واکنش فضای مجازی به ادعای کاهش قدرت خرید مدیران دولتی
آقای وزیر! سنگ کارگران را به سینه بزنید
اظهارنظر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره اینکه نه تنها کارگران، بلکه مدیران و کارفرمایان نیز بابت تورم و شرایط اقتصادی فعلی، قدرت خرید خود را از دست دادهاند، با واکنشهای متعددی در فضای مجازی روبهرو شد که عموماً ادعای کاهش قدرت خرید مدیران را مضحک و خندهدار خوانده بودند.
به گزارش «توسعه ایرانی»، بسیاری از کاربران فضای مجازی با انتقاد از این اظهارات، مدعی شده بودند که حجت عبدالملکی برای فرار از پاسخگویی، این سخنان را مطرح کرده و درواقع میخواهد با نمایش این موضوع که کاهش قدرت خرید، همه مردم ایران را متاثر کرده است، از تلاش برای افزایش مناسب مزد کارگران و ترمیم قدرت خرید آنها جلوگیری کند.
میتوان گفت که ماحصل بسیاری از نوشتهها در فضای مجازی در نوشته «مهرداد خدیر» که در عصر ایران منتشر شد، جمع شده که خواندن آن خالی از لطف نیست. متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
خبرنگار تلویزیون از «حجتالله عبدالملکی» وزیر تعاون، کار و رفاه دولت جدید میپرسد: «آیا شما به عنوان وزیر کار از کاهش قدرت خرید کارگران باخبر هستید و اساساً در جریان قدرت خرید آنان هستید که چگونه است؟»، وزیر جوان اما به جای پاسخ به این پرسش خود در مقام سؤال میپرسد: «چرا میگویید کارگران؟ قدرت خرید کارمندان و کارشناسان و مدیران ارشد هم کاهش پیدا کرده است. حتی کارفرمایان... به خاطر شرایط اقتصادی و تحریم... قدرت خرید ما هم کاهش پیدا کرده است. خود ما هم دچار مشکلات معیشتی هستیم به خاطر تورم سرسامآور».
خبرنگار قاعدتا باید در پاسخ بگوید اگر از شما درباره کارگران میپرسم به خاطر این است که شما وزیر کار هستید و مثلا درباره معلمان از وزیر آموزش و پرورش خواهم پرسید. (البته دولت هنوز وزیر آموزش و پرورش ندارد هر چند خیلی هم اتفاق مهمی رخ نداده و شاید این وضع بهتر هم باشد چون شاهد انتصاب داماد و برادرزن در این وزارتخانه دستکم و فعلا نیستیم!)
به بهانه این سخنان، اما چند نکته دیگر را میتوان یادآور شد:
1. قدرت خرید همه کاهش پیدا کرده اما کارگران با دیگر اقشار از این حیث تفاوت دارند که اولا با شمول خانوادههایشان، جمعیت گستردهتری هستند. ثانیا افزایش حقوق کارمندان و مدیران ارشد معمولا بیشتر است تا جایی که در بعضی موارد گاه تا سه برابر هم شده است. ثالثا چنانکه اشاره شد آنچه به وزیر کار مربوط است، قدرت خرید کارگران است نه معلمان. (به تعبیر عبدالمطلب «انا رب الابل و للبیت رب یحفظه». من صاحب شتران خود هستم. خانه برای خود صاحبی دارد که از آن مراقبت میکند).
2. کارمندان غیردولتی که مشمول تأمین اجتماعیاند نه استخدام رسمی و در سود بنگاه شریک نیستند نیز در شمول قانون کار و در واقع کارگرند و این را باید وزیر کار بهتر بداند. مگر کارمندان بخش خصوصی مثل یک کارگر نباید به اداره کار مراجعه کنند تا بیمه بیکاری بگیرند پس چرا کارمندان غیرمستخدم رسمی را جدای کارگران مطرح میکنند؟
3. کاش خبرنگار از وزیر کار میپرسید: با اتومبیل شخصی به اداره میآیید یا دولتی؟ پول بنزین و روغن موتور میدهید یا نه؟ از بقالی محل خرید میکنید یا با بن فروشگاه رفاه؟ برای فرزندانتان شهریه میدهید یا در مدارس خاص تحصیل میکنند؟ وقتی نه پول بنزین بدهید، نه شهریه مدرسه، نه پول دندانپزشکی، نه بلیت هواپیما، نه پول ناهار چرا قدرت خریدتان پایین بیاید؟ میتوانید به حقوقتان دست نزنید یا در بانک سپردهگذاری کنید و مطابق بانکداری بدون ربا 19درصد سود بگیرید!
4. قرار بود دولت آقای رئیسی فاصلهها را بردارد اما وزیر کار انگار به سرعت در قالب وزارت فرورفته و وزیر را جدا تصور میکند. حتی وزیران یعنی چه؟ تا دیروز مگر وزیر بودید؟
5. وقتی وزیر کار میگوید قدرت خرید کارفرمایان هم کم شده یعنی امکان افزایش دستمزد ندارند و مشکل جای دیگری است. مشکل آنجاست که سرمایهگذاری نمیشود تا مجال افزایش دستمزد فراهم آید و با شعار هم کار درست نمیشود. همین که وزیر کار به جای گرانی به تورم اشاره میکند البته خوب است چون هنوز خیلیها فکر میکنند مشکل در گرانی است، حال آنکه کاهش قدرت خرید به خاطر تورم است و تورم هم به صرف شعار مدیریت جهادی و ابداع اصطلاح تحریم داخلی در مقابل تحریم خارجی کاهش نمییابد. نیاز به اصلاح سیاستها و بهبود رابطه با جهان دارد و به صورت مشخص باید دید میتوانند برجام را احیا کنند یا نه یا با همین دست فرمان میخواهند پیش بروند؟
6. مادام که مدیران ارشد از اتومبیل دولتی، مدرسه خاص، امکانات بهداشتی، خانه سازمانی، وامهای کلان و مانند اینها استفاده میکنند ولو اهل دریافت هیچ امتیاز دیگری نباشند، ادعای کاهش قدرت خرید پذیرفته نیست. تفاوت کارگران با مدیران ارشد در همین است. تمام دریافتی کارگر همان حقوق اوست. نه اندوختهای در بانک دارد، نه اجاره خانه میگیرد و نه از خدمات رایگان بهداشتی برخوردار است. کارمندان غیروابسته نیز چنیناند اما مدیری که با ماشین دولت و هواپیمای دولت سفر میکند و بچهها را در مدرسه خاص نامنویسی میکند و نمیداند دندانپزشکی چقدر آب میخورد و... نباید خود را مقایسه کند.
آقای عبدالملکی را البته نمیشناسم و تازه وزیر شده ولی کاش از او میپرسید: برای فرزندانتان چقدر شهریه دادید؟ وقتی به سفر میروید پول هتل میدهید یا نه؟ پول بنزین و هزینه تعمیر ماشین چطور؟ ما درآمدمان را صرف اینگونه امور میکنیم و از ما بهتران اساسا چنین خرجهایی ندارند تا قدرت خریدشان مقایسه شود. بگذریم از اینکه در برخی دستگاهها اساسا کاری انجام نمیشود و خروجی مولد و مثبتی ندارند تا قدرت خرید آنان محل مناقشه باشد و این را خودشان بهتر میدانند.
خبرنگار اگر میخواست دقیقتر بپرسد البته باید میگفت چرا نمیگذارید کارگران صاحب سندیکای مستقل شوند تا خودشان به صورت مدنی پیگیر حقوق و دستمزد خود باشند نه اینکه وزارت کار هم نقش نماینده کارگر را ایفا کند هم طبعا نماینده دولت باشد و هم به خاطر تصدیگری جاهایی، نماینده کارفرما تا جاییکه مدیرعامل شرکت ملی نفتکش را هم وزیر کار منصوب کند!
آقای عبدالملکی در جایی از مصاحبه میگوید نمیتواند مصادیق مشکلات مدیران ارشد را بگوید اما خبرنگار میتوانست مصداقی بپرسد و اینکه آخرین بار کی و چقدر گوشت خریدید؟ آخرین بار کی به تعمیرگاه اتومبیل رفتید؟ آخرین بار کی بابت بنزین خودرو شخصی پول بنزین دادید؟
تأکید بر این جزئیات به خاطر این است که طبقهای شکل گرفته که اساسا دور از واقعیتهای جامعه زندگی میکند و این فاصله را باید بردارند تا باور کنیم نه اینکه آخر هفتهها برای هیأت دولت تور بگذاریم تا شنونده بدبختیهای مردم حاشیهنشین باشند و یک مشت انشاءالله و ماشاءالله تحویل دهند و برگردند.
وزیر کنونی کار البته تازهکار است و اگر روی سخن با اوست شخص او مدنظر نیست. طبقهای است که اتفاقا بیشترین سود را از تحریمها بردند و بخشی از بودجه را میبلعند و ارزش اندوختههاشان چند برابر شده و بیرون در بخش خصوصی معلوم میشود چقدر هنر دارند. ضمن اینکه اگر وزیر جوان از سلک اینگونه مدیران نیست دلیلی ندارد سنگ آنان را به سینه بزند.
سالها پیش در برنامه صندلی داغ، مجری (داریوش کاردان) از میهمان (محمد صالح علا) خواست درباره فیلمی نظر بدهد. فیلم مربوط به صید ماهی در ساحل دریای خزر بود. برخی پنداشتند شاعر و ترانهسرای با ذوق از رنج صیادان میگوید اما گفت: من طرف ماهیها هستم! او نگران ماهیهای گرفتارآمده در تور بود.
طرف ماهیها باش آقای عبدالملکی! صید و صیادی متولیان خود را دارند و غمگساران خود را.
دیدگاه تان را بنویسید