این زن طراح قتل عشق ممنوعه است
ناگفتههای دخترجوان در جنایت نامادری
گروه حوادث: دختر جوان وقتی دید نامادریاش به کمک یک مرد دست به قتل پدرش زده و ادعاهای عجیبی برای انگیزه این جنایت داشته، سکوتش را شکست و دست به افشاگری زد.
30 آبان ماه امسال پسر جوانی پای در کلانتری 130 نازیآباد گذاشت و از ماجرای ناپدید شدن پدرش خبر داد که در این مرحله تیمی از ماموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند.
کارآگاهان در گام نخست پی بردند که مرد 55 ساله پس از جدایی از دو همسرش با زن جوانی به نام سمیه 32 ساله ازدواج کرده است.
کارآگاهان به سراغ سمیه رفته و این زن ادعا کرد اطلاعی از سرنوشت همسرش ندارد و نمی داند مجید کجا رفته است.
نخستین سرنخ
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات پی بردند که سمیه و مجید با توجه به اختلاف سنی زیادی که با هم دارند از چندی قبل دچار اختلاف شده بودند تا اینکه تجسسهای پلیسی مشخص کرد سمیه با مرد جوانی به نام امیر ارتباط پنهانی دارد.
بدین ترتیب ماموران بار دیگر به سراغ سمیه رفتند و در تحقیقات پلیسی، سمیه وقتی دید راز خیانت به شوهرش فاش شده پرده از جنایت خونین شوهرش برداشت.
سمیه ادعا کرد که به اجبار خانوادهام با مجید ازدواج کردم و در حالیکه او مرد هوسرانی بود همیشه به من خیانت میکرد تا اینکه از چندی قبل با امیر که از دوستان شوهرم بود آشنا شدم.
وی افزود: امیر چند سالی بود که از همسرش جدا شده بود و میدانست که شوهرم به من خیانت میکند به همین خاطر از او کمک خواستم تا مرا از دردسرها و اختلافاتی که با شوهرم داشتم نجات دهد. زن جوان ادامه داد: مجید چون دوبار طلاق گرفته بود نمیخواست مرا طلاق دهد به همین خاطر نقشه قتل را طراحی کردم و تصمیم به کشتن مجید گرفتم.
سمیه گفت: روز حادثه امیر با خودروی دوستش به دنبال من و مجید آمد و به بهانه پیدا کردن چند زیرخاکی به کیلومتر 55 جاده قدیم قم رفتیم و در آنجا امیر با ضربات چاقو به گردن شوهرم دست به قتل زد و ضربات نهایی به گردن باعث بریده شدن سر مجید شد که در این مرحله با اطمینان از مرگ شوهرم ، جسدش را در همانجا رها کردیم و به تهران بازگشتیم.
دستگیری دوست خیانتکار
همین کافی بود تا کارآگاهان در عملیاتی غافلگیرانه امیر 49 ساله را در جنوب تهران دستگیر کنند.
امیر ابتدا سعی داشت خود را بیگناه معرفی کند اما وقتی دید سمیه که علاقه زیادی به او دارد پرده از راز جنایتشان برداشته لب به سخن باز کرد.
مرد جوان به ماموران گفت: مدتی بود که با سمیه آشنا شده بودم و به خاطر محبتهایی که به من میکرد علاقه پیدا کرده بودم به همین خاطر وقتی سمیه از من خواست تا شوهرش را از بین ببرم پذیرفتم.
وی افزود: من و سمیه همدیگر را عاشقانه دوست داشتیم و روز حادثه با نقشه قبلی مجید را به محل جنایت کشیدم و دست به قتل او زدم.
این مرد ادامه داد: قرار بود بعد از جنایت با همدیگر ازدواج کنیم اما قبل از رسیدن به هم دستگیر شدیم و حالا اگر هم اعدام شوم ناراحت نیستم چون تنها کمبود زندگیام عشق بود که از سمیه آموختم.
دروغپردازیهای عاملان جنایت
دختر مجید بعد از اینکه اظهارات نامادری و قاتل پدرش را شنید برای روشن شدن جزئیات پنهان این حادثه و افشاگری ادعاهای دروغین نامادریاش با خبرنگارما تماس گرفت و به گفتوگو پرداخت:
چند سال قبل پدر و مادرت از هم جدا شدند؟
مادرم 12 سال قبل از پدرم جدا شد و در این سالها ما همیشه با پدرمان رفت و آمد داشتیم و حتی گاهی اوقات به ما نیزکمک میکرد.
سمیه از ازدواج با پدرت ناراضی بود؟
نه، حتی او با خواهر و برادر به خانه پدرم آمدند و از پدر من خواستگاری کردند.
سمیه با پدرت چطور آشنا شد؟
سال 92 بود بینی برادرم شکسته بود و در بیمارستان بودیم که در بیمارستان داماد خانواده سمیه با پدرم آشنا شد و وقتی فهمید پدرم تنها است خواهرزنش را پیشنهاد داد و خیلی جالب بود که بعد از مدتی مادربزرگم با ما تماس گرفت و گفت که برای پدرت خواستگار آمده است.
شما با ازدواج پدرتان راضی بودید؟
ما مشکلی با ازدواج پدرم نداشتیم اما سمیه دختری نبود که پدرم با او ازدواج کند، از نظر فرهنگی و خانوادگی ضعیف بودند و حتی وقتی با پدرم ازدواج کرد با عمههایم برای سمیه به خرید رفتیم که لباس تنش تمیز و نو باشد.
چرا پدرت تصمیم به ازدواج گرفته بود؟
پدرم خانواده سنتی داشت و میترسید که در پیری تنها باشد به همین خاطر ازدواج کرد.
رابطهات با سمیه چطور بود؟
او از همان روز اول که برای خرید انگشتر به بازار رفته بودیم ساز مخالف میزد و جالب این بود که خودش مهریهاش را اعلام کرد.
شنیدم پدرت خیانت کرده بود؟
دروغ است. این زن آنقدر در محل زندگی پدرم شیطنت کرده بود که باعث بیآبرویی خانواده ما شده بود. دوستانم و بستگانمان با من تماس گرفتند و از رفتارهای عجیب این زن صحبت میکردند. سمیه آنقدر روی پدرم تسلط داشت که باعث شده بود دیگر ما با پدرم تماسی نداشته باشیم، چطور پدرم میتوانسته با وجود سمیه خیانت کند.
سمیه مانع تماس شما با پدرت شده بود؟
بله، پدرم هر وقت میخواست با ما تلفنی صحبت کند باید سمیه در کنارش حضور میداشت و صدای ما را از بلندگوی تلفن میشنید. حتی یکبار از پدرم خواستم تنها صحبت کنیم و درباره رفتارهای زنش در محل حرف بزنیم که سمیه گوشی را گرفت و با ناسزاگویی تلفن را قطع کرد.
از چه زمان دیگر از پدرت خبر نداشتی؟
از چهارماه قبل سمیه باعث شد تا پدرم دیگر با ما قطع رابطه کند، حتی عید امسال وقتی برای دیدن پدرم به خانهشان رفتیم در را به روی ما باز نکرد در حالیکه پدرم داخل خانه بود.
علت رفتارهای سمیه چه بود؟
نمیدانم،برای ما هم جالب بود، پدرم یک آدم وابسته به خانواده بود و هر روز به دیدن پدر و مادرش میرفت اما این زن باعث شده بود که پدرم از مادربزرگم جدا شود و با همه قطع رابطه کند.
پدرت وضعیت مالی خوبی داشت؟
پدرم همه دارییهایش از ارثیه پدریاش بود.
سمیه به پدرت رسیدگی میکرد؟
از سال 92 هیچ یک از همسایهها ندیده بودند که سمیه غذا درست کند و همیشه از بیرون غذا میگرفتند و نمیدانم سمیه چطور پدرم را تحت سلطه خودش در آورده بود.
از چه زمان نگران پدرت شدی؟
یک ماه قبل از ناپدید شدن پدرمان بود که شنیدیم کسی از پدرمان خبر ندارد و ما که نگران سرنوشت او بودیم از پلیس کمک خواستیم.
سمیه به پدرت علاقه داشت؟
سمیه از روستا به شهر آمده بود و خودش را گم کرده بود و رفتارهایش باعث بیآبرویی ما در محل پدرم شده بود. سمیه هیچ احساسی نداشت و تنها خودش را میدید چون در مصاحبهای که با شما داشت درباره پسر 3 سالهاش حرفی نزده بود در حالیکه ما یکی از نگرانیهایمان سرنوشت برادر ناتنیمان است.
برادرتان را ملاقات کردید؟
روزی که سمیه دستگیر شد برادر ناتنیام در آغوش برادرم بود که او را به بهزیستی بردند و منتظر هستیم تا کارهای پدرم انجام شود، برادرم تنها هدف زندگی اش کمک به برادر ناتنیمان است.
فکر میکردید سمیه دست به قتل بزند؟
نه، موضوعی که ما را بیشتر ناراحت میکند خونسردی قاتل و سمیه است که چقدر راحت درباره کشتن پدرمان حرف میزنند.
احتمال دارد آنها را ببخشید؟
نه، آنها بیرحمانه پدرمان را به قتل برسانند.
حرف آخر؟
این زن بعد از قتل، از حساب پدرم یکبار مبلغ 17 میلیون تومان و بار دیگر 126 میلیون تومان پول برداشت کرده است.
بنا به این گزارش، سمیه و امیر برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید