روایتی از یک روز تعطیل در «میلاد»، بزرگترین بیمارستان ملکی کارگران
بیمارانی که ساعتها در صف انتظار مینشینند
نسرین هزاره مقدم
«ساعتها سر پا منتظر ماندم با درد شدید ولی کسی به دادم نرسید!» یک کارگر بیمهشده که جمعه (یازدهم آذر) برای درمان سنگ کلیه و درد سنگین آن به بیمارستان میلاد تهران مراجعه کرده، از انتظار طولانی برای ویزیت انتقاد دارد: «هشت صبح در بیمارستان بودم اما صفهای ویزیت بسیار طولانی بود. اورژانس بیمارستان میلاد خیلی شلوغ بود و حداقل دو سه ساعت در صف ایستادم تا ویزیت شوم. در این مدت درد امانم را بریده بود و انگار اصلاً برای کسی مهم نبود که بیماری که به اورژانس یک بیمارستان مراجعه میکند، لابد درد شدید دارد و باید اورژانسی ویزیت شود».
این کارگر همچنین از صف طولانی آزمایشگاه در این بیمارستان گلایه دارد. بعد از ویزیتی که چندین ساعت طول کشیده، مجبور بوده باز هم در صف دیگری بایستد؛ صف آزمایش و سونوگرافی. همه اینها روی هم رفته چندین ساعت طول کشیده: «هشت صبح بیمارستان بودم اما وقتی به خانه برگشتم از هشت شب هم گذشته بود. دوازده ساعت معطلی در یک بیمارستان ملکی تامین اجتماعی آن هم بیمارستانی مادر، وقتی که درد کلیه داری و این درد امانت را بریده است....».
چند ساعت انتظار برای یک پزشک عمومی
از همه اینها عجیبتر، نوع ویزیت و رسیدگی به بیماران در اورژانس بیمارستان میلاد در یک روز جمعه است. ویزیت توسط یک پزشک عمومی بعد از ساعتهای طولانی انتظار: «بعد از اینکه دو سه ساعت معطل ویزیت پزشک شدم، ناگهان فهمیدم چون جمعه است، فقط پزشک عمومی در اورژانس بیمارستان حضور دارد. حتی یک پزشک متخصص نبود که به بیمارانی مثل من رسیدگی کند».
این تصویری از بزرگترین بیمارستان ملکی سازمان تامین اجتماعی یا همان بیمارستان میلاد تهران در یک روز جمعه در میانه سال است. البته خوشبختترین بیمهشدگان سازمان تامین اجتماعی همین کارگران و بازنشستگان ساکن تهران هستند که لااقل میتوانند به بیمارستانی مثل میلاد تهران مراجعه کنند وگرنه در شهرستانهای دورافتاده و محروم، بعضاً تامین اجتماعی یک درمانگاه ساده هم ندارد!
«کارگران و بازنشستگانی بودند که از شهرهای دور به تهران آمده بودند تا از خدمات رایگان بیمارستان میلاد استفاده کنند اما وقتی معطلی طولانی و صفهای انتظار طویل را میدیدند، از کرده خود پشیمان میشدند. ما که ساکن تهران هستیم اگر بخواهیم در میلاد رایگان معاینه و درمان شویم، باید یک روز تمام از کار و زندگی بیفتیم و این تازه وقتی ممکن است که بتوانی فشار سنگین درد را برای ساعتهای ممتد انتظار تاب بیاوری وگرنه خیلیها وسط صف پشیمان میشوند و به بیمارستانهای خصوصی میروند. مگر چقدر آدم میتواند طاقت بیاورد، چند ساعت سر پا بایستد تا یک پزشک عمومی او را معاینه کند و نسخه بپیچد؟». اینها را همان کارگر تهرانی میگوید. این در حالیست که همه چیز با نسخهپیچی پزشک بعد از چند ساعت انتظار تمام نمیشود. داروهایی که این روزها در تمام بیمارستانها ازجمله بیمارستان میلاد تجویز میشود، به سختی در داروخانههای بیمارستانها پیدا میشود و اگر هم پیدا بشود، بسیاری از داروها حتی داروهای ساده، دیگر در شمول بیمهها قرار ندارند و باید نرخ سنگین آنها را آزاد پرداخت.
قانون الزام میگوید صفر تا صد خدمات درمانی بیمهشدگان کارگری باید کاملاً رایگان باشد. حالا اما بیمهشدگان یا دسترسی به مراکز ملکی ندارند یا اگر ساکن تهران و کلانشهرها هستند، با درد سنگین بیماری تاب انتظار طولانی برای ویزیت پزشک در آنها نیست
هزینههایی که برخلاف قانون از جیب پرداخت میشود
کارگران بسیاری به درستی این سوال را مطرح میکنند که اگر قرار باشد هزینه دارو را از جیب بدهیم، چرا باید فقط برای یک ویزیت ساده ساعتها در بیمارستانهای ملکی سازمان منتظر بمانیم؟
یادمان نرود قانون الزام تامین اجتماعی را که اجرای آن برعهده سازمان است و به صراحت میگوید «صفر تا صد خدمات درمانی بیمهشدگان کارگری باید کاملاً رایگان باشد». حالا اما بیمهشدگان یا دسترسی به مراکز ملکی سازمان ندارند یا اگر ساکن تهران و کلانشهرها هستند، با درد سنگین بیماری تاب انتظار طولانی برای ویزیت پزشک در آنها نیست. در نهایت هم بسیاری از داروها را باید با نرخ آزاد و از بازار آزاد و کالاییشده دارو خریداری کنند. در سایر بخشهای درمانی دولتی یا خصوصی، هیچ پروسه خرید درمانی توسط تامین اجتماعی کلید نخورده است و بیمهشدگان یا باید فرانشیز بپردازند یا کل هزینههای درمان را و همه این هزینهپردازیها باز برخلاف الزامات قانون الزام است.
کارگری که بعد از یک هفته کار و خستگی در روز جمعه به اورژانس بیمارستان میلاد مراجعه کرده تا رایگان بیمه شود، روز خود را اینگونه توصیف میکند: مجبور شدم بیش از 10 ساعت سرپا بایستم
از بیمارستان میلاد و مشکلات آن برای کارگران و بازنشستگان دور نیفتیم. مشکلات فقط محدود به اورژانس نمیشود. در بخشهای دیگر این مرکز ملکی هم وضعیت چندان مناسب و روبراه نیست. برای نمونه دندانپزشکی این بیمارستان که از قرار باید هفتهها قبل از مراجعه نوبت بگیری و باز یک روز کامل معطل شوی تا یک دندانپزشک شما را معاینه کند. بعد از آن که روند درمان دندان کلید خورد باز بین نوبتها فاصله بسیار میافتد و باید چند ماه صبر کنی تا کار معالجه در نهایت به پایان برسد و نکته اینجاست که بسیاری از خدمات دندانپزشکی در این مرکز ملکی رایگان نیست. کشیدن دندان و ترمیم ساده رایگان انجام میشود و گویا باقی خدمات دندانپزشکی که به توصیه خود دندانپزشکان و متخصصان انجام میشود و بدون تردید برای بیمار ضروریست، جزو صفر تا صد خدمات درمانی مورد نیاز بیمهشدگان نیست تا لااقل در مراکز ملکی سازمان کاملاً رایگان باشد!
خلاصه ماجرا این بود؛ کارگری که بعد از یک هفته کار کردن و خستگی در روز جمعه به اورژانس بیمارستان میلاد مراجعه کرده تا رایگان بیمه شود و این حق قانونی او بعد از سالها پرداخت سنگین حق بیمه است، روز خود را این گونه توصیف میکند: «مجبور شدم بیش از ده ساعت سرپا بایستم و نزدیک به 50هزار تومان پول برای داروهای ساده بپردازم. باید کارگر چند ساعت معطل بماند و درد بکشد؟»!
لزوم ساخت و تجهیز مراکز ملکی درمانی
راهحل چالشی عظیم به نام «چالش درمان در سازمان تامین اجتماعی» در دست مدیران این سازمان است. حالا که مدعی هستند «بیمهشدگان نگران نباشند، مشکل مالی نداریم و ۹۰هزار میلیارد تومان مطالبه خود را از دولت گرفتهایم» فکری به حال نابهسامانیهای بسیار در مراکز ملکی خود کنند. آیا بخشی از این پول و همچنین سود شرکتهای شستا که مجموعهای بسیار عریض و طویل است و قاعدتاً باید سود آن به جیب بیمهشدگان کمدرآمد برود، صرف ساخت و تجهیز مراکز درمانی در حاشیههای تهران، در شهرستانهای محروم و در گوشه و کنار کشور میشود و آیا روزی میرسد که یک کارگر یا بازنشسته وقتی برای درمان رایگان مراجعه میکند حداکثر بعد از چند ساعت، کار ویزیت و آزمایشش تمام شود و همه مراحل را سریع و البته «کاملاً رایگان» پشت سر بگذارد؟
دیدگاه تان را بنویسید