مریم وحیدیان

شوک ارزی سال ۹۷ موجب یکی از علل مهم نارضایتی در جامعه بود؛ سیاستی که در تعمیق اختلاف طبقاتی سهم زیادی داشت. افزایش دستوری نرخ ارز در سال ۹۸ نیز ادامه داشت اما به صورت پلکانی و با شیبی کندتر. اکنون قیمت هر دلار آمریکا به حدود ۱۵هزار تومان رسیده در حالی‌که در سال ۹۶ قیمت ارز کمتر از ۴هزار تومان بود. در همین دو سال، البته میانگین درآمد مردم کمتر از ۵۰درصد بالا رفته اما برخی بنگاه‌های معدنی، پتروشیمی و فولادی و... بیش از ۱۲۵درصد سود خالص داشتند.

صنایع پتروشیمی در این وضعیت شرایط مطلوبی را تجربه می‌کنند. رشد ۶۱درصدی درآمد پتروشیمی مبین در سال ۹۷، رشد ۱۳۷درصدی سود صنایع پتروشیمی خلیج فارس در سال ۹۷، افزایش ۲۱۰درصدی سود خالص پتروشیمی فناوران در سال ۹۷، رشد ۵۱درصدی سود خالص پتروشیمی مارون در سال ۹۷ و رشد ۹۲درصدی سود خالص شرکت نفت و گاز پارسیان در سال منتهی به شهریور ۹۸ همه از نشانه‌های سود هنگفت در این حوزه است که ارتباط مستقیم با افزایش نرخ ارز داشته است. افزایش نرخ ارز هم موجب افزایش قیمت فروش محصولات و هم افزایش یارانه پنهان دولتی در حوزه حامل‌های انرژی به این شرکت‌ها و هم کاهش هزینه‌های کارگری نسبت به کل هزینه‌های تولید و نسبت آن با سود خالص شد. ارز عملاً ۴ برابر شد و برای ثروتمندان سودآفرینی کرد اما دستمزد نهایتاً 50درصد بالا رفت.

این محاسبات به خوبی نشان می‌دهد که چطور طبقه کارگر از سیاست‌های تعدیل ساختاری درباره مباحث ارزی آسیب دید و با افزایش نرخ ارز، افزایش بهای خدمات دولتی و افزایش قیمت کالاهای عمومی شرایط سخت‌تری پیدا کرد.

«احسان سلطانی» کارشناس اقتصادی توضیح می‌دهد که چطور افت شدید قدرت خرید کارگران منجر به کاهش تقاضای کالاهای دلاری شده و کارگران اصلاً توانی برای ایجاد کشش برای دلار و کالاهای دلاری ندارند.

وی به توصیف روند نوسانات ارزی از سال ۹۶ تاکنون پرداخته و گفت: قیمت دلار از ۴هزار تومان در سال ۹۶ تا اوایل سال ۹۷ به ۵هزار تومان رسید و یک‌باره شیب تندی را در مهر ماه طی کرد. قیمت دلار در مهر ماه به میانگین ۱۴۵۰۰ تومان رسید. در این زمان جامعه به شدت نسبت به این شوک معترض بود. در ماه‌های دی و بهمن ماه با کاهش مواجه بودیم. در سال ۹۸ نیز افزایش قیمت ارز اتفاق افتاد. تا اردیبهشت ماه قیمت دلار ۱۴هزار تومان را رد کرد. بعد از یک دوره کاهش تا آبان ماه به ۱۲هزار تومان رسید و در حال حاضر قیمت دلار به رقم ۱۵هزار تومان رسیده است.

او می‌افزاید: با این حساب قیمت دلار از سال ۹۷ تاکنون اول یک دوره شوک با شیب تند و سپس حول محور میانگین ۱۳هزار تومان با نوسانات مثبت و منفی به وجود آمد.

دلار اگر ۳۰هزار تومان هم باشد، پایه درآمدی ثروتمندان و ارزش دارایی‌هایشان به همین نسبت زیاد می‌شود. اگر کارگران مدت‌ها پولی جمع می‌کردند تا تبدیل به سرمایه کنند، الان این کار را نمی‌توانند انجام دهند

به گفته سلطانی، عرضه دلار به شدت پایین است اما در اصل افت شدید قدرت خرید مردم که در نتیجه افزایش قیمت ارز به وقوع پیوست، موجب شد مردم تقاضایی برای «کالاهای دلاری» پیدا نکنند. مردمی که در رفع نیازهای ابتدایی زندگی ازجمله غذا، بهداشت و درمان، اجاره‌خانه و.... درمانده‌اند، طبعاً توان تهیه کالای دلاری را ندارند و تقاضا برای دلار کاهش یافته است. در واقع کارگران و دهک‌های پایین جامعه پولی ندارند که بخواهند وارد بازار خرید و فروش دلار شوند و فعالیت‌های سفته‌بازانه این روزها در دست یک عده‌ خاص است. وی در مقابل به تاثیر جهش قیمت ارز بر فعالیت‌های سرمایه‌ای پرداخته و تصریح می‌کند: سرمایه‌داران آزاد هستند. دولت مالیات چندانی از آنان نمی‌گیرد و نظارتی بر کارشان ندارد. ارز دولتی بدون کمترین نظارتی در اختیارشان قرار می‌گیرد و سود زیادی به حسابشان ریخته شده است. آنها با بهره‌مندی از رانت، قواعد و قوانین آزادانه عمل کردند.

او ادامه می‌دهد: مردم اصلاً توانی برای ایجاد کشش برای دلار و کالاهای دلاری ندارند. بخشی از دهک‌های پایین جامعه و بخشی از طبقه متوسط که می‌توانست با چند سال پس‌انداز اسمارت فون آیفون بگیرد یا سفر خارجی به نسبت کم‌هزینه برود یا در پی مدت طولانی پس‌انداز وسیله خانگی خارجی تهیه کند، الان توان خود را از دست داده است.

توقف روند واردات کالا در ایران

تناقضات نظام سرمایه‌داری ایران با کاهش قدرت خرید و قفل‌شدگی بازار و افزایش کسری بودجه و... خود را نشان می‌دهد. این کارشناس اقتصادی با اشاره به روند کاهشی واردات کالا می‌گوید: در چند ماه اخیر یک روندی را مشاهده می‌کنیم و آن اینکه واردات کالا در ایران در حال متوقف شدن است. صادرات کالایی ژاپن و کره‌جنوبی که جزو کشورهایی بودند که به ایران صادرات بالا داشتند، اکنون تقریباً صفر شده است. صادرات کالایی از اتحادیه اروپا نیز تقریبا نصف شده است. واردات دارو نیز ۱۰ تا ۱۵درصد کاهش داشته است که این کاهش به علت تحریم‌ها نیست بلکه به خاطر این است که مردم توان خریدشان کاهش پیدا کرده است.

سلطانی معتقد است که عملاً در حال وارد شدن به سیستمی هستیم که فقط می‌توانیم غذا و دارو وارد کنیم. تقاضا برای کالاهای دلاری نیست چون قدرت خرید کارگران کاهش یافته است. در چنین شرایطی دو نوع تقاضا وجود دارد. یک نوع تقاضای سفته‌بازانه و یک تقاضا هم برای تبدیل سرمایه به دلار.

این کارشنای اقتصادی می‌گوید: بحث ارزش سهام بورسی نیز حائز قاعده مشخصی نیست. یک علت آن در این واقعیت نهفته است که رشد ارزش سهام نقدی شرکت‌های بورسی پتروشیمی، فولادی، معدنی و... حدود ۵۰درصد از رشد نرخ ارز بالاتر بوده است. بنابراین این مسأله یک چیز را روشن می‌کند؛ اینکه چنین نیست که هر دارایی به یک صورت تحت تاثیر تحریم و مسائل این‌گونه قرار گرفته باشد.

کارگران، زیان‌کنندگان افزایش قیمت دلار

افزایش دستوری نرخ ارز یا کاهش آن توسط دولت و بنگاه‌هایی است که قوانین را در دست دارند. عمده عرضه ارز به دست این بنگاه‌هاست.

سلطانی می‌افزاید: در آستانه شب عید، یکی از مسائلی که مطرح می‌شود این است که مردم قدرت خرید دلار و سفر خارجی ندارند. ثروتمندان هم برایشان تفاوتی ندارد، دلار اگر ۳۰هزار تومان هم باشد، پایه درآمدی آنها و ارزش دارایی‌هایشان به همین نسبت زیاد می‌شود. اگر کارگران مدت‌ها پولی جمع می‌کردند تبدیل به سرمایه کنند، ازجمله اینکه خانه بخرند یا سهامی تهیه کنند، الان این کار را نمی‌توانند انجام دهند. الان کارگران در بند این هستند که چطور زنده بمانند.

افزایش نرخ ارز موجب افزایش قیمت فروش محصولات تولیدی، افزایش یارانه پنهان دولتی در حوزه حامل‌های انرژی به شرکت‌های رانتی و کاهش هزینه‌های کارگری نسبت به کل هزینه‌های تولید و نسبت آن با سود خالص شده است

محاسبات سلطانی نشان می‌دهد در دی ۱۳۹۸ نسبت به شهریور ۱۳۹۶، ارزش جاری (بازار) بورس اوراق بهادار تهران، ۳۳۹درصد و بهای دلار بازار آزاد ۲۳۶درصد افزایش یافت. در این دوره ارزش جاری پنج رشته متکی به رانت منابع (معدنی، نفتی، گازی و انرژی) ۴۱۷درصد و مجموع سایر رشته‌های بورسی ۲۶۹درصد بالا رفت. تورمی که در بورس ایجاد شد، ناشی از فعالیت‌های این بنگاه‌های خاص است. شوک ارزی و بالا رفتن قیمت ارز و خیلی از تحولاتی که اشاره شد، برنامه‌ریزی شده است و به هیچ‌وجه تصادفی نبوده است.

این کارشناس اقتصادی می‌گوید: برخلاف این شعارها که مدام در خصوص مخالفت با تحریم‌ها مطرح می‌شود، اتفاقاً این بنگاه‌ها بسیار از تحریم‌ها استقبال می‌کنند. آنها موفق تحریم هستند چون سود می‌برند چرا که تحریم موجب جابه‌جایی درآمدی از کارگران به جیب ثروتمندان می‌شود. وقتی عده‌ای دسترسی به رانت‌ها دارند و قیمت‌ها چند برابر می‌شود و شرکت‌های رانتی سود می‌کنند، چرا باید با تحریم مخالف باشند؟