مرد همسرکش در گفت وگو با توسعه ایرانی فاش کرد
راز عجیب جسد زنی در مزرعه
گروه حوادث: مرد جوان در اقدامی عجیب پس از قتل همسرش با گستاخی به خانه پدرزنش رفت.
او ادعا کرد زنش دست به خودکشی زده است و او جسد را در گلستان رها کرده است.
جسد یک زن
صبح جمعه 25 آبان ماه سال جاری اهالی منطقه علی آباد کتول استان گلستان در تماس با ماموران پلیس از پیدا شدن جسد زن جوانی در زمین کشاورزی خبر دادند.
بدین ترتیب تیمی از ماموران استان گلستان برای بررسی موضوع در صحنه جرم حاضر شدند و در بررسیهای ابتدایی جسد زن جوان در حالیکه لباس و ساک لباسهایش در کنار وی رها شده بود پیدا شد و تیم پزشکی قانونی در محل، علت مرگ زن جوان را خفگی اعلام کردند. کارآگاهان در گام نخست ماموریت پیدا کردند تا علت مرگ و مشخصات زن جوان را شناسایی کنند.
ادعای عجیب
در حالیکه تجسسهای پلیسی برای شناسایی زن جوان ادامه داشت، خانوادهای با حضور در کلانتری 135 آزادی تهران از سناریوی مرموزی خبر دادند.
پدر خانواده به ماموران گفت: دامادمان با حضور در خانه ادعا کرده که دخترمان دست به خودکشی زده و وی، جسد مرجان را در منطقه علی آباد کتول رها کرده و به تهران بازگشته است.
در این مرحله تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس مرادی برای تحقیقات ویژه و بررسی این ادعای عجیب وارد عمل شدند.
قتل نه خودکشی!
کارآگاهان در این مرحله با تجسسهای پلیسی از ماموران پلیس علی آباد کتول مشخص شد که جسد زن پیدا شده در زمین کشاورزی همان مرجان 30 ساله است و جالب اینکه کارآگاهان اعلام کردند که زن جوان به خاطر خفگی به قتل رسیده و ماجرای مرگ او خودکشی نبوده است.
همین کافی بود تا کارآگاهان در برابر پرونده قتل قرار گیرند و در این مرحله تیمی از ماموران اداره 10 پلیس تهران، ساعت یک ظهر شنبه 26 آبان ماه برای دستگیری شوهر مرجان وارد عمل شدند و امیر که در خانه پدرزنش حضور داشت در این مرحله دستگیر شد.
امیر ابتدا خود را در ماجرای قتل همسرش بیگناه میدانست و ادعا میکرد مرجان دست به خودکشی زده و از ترس دستگیر شدنش جسد او را در زمین کشاورزی رها کرده است.
داستانسراییهای امیر ادامه داشت تا وی خود را در تناقضگوییهایش گرفتار شد و وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد.
اعترافات به قتل
امیر در اعترافاتش به ماموران گفت: مرجان پس از جدایی از همسرش قرص های آرامبخش میخورد و مدتی بود که با هم دچار اختلاف شده بودیم و هر روز با هم درگیر بودیم.
وی افزود: یک روز به بهانه اینکه قرصهایش را بدهم، نوشیدنیاش را مسموم کردم و وقتی مرجان نوشیدنی مسموم را خورد من به حمام رفتم و وقتی از حمام بیرون آمدم دیدم مرجان نفس میکشد به همین خاطر با یک پارچه او را خفه کردم و سپس جسدش را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم و به استان گلستان رفتم.
مرد جوان ادامه داد: پس از اینکه جسد همسرم را داخل زمین کشاورزی رها کردم به تهران بازگشتم و به خانه پدرزنم رفتم و ادعا کردم مرجان دست به خودکشی زده و در آنجا ماندم تا کسی به قتل شک نکند اما خیلی زود دستم رو شد و دستگیر شدم.
گفتوگو با مرد همسرکش
چطور با مرجان آشنا شدی؟
سال 95 بود که در یک قهوهخانه سنتی با مرجان آشنا شدم و خیلی زود دوستی ما به یک رابطه عاشقانه تبدیل شد.
مرجان ازدواج کرده بود؟
بله، مرجان پس از جدایی از شوهر اولش با مرد دیگر ازدواج کرده بود که او به مواد مخدر اعتیاد داشت و به خاطر مشکلاتی که با هم داشتند از هم جدا شده بودند.
مرجان بیماری خاصی داشت؟
در زمان ازدواج دومش بخاطر مشکلاتی که شوهرش برای ایجاد کرده بود مرجان تحت نظر پزشکان قرار داشت و قرصهای آرامبخش میخورد.
همسرت شاغل بود؟
بله، در یک پژوهشکده در میدان انقلاب کار میکرد.
چرا او را به قتل رساندی؟
با هم اختلاف پیدا کرده بودیم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز سه شنبه 23 آبان ماه مرجان از من خواست تا داروهایش را به او بدهم، وقتی در یخچال را باز کردم چند قرص متادون داخل یخچال بود به همین خاطر قرصهای متادون را داخل کپسولهای همسرم ریختم و مرجان قرصهایش را خورد.
چه مدت طول کشید تا مرجان کشته شود؟
چون نمیخواستم مرجان به من شک کند بعد از دادن قرصها از او خواستم کمی استراحت کند و بعد به محل کارش برود و من نیز که سرویس مدرسه بودم از خانه خارج شدم و بعد از چند ساعت وقتی به خانه بازگشتم دیدم مرجان روی زمین خوابیده و از دهانش کف بیرون زده و به آرامی نفس میکشد به همین خاطر یک کیسه نایلونی روی سرش کشیدم تا اینکه مطمئن شدم او خفه شده است.
جسد را کجا بردی؟
بعد از قتل جسد را در لای یک پتو پیچیدم و داخل صندوق عقب خودرویم گذاشتم و بعد از آن به محل کار مرجان رفته و ادعا کردم که همسرم گمشده و از او خبری ندارم.
همان روز به علی آباد رفتی؟
نه، فردای آن روز نیز به سرکار رفتم و این در حالی بود که جسد مرجان در صندوق عقب خودرو بود و سپس با شماره موبایل همسرم به خودم پیامک زدم و به خانوادهاش نیز اعلام کردم که من به مسافرت رفتم و نگرانم نباشید.
به خودت چه پیامی دادی؟
نوشتم من رفتم همونجا که باید بروم، مواظب بچهها باش که من در جواب زدم کجا رفتی و نگرانت هستم که دیگر جوابی برای خودم نفرستادم.
بچه داری؟
نه.
پس منظورت از مواظب بچهها باش چه بود؟
ما دو گربه خانگی داریم که مرجان آنها را بچههای خودش صدا میزد.
جسد را چه زمانی به علی آباد منتقل کردی؟
پنجشنبه بود که به علی آباد کتول رفتم و یک خانه ویلایی اجاره کردم و جسد را به داخل ویلا منتقل کردم.
جسد در زمین کشاورزی پیدا شد؟
بله، سحرگاه جمعه بود که از خانه خارج شدم تا محلی برای رها کردن جسد پیدا کنم و پس از شناسایی محل به خانه بازگشتم و جسد را داخل صندوق عقب خودرو گذاشته و سپس به سمت زمین کشاورزی رفته و جسد را در همانجا رها کردم و برای صحنهسازی لباس و چمدان همسرم رانیز در کنارش رها کردم.
پس از رها کردن جسد کجا رفتی؟
به خانه ویلایی بازگشتم و دوباره به محل رها کردن جسد بازگشتم که دیدم مردم دور جسد جمع شده و پلیس را با خبر کردهاند که در این صحنه با پلیس تماس گرفتم و ادعا کردم که تهران هستم و همسرم ادعا کرده به علی آباد کتول رفته اما خبری از او نداریم که پلیس اعلام کرد جسد یک زن پیدا شده و در حال بررسی است.
چرا به خانه مادرزنت رفتی؟
همان روز به تهران بازگشتم و به خانه مادرزنم رفتم و ادعا کردم مرجان دست به خودکشی زده و من نیز جسد او را به علی آباد کتول منتقل کردم و همان جا ماندم تا کسی به من شک نکند و فکر می کردم با این داستانسراییها دستم رو نشود.
بنا به این گزارش، امیر برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید