پلیس شهرکرد و آبادان فاش کردند
دزدیهای سریالی دختر و پسر همیشه مسافر
گروه حوادث: دختر و پسری که شهر به شهر میچرخیدند تا دسیسههای شوم خود را اجرایی کنند تصور نمیکردند در خانه مخفیشان محاصره شوند.
سیمین و حمید با اینکه زن و شوهر نبودند، اما همیشه باهم زندگی میکردند و هم خانه بودند.
سرقتهای مشابه
چندی پیش گزارشهای مشابهی به دست ماموران پلیس شهرکرد رسید که نشان میداد دختر و پسر مرموزی با پرسه زدن در موبایلفروشیهای شهر دست به سرقت گوشیهای میلیونی زدهاند.
تحقیقات پلیسی
با دستور بازپرس پرونده بلافاصله تیمیاز ماموران پلیس آگاهی شهرکرد وارد عمل شدند تا پرده از راز این سرقتها بردارند.
یکی از موبایلفروشها درباره جزییات سرقت از مغازهاش گفت: روز سرقت زوج خوشبرخوردی برای خریدن موبایل وارد مغازهام شدند آنها خیلی صمیمیبا من حرف میزدند و باکلاس بودند گوشیهای مختلفی را برای خرید به آنها ارایه دادم و اصلا نمیدانستم این زن و مرد قصد سرقت دارند.
وی افزود: وقتی آنها رفتند تازه فهمیدم چه کلاهی بر سرم رفته است. دوربینهای مداربسته مغازهام نشان میدهد که دزدان از پرت کردن حواس من سوءاستفاده کرده و دست به سرقت زدهاند.
بازبینی دوربینها
کارآگاهان که میدیدند محلهای سرقت همگی مجهز به دوربینهای مداربسته هستند به بازبینی همه فیلمها پرداخته و دیدند زن و مرد در همه سرقتهایشان یک شگرد دارند و بسیار خونسرد ابتدا حواس فروشنده را پرت کرده و سپس موبایلهای نو را به سرقت میبرند و باز با خونسردی آنجا را ترک میکنند.
مسافران تبهکار
با توجه به شگرد خاص این دختر و پسر ماموران به بررسی پروندههای قدیمیکه مشابهت به دزدیهای زن و مرد مرموز داشتند پرداختند و دریافتند دزدان سریالی موبایل نمیتوانستند از اهالی شهرکرد باشند و آنها مسافر هستند.
با همین فرضیه ماجرای این سرقتها با استانهای همجوار در میان گذاشته شد تا اینکه زن و مرد تبهکار شناسایی شدند.
دزدان قدیمی
این شاخه تحقیقاتی نشان داد زن و مرد جوان سیمین و حمید نام دارند که از سالها پیش با وجود اینکه فامیل دور بودهاند؛ بدون اینکه ازدواج کنند، همخانه بوده و بخاطر سرقت طلا و موبایل از مغازهها در اصفهان تحتتعقیب بودند و با ترک این استان برای ادامه فعالیتهای تبهکارانهشان به
شهر کرد رفتهاند.
فرار از شهرکرد
درحالیکه مغازههای موبایل فروشی در شهرکرد آموزش دیده بودند تا اگر با این زن و مرد تبهکار روبرو شدند پلیس را درجریان قرار دهند بعد از گذشت مدتی وقتی هیچ سرقتی رخ نداد کارآگاهان پی بردند این زن و مرد شهرکرد را ترک کرده اند.
فرار به خوزستان
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران پی بردند که دختر و پسر جوان با اطلاع از تحت تعقیب بودن توسط ماموران شهرکرد به استان خوزستان فرار کردهاند.
بدین ترتیب دستور بازپرس پرونده برای عملیات پلیسی مشترک بین ماموران پلیس آگاهی آبادان و شهرکرد صادر شد و تیمیاز ماموران اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی آبادان برای دستگیری دختر و پسر تبهکار وارد عمل شدند.
ردیابی مخفیگاه
کارآگاهان آبادانی که سرنخهایی از سیمین و حمید داشتند و میدانستند آنها درحال دسیسه چینی برای اجرای توطئههای سرقت خود هستند در ادامه تحقیقات با تجسسهای فنی و پلیسی خیلی زود مخفیگاه دختر و پسر جوان را در آبادان شناسایی کردند و رفت و آمدهایشان را تحتنظر قرار دادند.
عملیات غافلگیرانه
همین سرنخها کافی بودند تا روز یکشنبه 11 آذر ماه سال جاری ماموران در عملیاتی غافلگیرانه دختر و پسر جوان را در مخفیگاهشان محاصره کنند و آنها را که اصلا تصور نمیکردند شناسایی شدهاند دستگیر کنند.
سیمین و حمید در لحظه دستگیری باز با جوسازی اصرار به بی گناهی کردند تا اینکه کارآگاهان به بازرسی از مخفیگاه آنان دست زدند و در گوشهای از خانه موبایلهای سرقتی زیادی به همراه مقداری دلار و طلا به دست آوردند.
اعتراف
حمید و سیمین خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها مرتب سعی داشتند ادعاهای گمراهکننده داشته باشند اما با دیدن فیلمهای مداربسته که آنها را نشان میداد در حال سرقت هستند چارهای جز اقرار ندیدند. سیمین در بازجوییها گفت: من به حمید که از فامیلهای دورمان است علاقه داشتم همین حس عاطفی باعث شد به یکدیگر نزدیک شویم و چون مشکلات زیادی داشتیم خیلی ناگهانی تصمیم گرفتیم دزدی کنیم.
وی افزود: سرو وضعمان خوب بود با کلاس حرف میزدیم و روابط عمومیخوبی داشتیم همین باعث شده بود تا هر مغازهای میرویم فروشندگان به ما اعتماد کنند.
وی افزود:ما ابتدا با بگو بخند با فروشندگان موبایل یا طلا و حتی دلار صمیمیمیشدیم بعد با شلوغ کردن روی میز از حواسپرتی فروشندگان استفاده میکردیم و دست به سرقت میزدیم.
سیمین ادامه داد: ما میخواستیم سرمایهای به دست آوریم تا بعد کاروکاسبیای راه انداخته و زندگی راحتی داشته باشیم اما چون میدانستیم خیلی زود تحتتعقیب قرار میگیریم ابتدا از اصفهان به شهرکرد و سپس به آبادان آمدیم و اصلا تصور نمیکردیم در اینجا مخفیگاهمان شناسایی شود و وقتی پلیس را دیدیم شوکه شدیم.
حمید نیز گفت: من و سیمین همزمان پیشنهاد یک کار پردرآمد دادیم خیلی فکر کردیم دیدیم سرقت بهترین کار است تا یکشبه پولدار شویم.
وی ادامه داد: از مدتها پیش من و سیمین همخانهایم. همه فامیل هم میدانند خیلیها هم اعتراض کردند اما من اعتنایی نمیکردم سیمین نیز که دوستم دارد از من حمایت کرد و با هم دست به کار شدیم.
حمید با ابراز پشیمانی گفت: فقط در شهرکرد 130 گوشی موبایل، طلا و دلار به سرقت بردیم و وقتی دیدیم پلیس شهرکرد هم مانند پلیس اصفهان در تعقیبمان است به آبادان سفر کردیم و قصد داشتیم مدتی زندگی آرامی داشته باشیم تا بعد از آن دوباره دزدی کنیم.
گفتوگو با سیمین
سیمین باور ندارد باید زندانی شود گریه میکند و از اینکه آرزوهایش بر باد رفته است ابراز پشیمانی دارد:
از زندان میترسی؟
خیلی!
خب آخر دزدی زندان است؟!
فکر نمیکردم گیر بیفتم.
چرا؟!
چون شهر به شهر میچرخیدیم و در همه جا غریبه بودیم.
تو وحمید از دواج کردید؟!
خیر!
چطور همخانهاید؟!
نمیدانم همدیگر را دوست داریم.
چرا ازدواج نکردید؟
سکوت
خانوادههایتان چه میگویند؟
گریه سیمین
تو چه نقشی داشتی؟
حمید سر فروشندگان را گرم میکرد و من موبایلها را داخل کیفم میانداختم.
تو نبودی حمید دزدی میکرد؟
خیر اصلا نمیشد چون فروشندگان با دیدن من به حمید اعتماد میکردند.
عذاب وجدان نداشتی؟
به عذاب وجدان فکر نمیکردم
چرا؟
تصور میکردم مغازهدارها درآمد خوبی دارند و سود بالایی میبرند ما از شخص نمیدزدیدیم که نگران او باشیم.
خب آنها هم زحمت میکشند.
میدانم اما میتوانند سریع مشکل مالیشان را حل کنند.
کسی به ملاقاتت آمده است؟
نیامدهاند و دوست ندارم بیایند.
چرا؟
شرمسارم
معتادی؟
سکوت
یعنی مواد میکشی؟
سکوت
به آرزوهایت رسیدی؟
خیر نابود شدم الان باید در زندان بمانم من وحشت دارم.
پشیمانی؟
نمیدانم.
بنا به این گزارش، دختر و پسر تبهکار به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران پلیس آگاهی شهرکرد قرار گرفتند.
دیدگاه تان را بنویسید