ارائه طرحهای بیپشتوانه مسکنسازی با هدف نفوذ به قلب رایدهندگان
بازی تکراری با امید کمدرآمدها
نسرین هزاره مقدم
تامین «مسکن» مهمترین دغدغه امروز دهکهای فرودست و حتی طبقات متوسط است. مسکن، به کلیدواژهای پرکاربرد در تمام شعارها و وعدهها و راهی برای راه پیدا کردن به قلب آرزوهای میلیونها مردمی است که سالهاست خواب خانهدار شدن را هم دیگر نمیبینند!
در روزگاران نه چندان دور، در همین دهههای ۶۰ تا 80 شمسی، لایههای بالایی و میانی طبقات مزدبگیر با گرفتن وام یا مشارکت در تعاونیهای مسکن و آنچه به اصطلاح «زمینشهری» نامیده میشد، میتوانستند بالاخره صاحبخانه شوند و از زندگی استیجاری نجات پیدا کنند اما در دهه ۹۰ شمسی، چنین امکانی دیگر برای همیشه از میان برداشته شده است. به گفته «علیاکبر عیوضی» فعال صنفی بازنشستگان کارگری، اگر یک کارگر یا بازنشستهای که ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد، بخواهد خانهدار شود باید ۲۰۰ سال حقوقش را پسانداز کند آن هم نه برای خانهدار شدن در قلب تهران و کلانشهرها، بلکه در مناطق جنوبی شهر که همین امروز یک آپارتمان فسقلی ۵۰ متری، ۲ میلیارد تومان قیمت میخورد.
عیوضی، فعال کارگری: وقتی میگویند مشکل مسکن را حل میکنیم، بازنشستگان و کارگران نمیتوانند به این وعدهها اعتماد کنند! مگر معضل مسکن، قرص است که بریزند در جام آب و با تکان دادن، حل کنند
تورم سرسامآور مسکن
تورم مسکن در سالهای پایانی دهه ۹۰ و به طور مشخص از نیمه دوم سال ۹۶، با سرعتی سرسامآورتر از قبل، صعود کرد، به گونهای که به گفته برخی از کارشناسان، تورم این بخش در یک سال و چندماه گذشته، چند صددرصد بوده است.
بیست و سوم خردادماه سال جاری، «روحالله عباسپور» نماینده مجلس یازدهم با اعلام اینکه قیمت مسکن در ۷ سال اخیر افزایش چشمگیری داشته است، اظهار کرد: براساس آمارهای ارائه شده قیمت مسکن در چند سال اخیر حدود ۳۰۰درصد افزایش یافته است اما من مطلعم که قیمت مسکن در شرایط کنونی در قیاس با زمان دولت دهم حتی حدود ۶۰۰درصد افزایش پیدا کرده است. در چنین شرایطی است که کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰، وعدههای محیرالعقولی برای خانهدار شدن جامعه هدف، میدهند و در بلندگوهای انتخاباتی مدام تکرار میکنند «ما مردم را خانهدار میکنیم!».
در این میان، باز هم طرحهای دولتی مسکن در دستور کار کاندیداها قرار گرفته و در ارتباط با آن شعار میدهند. این در حالیست که نگاهی به طرحهای دولتی مسکن در سالهای اخیر نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق این طرحها ناکام بوده است؛ از مسکن مهر دولت احمدینژاد گرفته تا مسکن امید و طرح ملی مسکن که در دولتهای یازدهم و دوازدهم ارائه شد. علاوه بر ناکامی و عدم دستیابی به هدفهای از پیش اعلام شده، معضل دیگر، ناتمام ماندن یک طرح با آمدن دولت جدید یا تیم مدیریتی جدید در بخش مسکن است. خانههای نیمهتمام مسکن مهر در حاشیههای کلانشهرها، بهرغم صرف هزینههای هنگفت، نشاندهنده هدر رفتن سرمایههای ملی و ناامید شدن امیدواری مردمانی است که به چنین طرحهایی دل میبندند و در آنها مشارکت میکنند.
آورده نمیخواهیم، چند میلیون خانه میسازیم
حالا کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز پشت هم از طرحهای جدید مسکن و برنامههایی که در این زمینه دارند، به گونهای شعاروار و اتوپیایی رونمایی میکنند؛ ساخت چند میلیون مسکن در زمینهای ارزان و آن هم با صفر ریال آورده یا با آورده بسیار محدود!
بهتر است به چند نمونه از این شعارها توجه کنیم:
- ۴ میلیون مسکن با آورده اولیه صفر، زمین رایگان و وام ارزان بدون یک ریال بودجه دولتی میسازیم.
- برآوردها نشان میدهد ۴.۵ میلیون مسکن کم داریم. مردم را در این برنامه به سه گروه تقسیم کردهایم. به سه دهک پایین بدون آورده اولیه و به صورت اجاره به شرط تملیک. در ۳۰ سال پول مسکن را از آنها پس میگیریم. در سه دهک دیگر مشارکت ۷۰ - ۳۰ است و در چهار دهک مشارکت ۵۰ - ۵۰ است.
- طرح نهضت خانهسازی ایرانیان یکی از مهمترین برنامههای من است. این طرح کاملا جدید است که از آسیبشناسی مسکن مهر بیرون آمده است.
عباسپور، نماینده مجلس یازدهم: براساس آمارهای ارائه شده قیمت مسکن در چند سال اخیر حدود ۳۰۰درصد افزایش یافته و قیمت مسکن در شرایط کنونی در قیاس با زمان دولت دهم حتی حدود ۶۰۰درصد افزایش پیدا کرده است
- ظرف چهار سال حداقل ۳ میلیون واحد مسکونی ساخته خواهد شد. سالی بیش از ۶۰۰ هزار واحد مسکن.
نبود بودجه برای طرحهای اتوپیایی
مساله اصلی، تضاد این شعارها هم با استطاعت محدود جامعه هدف (مزدبگیران و به طور مشخص، کارگران و بازنشستگان) و هم با بازار رانتی و متورم مسکن است. اولین تضاد اینکه، وقتی چند ده میلیون نفر از جمعیت کشور، نصف خط فقر درآمد دارند و فقط چیزی حدود 10 میلیون خانوار با ماهی حدود ۴ میلیون تومان حقوق زندگی میکنند، حتی اگر فرض بگیریم بخواهند بدون آورده اولیه به اینها خانه بدهند، باز هم توان بازپرداخت اقساط وام وجود ندارد. یک خانواده کارگری که ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد، چطور قرار است وامهای چند میلیون تومانی مسکن را بازپرداخت کند؟ این شعارها، با قیمتهای واقعی ساخت مسکن نیز در تعارض است. در حال حاضر، ساخت هر مترمربع مسکن، چیزی حدود ۵ میلیون تومان هزینه دارد، پس ساخت هر آپارتمان ۵۰متری، حداقل ۲۵۰ میلیون تومان پول میخواهد. اگر بخواهند سه میلیون یا ۴ میلیون مسکن ۵۰ متری را با نازلترین کیفیت و با ارزانترین مصالح بسازند، در مجموع، چیزی حدود هزار هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد. این اعتبار هنگفت چگونه قرار است تامین شود؟ آیا بانکهای در آستانه ورشکستگی که اختلاسهای انبوه کمر آنها را به راستی شکسته، میتوانند این اعتبار هنگفت را به سازندگان یا واجدان شرایط دریافت وام بدهند؟ آیا جامعه هدف زیر خط فقر، توان تامین این اعتبار را با آورده ریالی یک باره یا پرداخت اقساطی دارد؟ چرا هیچ سازوکاری برای تامین اعتبار اعلان نمیکنند و وعده میدهند زمین رایگان، وام ارزان و بدون بودجه دولتی؟ اگر دولت یا به عبارت دقیقتر دولتها و فرادستان در دهههای گذشته، کوچکترین اهتمامی برای خانهدار کردن اقشار ضعیف ازجمله کارگران براساس تصریحات روشن اصل ۳۱ قانون اساسی داشتند، باید از رانتبازی و سودجویی دلالان و بساز بفروشها و غولهای ساخت مسکن جلوگیری میکردند تا امروز فاصله میان ثروت مردم و قیمت مسکن، فاصله زمین تا آسمان نمیبود! حال که امروز به اینجا رسیدهایم چطور میخواهند بدون فشار بر بدنه کمدرآمد و بدون ریالی آورده، در این بازار متورم، مردم را صاحبخانه کنند؟
کارگران و بازنشستگان:
امیدی نداریم
علیاکبر عیوضی در این رابطه میگوید: وقتی میگویند مشکل مسکن را حل میکنیم، ما کارگران و بازنشستگان به هیچوجه نمیتوانیم به این وعدهها اعتماد کنیم! مگر معضل مسکن، قرص است که بریزند در جام آب و با تکان دادن، حل کنند! کارگر یا بازنشستهای که ۴ میلیون تومان درآمد ماهانه دارد، امروز نمیتواند پول رهن خانه استیجاری را بپردازد، چطور میتواند در طرحهای ساخت مسکن مشارکت کند که اگر این طرحها قرار بود کارگران و بازنشستگان را خانهدار کند، باید تا امروز با مسکن ملی امید یا مسکن مهر، همه مزدبگیران صاحبخانه شده بودند.
وی تاکید میکند، پس شعار کافی است. اگر طرح اجرایی و منطبق با توان مردم فرودست دارند، ارائه دهند وگرنه اینگونه با آرزوهای ناکام مردم بازی نکنند.
طرحهای دولتی مسکن، تاکنون موفق نبودهاند؛ نه مردم را خانهدار کردند و نه طلسم گرانی مسکن را شکستند و نه جلوی سودجویی مافیای مسکن را گرفتند. نمونهاش طرح مسکن مهر است که در ۱۴ سال درگیری دو دولت با این طرح، قیمت مسکن ۲۸ برابر شده است.
در چنین شرایطی، آیا این کاندیداها انتظار دارند جامعه هدف، به وعدههای خانهدار کردن مردم که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری هر کدام به شکلی عرضه میکنند، دل ببندند و این شعارها را باور کنند؟ جامعه هدف این شعارها همان مزدبگیرانی هستند که از بد روزگار و به دلیل گرانی سرسامآور زندگی استیجاری در متن شهرها، ناخواسته به حاشیهها کوچ کردهاند و در گتوهای ارزانقیمت و بیکیفیت با دشواری بسیار زندگی میکنند و برای این زندگی بدون امکانات، ماهی حداقل یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان اجاره خانه میپردازند؛ همانهایی که به تدریج از جامعه خوشبخت یک درصدیها جدا شدهاند و دیگر سالهاست که در قلب خشن شهرها جایی ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید