رنجهای کارگران یاسوج با ماهها بیپولی
میدانید هشت ماه حقوق نگرفتن یعنی چه؟
نسرین هزاره مقدم
در روزهای گذشته، فیلم کوتاهی در فضای مجازی و خبرگزاریها از بیحقوقی کارگران شهرداری یاسوج پخش شد. در این ویدئو، دوربین صداوسیمای محلی به سراغ کارگرانی میرود که مقابل شورای شهر یاسوج جمع شدهاند؛ کارگرانی که میگویند بین هشت ماه تا یک سال معوقات مزدی دارند. یکی از کارگران در پاسخ به اینکه «یعنی یک سال کامل حقوق نگرفتهای؟» میگوید: «برای شب عید قرار است یک ماه حقوق خالی به حسابمان بریزند. یک ماه حقوق به کجا میرسد وقتی هشت ماه معوقه داری؟».
دوربین در ادامه سراغ تکتک کارگران معترض میرود که هیچکدام امیدی به بهبود اوضاع ندارند. میگویند امید نداریم به کارمان رسیدگی شود، نه به شهردار امید داریم و نه به شورای شهر. وقتی از آنها میپرسند در این هشت ماه تا یک سال، چند بار به شورای شهر مراجعه کردهاید، چند بار آمدهاید تا صدایتان را بشنوند، پاسخ میدهند «صد بار شاید هم بیشتر...».
کارگران شهرداری یاسوج که از تیر ماه امسال حقوق نگرفتهاند، حدود هزار نفر هستند. نمایندگان آنها رو به دوربین میگویند: «این جمعیت چه باید بکند؟ تکلیف ما را شب عید مشخص کنید. یک سال گذشت. یعنی آقایان در این یک سال نمیتوانستند راهحلی پیدا کنند؟ حقوقی که یک سال پیش باید میگرفتیم، امروز با این گرانیها به چه دردمان میخورد!».
در این بین، مدیر مالی شهرداری از مقابل دوربین عبور میکند. از او میپرسند شما که پولها دستتان است، چه پاسخی برای کارگران دارید. او هیچ توضیحی نمیدهد: «با مسئولان شهرداری صحبت کنید!».
اوج دردناک قصه آنجاست که یکی دیگر از مدیران شهرداری یاسوج، موضوع را با سادهانگاری بسیار به اوضاع اقتصادی مملکت مربوط میداند و میگوید: به هر حال اوضاع خراب است و این کارگران حقوقشان عقب افتاده است!
در نهایت، یک عضو شورای شهر یاسوج راهحل نهایی خود را اینگونه مطرح میکند: «شهردار را مجبور کنید استعفا دهد یا او را استیضاح میکنیم. هیچ راه دیگری نمانده است...».
کارگرانی که نمیدانند چه کار کنند
با کارگران یاسوج تماس گرفتم. این کارگران میگویند حرفهای مسئولان همه تکراریست. اگر اوضاع اقتصادی خراب است و اگر شهرداری مطالبات بسیار دارد، چرا مقامهای بالاتر استان به داد ما نمیرسند؟ مگر ما هر روز کار نمیکنیم و زبالهها را جمع نمیکنیم؟ مگر فضای سبز شهر را نگهداری نمیکنیم؟ چه کسی در شهر بیشتر از ما زحمت میکشد؟
یکی از کارگران، حرفهای مدیر شهرداری را به زبان ساده «از سر خود بازکردن» میداند و میگوید: بروید ببینید مدیران شهرداری چه زندگیای دارند. آیا شهردار و معاونانش هم هشت ماه تا یک سال حقوق نگرفتهاند؟ آیا آنها هم شرمنده زن و بچه هستند و ماهها کرایه خانهشان عقب افتاده و دیگر رویشان نمیشود پا توی کوچه بگذارند چون ممکن است هر لحظه با صاحبخانه رودررو شوند؟
کارگران شهرداری از مصیبت بیتوجهی رنج بسیار بردهاند. نظام طبقاتی اشتغال در شهرداریها، دقیقاً به ضرر زحمتکشترینها تمام شده است. در این بین وضع رسمیها به مراتب بهتر از شرکتیهاست و این شرکتیها هستند که هشت ماه تا یک سال معوقه مزدی دارند. مدیران هم مدام بهانه میآورند که زمام سرنوشت شما شرکتیها در دست پیمانکار است و به شهرداری مربوط نیست!
ببینید مدیران شهرداری چه زندگیای دارند. آیا شهردار و معاونانش هم هشت ماه تا یک سال حقوق نگرفتهاند؟ آنها هم شرمنده زن و بچه هستند و ماهها کرایه خانهشان عقب افتاده است؟
این در حالیست که سختترین و پرخطرترین مشاغل را از پاکبانی گرفته تا رفتگری و جمعآوری زباله، همین شرکتیها انجام میدهند اما در سلسله مراتب شغلی از همه پایینترند و کمترین حقوق را با بیشترین تاخیر میگیرند، چنانچه معوقات رسمیهای شهرداری یاسوج یکی دو ماه بیشتر نیست.
فیلم چهار دقیقهای و تاثیرگذار رسانهها که از قضا بسیار بازپخش شد، به خوبی فضای رنج و استیصال کارگران شهرداری یاسوج را نشان میدهد. این فیلم کوتاه یک واقعیت تلخ دیگر را هم نشان میدهد؛ فرافکنیهای مکرر مسئولان. یکی به شرایط بد اقتصادی کشور ارجاع میدهد، دیگری به لزوم برکناری شهردار اشاره میکند و سومی میگوید شهرداری مطالبه دارد، چه باید کرد!
پاسخهای مبهم به سوالات واضح
اما آیا مدیران شهرداری هم مثل کارگران روزگار میگذارند؟ آیا در شهرداری یاسوج، مدیری هست که هشت ماه حقوق نگرفته باشد؟ آیا آن مدیری که میگوید «خب اوضاع اقتصاد خراب است، کاریش نمیشود کرد» خودش مستاجر است و هشت ماه تمام بدون حقوق کار کرده است؟
این سوالات را با «یوسفی» مدیر روابطعمومی شهرداری یاسوج در میان گذاشتم.
او در پاسخ به اینکه «چه توضیحی هست برای اینکه در این شرایط گرانی، کارگر هشت ماه کار کند اما حقوق نگیرد»، میگوید: شهرداری از دستگاههای دیگر طلبکاری دارد. این مطالبات زیاد است و متاسفانه وصول نمیشود. این موضوع را شهردار با وساطت استاندار و دستگاههای قضایی بارها و بارها پیگیری کردهاند اما هنوز بدهیهای نهادها به شهرداری پرداخت نشده است. همین مساله موجب شده کارگران چند ماه حقوق عقبافتاده داشته باشند. مشارکتهای مردمی هم این اواخر کم شده و بنابراین شهرداری با کمبود نقدینگی و اعتبار مواجه است.
او معوقات کارگران را حدود شش یا هفت ماه میداند و در ارتباط با چشمانداز پرداخت در شب عید میگوید: امیدواریم اوضاع بهتر شود. برای رسمیها پرداخت صورت گرفته و معوقات خیلی کمتر شده منتها برای نیروهای شرکتی، مساله متفاوت است، این شرکتهای پیمانکاری هستند که به تعهدات خود عمل نمیکنند. امیدواریم برای آنها هم مشکلات تا شب عید حل شود.
این بخش از حرفهای مدیر روابطعمومی شهرداری یاسوج با ماده ۱۳ قانون کار تضاد دارد. بگذریم از اینکه نباید کارهای با ماهیت مستمر اساساً به پیمانکاران واگذار شود (چرا رفت و روب و پاکبانی که مشاغلی دائم و مستمر هستند به پیمانکاران سپرده شدهاند و کارگران با خود شهرداری قرارداد ندارند) اما گذشته از اینها، ماده ۱۳ قانون کار ناظر بر «مسئولیت تضامنی کارفرمای مادر» است. کارفرمای مادر (اینجا شهرداری یاسوج) نمیتواند خود را کنار بکشد تا کارفرمای واسط یا پیمانکار هر جور که میخواهد با کارگران تا کند و هر زمان که تمایل دارد حقوقها را بپردازد. شهرداری مسئولیت دارد، یک مسئولیت مستقیم و بیبروبرگرد!
یکی از مسئولان در پاسخ به معوقات کارگران، به شرایط بد اقتصادی کشور ارجاع میدهد، دیگری به لزوم برکناری شهردار اشاره میکند و سومی میگوید شهرداری مطالبه دارد، چه باید کرد
اما نقطه اوج این مصاحبه اینجاست «آیا شهردار، معاونان و مدیران شهرداری هم هشت ماه تا یک سال حقوق نگرفتهاند؟». از صحبتهای مدیر روابطعمومی شهرداری یاسوج پاسخ روشنی درنمیآید اما گویا اینچنین است که مدیران شهرداری و جناب شهردار، چون رسمی هستند، حقوق خود را گرفتهاند و رسمیها در نهایت فقط دو ماه معوقات مزدی دارند.
یوسفی، تضاد مدیران شهرداری- کارگران زحمتکش را به تضاد رسمی- شرکتی فرو میکاهد یعنی مدیران عموماً رسمی هستند و خب حقوقشان را مرتب یعنی تقریباً مرتب دریافت میکنند. او میگوید: «آن کارگرانی که شما میگویید، شرکتی هستند و به هر حال شرکت پیمانکار در قبالشان مسئول است».
این گفتوگو بدون هیچ قول و وعدهای در مورد پرداخت مطالبات کارگران، یعنی همان شرکتیهایی که زحمت پاکیزه نگه داشتن شهر بر دوش آنهاست، به پایان میرسد. آخرین حرف مدیر روابطعمومی شهرداری فقط ابراز امیدواریست و بیان «اگرهای بسیار»؛ اگر مطالبات شهرداری پرداخت شود، اگر مشارکتهای مردمی زیاد شود و اگر....
اما کارگران شهرداری یاسوج «در اگرها نمیتوانند بنشینند»؛ کارگرانی که شش تا هفت ماه کرایهخانههایشان عقب افتاده، سفرههایشان خالیست و شب عید شرمنده خانواده هستند، کارگرانی که یک تشکل قدرتمند و مستقل ندارند تا به نیابت از آنها، مدیران شهری و استانی را مجاب کند که «حقوق کارگر جزو دیون ممتازه است و از محل اعتبارات شهر، قبل از هر چیز باید حقوق کارگران زحمتکش پرداخت شود».
یکی از این زحمتکشان میگوید: از رفت و آمد بین شهرداری و شورای شهر خسته شدیم. کسی به فکر ما نیست. دیگر نمیدانیم دست به دامان کی شویم و کجا دادخواهی کنیم. میدانید هشت ماه حقوق نگرفتن یعنی چه....
دیدگاه تان را بنویسید