یک جامعهشناس:
چشمانداز معیشتی ایجاد شده برای کارگر، مخالف سیاستهای نظام است
یک استاد دانشگاه با اشاره به اینکه سیاستهای مطرح شده برای افزایش جمعیت، نمیتواند در شرایطی که چشمانداز آینده برای کارگران تیره و تار است، اهمیتی داشته باشد، گفت: اگر به فکر تامین و بهبود شرایط زندگی و چشماندازهای زیست آتی همین جمعیت موجود باشند، خواهند دید که مسأله جمعیت هم به سمت تعادل خواهد رفت.
«امانالله قرایی مقدم» جامعهشناس و کارشناس مسائل جمعیت در این رابطه که «آیا دهکهای پایین درآمدی به دلیل فقر تمایل بیشتری بهزاد و ولد دارند و آیا این ذهنیت سنتی در میان کارگران و حقوقبگیران دارای درآمد پایین همچنان وجود دارد؟» پاسخ داد: جامعه ایران و به خصوص اقشار فرودست و کارگران در چند دهه اخیر تغییرات ذهنی زیادی داشتهاند. در زمینه زاد و ولد، تشکیل خانواده و افزایش جمعیت نیز دو متغیر اساسی عبارت است از «ذهنیت گروههای اجتماعی به زاد و ولد» و دیگری «چشمانداز اجتماعی موجود در میان افراد نسبت به آینده» که در ایران نیز طی چند دهه اخیر با تحول در هر دو مواجه بودهایم.
وی گفت: در ایران سیاستهای کلی نظام همسو با بحث افزایش جمعیت است ولی کارگران ایران مانند کارگران قبل از انقلاب یا حتی ۲۰ سال گذشته نیستند، بلکه از نظر سطح تحصیلات و همچنین نسبت آنها با روابط شهرنشینی کاملا دچار تغییر شدند. افزایش سطح سواد و دانش و دسترسی همگانی به شبکههای اجتماعی موجب شده تا انتظارات گذشته از زندگی دیگر وجود نداشته باشد و خانوادهها و افراد عضو این قشر اساسا استاندارد متفاوتی را برای فرزندان آینده خویش در نظر بگیرند که این استانداردها و ذهنیتها و انتظارات جدید مانع از آن شده که بیشتر کارگران جوان ما تمایل بهزاد و ولد بیشتر و گاه حتی تشکیل خانواده داشته باشند.
این استاد دانشگاه با نقد برخی رویکردهای جامعهشناختی موجود در ایران که معتقدند فقر باعث تمایل بیشتر به فرزندآوری میشود، تاکید کرد: هیچ آماری دال بر اینکه کارگران شهرهای بزرگ در ایران بیشتر به سمت تشکیل خانواده و فرزندآوری رفتهاند، وجود ندارد. از آنجا که ساختار اشتغال و ساختار شکل بهکارگیری نیروی کار در واحدهای تولیدی و بنگاههای خدماتی و سایر نهادهای اقتصادی دچار تغییرات عمده شده، لذا آن دیدگاه سنتی که هر فرزند را سرمایه جدید یا عصای دست آینده تلقی میکرد، دیگر وجود ندارد و در ذهنیت افراد به فرزندان به چشم هزینه خانوار نگریسته میشود.
قراییمقدم با اشاره به این نکته که «ذهنیت گروههای اجتماعی مختلف درباره طبقات مختلف متفاوت است»، گفت: با رشد فناوریهای بهکار رفته در تولید و اتوماسیون بیشتر فرآیندها در تولید شهری و روستایی، همزمان شاهد دو اتفاق در جوامع بودیم؛ اولی مهاجرت نیروی کار مازاد از روستاها به شهر و دومی کاهش نیروی کار لازم برای کار در واحدهای تولیدی و خدماتی در شهر. این تحول درباره نسبت جمعیت و اشتغال باعث شده که ما نه تنها با بحران کمبود نیروی کار مواجه نباشیم که در کنار سایر بحرانهای اقتصادی این دو اتفاق باعث افزایش جمعیت بیکار کشورها (به نسبت جمعیت) هم شده است.
وی به ترسیم نقشه کلی جمعیتشناسی کارگران ایران پرداخته و ادامه داد: براساس نظریه کلارک هرچه توسعه اقتصادی و فنی بیشتر شود، جمعیت کارگر روستایی کاهش یافته و سپس کارگران صنعتی نیز به مرور کاهش پیدا میکند و به کارگران خدماتی افزوده میشود. در این میان چشمانداز اجتماعی کارگران ماهر حوزه خدماتی و شهری و همچنین صنعتی روزبهروز برخلاف سطح آگاهی و انتظاراتشان ضعیف میشود، یعنی چشمانداز کارگران درباره اموری مثل تورم، مسکن و هزینههای زندگی روزبهروز تیره و تار میشود و در این میان کارگران با مشاهده حجم بالای جمعیت بیکار و مازاد نیروی کار به نسبت تقاضای کار، نمیتوانند باور کنند که رشد جمعیتی ممکن است با عدم فرزندآوری منفی شده و تبعات ناگواری برای کشور داشته باشد.
این جامعهشناس افزود: در عموم جوامع دیده شده که اگر کارگران به حرکت دربیایند، کل جامعه به حرکت میافتد و این بخش از جامعه پیشران سایر تحولات اجتماعی جوامع مدرن است. در این شرایط وقتی همین بخش از جامعه حتی در پایینترین سطح از مطالبات خود که تامین پروتئین و کالری است، دچار مشکل جدی است، اساسا نمیتواند چشماندازی در ارتباط با تامین مسکن و مایحتاج ضروری برای افزایش و بازتولید جمعیت داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید