنشستگی آنها را قطع و وجوه مستمری را مطالبه میکرد. سال ۱۳۷۱ یک شکایت در دیوان عدالت مطرح شد و هیات عمومی دیوان رای داد که منظور قانونگذار از بند ۱۵ ماده ۲ قانون تامین اجتماعی در خصوص عدم اشتغال به کار بیمهشده، تعریف حالت بازنشستگی بوده و ضمناً منظور، اشتغال به کار ثابت و مستمر در قبال دریافت حقوق ماهانه مستمر طبق ضوابط حداقل و حداکثر ساعت کار بوده است.
او ادامه میدهد: بنابراین منظور قانونگذار از عدم اشتغال، عدم اشتغال ثابت در کارگاه مشمول قانون کار در قبال دریافت حقوق مستمر است. اگر یک کارگر بازنشسته برای امرار معاش و گذران زندگی به صورت خدمات خاص غیرمستمر به صورت محدود و با حقالزحمه (نه حقوق ثابت و مستمر) کار کند، این نباید موجب شود که سازمان تامین اجتماعی حقوق بازنشستگی را قطع کند. براساس رای دیوان عدالت، قطع مستمری بازنشستهها که به صورت نیمهوقت مشغول به کار هستند، مبنای قانونی ندارد.
شهریه چند میلیون تومانی دانشگاه آزاد، خرجهای زندگی من و همسر و دختر دیگرم، خرجهای سنگین سفره و هزینههای دارو و درمان که روزبهروز بیشتر میشود، شیرینی بازنشستگی را از ما گرفته است
خوشوقتی به رای دیگر دیوان در سال ۱۳۷۸ اشاره میکند که بر مبنای آن، اگر بازنشسته به شغلی که قبل از بازنشستگی اشتغال داشته بازگردد، مشمول حق بیمه میشود و در سایر موارد، غیرمشمول است. او میگوید: این رای باز هم به بند ۱۵ ماده ۲ قانون تامین اجتماعی اشاره کرده و گفته دریافت مستمری یک حق مسلم است و اشتغال مجدد به کار با هدف گذران زندگی و بهرهگیری از تجربیات و تخصص فرد است و منافاتی با دریافت مستمری ندارد پس اگر بازنشسته به یک ردیف شغلی دیگر و به صورت پارهوقت بازگردد، هیچ منع قانونی ندارد.
واقعیتهایی در جامعه که سر باز میکنند
صرفنظر از این بندهای قانونی، واقعیتهای دیگری هم در عرصه زندگی بازنشستگان کمدرآمد کارگری وجود دارد که نهادهای مسئول مجبور به پذیرش آنها هستند؛ واقعیتهایی که نمیتوان آنها را به همین سادگی انکار کرد.
خوشوقتی میگوید: آیا سازمان تامین اجتماعی همین امروز در پایان فروردین که حقوق کارگران براساس مصوبه شورای عالی کار افزایش یافته، مستمری فروردین بازنشستگان را بر این اساس زیاد کرده است؟ سازمان پول این بازنشستگان را 30 سال قبل و بلکه بیشتر گرفته و حداقل کار این است که از ماه ابتدای سال حقوقشان براساس مصوبه شورای عالی کار زیاد شود. سازمان تامین اجتماعی باید بداند این بازنشستگان چارهای ندارند که مشغول به کار شوند وگرنه زندگیشان نمیچرخد. مسلم است که خود بازنشسته دوست ندارد در زمان بازنشستگی کار کند اما مجبور است. آیا مقامات سازمان راهی سراغ دارند که برای امرار معاش پیش پای این عزیزان بگذارند؟
اینکه قانون چه میگوید یا آرای دیوان عدالت چه چیز را مجاز میدانند و چه چیز را غیرمجاز، یک بحث است و واقعیتهای تلخ زندگی بازنشستگان یک بحث دیگر. حمید و بازنشستگان دیگری مثل او، هیچ چارهای ندارند جز اینکه از همان تخصص اندوخته سالیان که در تونلهای تنگ و نفسگیر استخراج زغالسنگ جمع کردهاند، برای گذران امور زندگی استفاده کنند تا بتوانند شهریههای سنگین دانشگاه فرزندانشان را بپردازند، تا سفرههایشان خالی نماند و شرمنده خانواده نشوند. آیا پذیرش این واقعیات خیلی دشوار است؟
دیدگاه تان را بنویسید