وزرای خارجه چهار کشور بر سر همکاری های سیاسی و امنیتی به توافق رسیدند؛
تحرکات مرکب در نشست مسکو
فرشاد گلزاری
این روزها عمده اخبار منتشر شده در حوزه بینالملل و سیاست خارجی به وقایع سیاسی- میدانی خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس مربوط است و بار دیگر مشخص شد که همچنان جغرافیای مذکور از ارزش زیادی در آرایش سیاسی جهانی برخوردار است. آنچه امروز در چارچوب تحولات منطقهای ملاحظه میشود، به گمان برخی حاصل یکسری از رفتارهای سیاسی و دیپلماتیک است که سالها یا حداقل ماهها در مورد آن و در پشت پرده سیاست و امنیت مورد مذاکره قرار گرفته است که البته این تحلیل تاحدودی درست است؛ اما عناصر دیگری هم در این بین دخیل هستند. واقعیت این است که خاورمیانه، حاشیه خلیج فارس و همچنین جغرافیای آفریقا را باید مناطقی دانست که در دنیای سیاست و امنیت نهایتاً 30 تا 50 درصد میتوانند به صورت مستقل عمل کنند؛ به عبارتی دیگر این کشورها به دلیل دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز، برای شهروندان خود زندگی نسبتاً خوبی را دست و پا کردهاند اما در حوزه تصمیمگیری و تصمیمسازیهای سیاسی که در بطن آن امنیت و مشارکتهای نظامی و اقتصادی نهفته، وابسته به کشورهایی مانند ایالات متحده، بریتانیا و دولتهای اروپایی هستند. همین چسبندگیها باعث میشود تا راهبردهای آنها هم دستخوش تغییر شود یا نتوانند مستقلاً در این مورد تصمیمگیری کنند. اما در این میان سه اتفاق رخ داد که این کشورها بر آن شدند به نوعی راهبرد «هماهنگی کامل با غرب» را تاحدودی تعدیل کنند و سپس یک خط مشی جدید را برگزینند. اتفاق اول، انتخاب ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده بود. راهبرد او اخذ تامین و منافع سیاسی- اقتصادی از تمام دنیا بود که در نظر او اروپا و کشورهای عربی تفاوتی نداشتند. اتفاق دوم پاندمی کرونا بود که اساساً اقتصاد بینالملل را مورد ضربه قرار داد. کشورهای حاشیه خلیج فارس به جهت روابطی که با آمریکا و سپس با دولتهای اروپایی دارند، از دههها قبل مقادیر بسیار هنگفتی از سرمایه خود را به صورت اوراق قرضه و یا به مدلهای گوناگون دیگر در کشورهای غربی سرمایهگذاری کردند و تجربه رکود تورمی که کرونا به دنیا تحمیل کرد، آنها را برای ادامه این سرمایهگذاری و فقط با محوریت غرب، نگران کرده است. اما اتفاق سوم جنگ اوکراین و بحران انرژی و اقتصاد بینالملل است. ما از یک سو با روسیه روبرو هستیم که در حال تقابل با ایالات متحده و شرکای اروپایی آن است، و از منظری دیگر باید با تحریمهای غرب دست و پنجه نرم کند. علاوه بر این موضوع، چینیها هم در حال پیشروی در منطقه هستند و به این جهت تحولاتی که حالا در منطقه و حاشیه خلیج فارس رخ میدهد، تاحدودی برآیندی از تحولات فرامنطقهای است. بر همین اساس ما میبینیم که به موازات آشتی تهران با ریاض و عادیسازی روابط عربستان و سوریه، یکباره دمشق پس از 12 سال مجدداً به اتحادیه عرب میپیوندد و سپس نشست چهار جانبه در مسکو برگزار میشود.
لاوروف اعلام کرد که براساس اطلاعات مسکو، آمریکاییها تشکیل «ارتش آزاد سوریه» در اطراف استان رقه را با مشارکت نمایندگان عشایر محلی عربی و تروریستهای داعش و سایر سازمانهای تروریستی آغاز کردهاند که این به نظر میتواند یک هشدار امنیتی در مقیاس منطقهای از سوی مسکو باشد
از هماهنگی امنیتی تا ترغیب آنکارا و دمشق به آشتی
اینکه روز گذشته (چهارشنبه) نشست چهارجانبه روسیه، ترکیه، ایران و سوریه در مسکو برگزار میشود، اصولاً یک اقدام جدید یا صرفاً مهم تلقی نمیشود، بلکه از گذشته تاکنون چندین بار چنین اتفاقی رخ داده اما اینکه نشست مذکور در این بازه زمانی برگزار میشود چندین پیام از سوی بازیگران آن دارد.
واقعیت این است که نشست دیروز در اصل بر بستر روند موسوم به آستانه شکل گرفته است که تقریبا پایدارترین روند مربوط به حل و فصل مسائل سوریه از زمان بروز بحران و جنگ علیه این کشور از سال ۲۰۱۱ بوده است. این روند که با حضور سه کشور ایران، روسیه و ترکیه آغاز به کار کرد مبنایی شد که در ادامه سوریه هم به آن اضافه شود. آنچه در نشست مذکور خودنمایی میکرد تاکید روسیه و ایران بر آشتی ترکیه و سوریه بود. ترکیه در مقطعی بحث ایجاد منطقه حائل را مطرح و پیگیری کرد. در مقاطعی هم بحث تهدید و اقدام نظامی را پیش کشید و برای مدت زمانی آن را مانند شمشیر بالای سر سوریه نگه داشت؛ اما گزینه نظامی یا سایر راهحلهای ترکیه با مخالفت کشورهای شرقی مواجه شد و از سمت غرب نیز با اقبالی مواجه نشد.
آنچه بیش از هر چیز در نشست چهارجانبه مسکو مهم به نظر میرسد این است که معاونین وزرای خارجه چهار کشور مامور خواهند شد که نقشه راهی را برای پیشبرد روابط ترکیه و سوریه در اسرع وقت تدوین کنند
حالا هم روسها به دنبال این هستند که به موازات تحولات رخ داده در سیاست خارجی سوریه، بتوانند از ضعف اردوغان برای انتخابات ریاست جمهوری آتی که هفته آینده برگزار میشود، استفاده و روابط آنکارا و دمشق را با میانجیگری خود عادی اعلام کنند. در این راستا سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه گفته است که: «براساس تلاشهای مشترک و دیدارها در سطح وزرای دفاع و معاونان وزرای خارجه توانستیم نشست چهارجانبه را در این سطح برگزار کنیم و امیدواریم مذاکراتمان در ایجاد نقشه راهی برای ازسرگیری روابط ترکیه و سوریه مثبت باشد.» اما در این میان دو اتفاق مهم دیگر در نشست مسکو رخ داد. نخست اطلاعاتی بود که وزیر خارجه روسیه از تحرکات جدید تروریستها در سوریه ارائه کرد که موردنظر بسیاری از رسانهها قرار گرفت.
لاوروف اعلام کرد که براساس اطلاعات مسکو، آمریکاییها تشکیل «ارتش آزاد سوریه» در اطراف استان رقه را با مشارکت نمایندگان عشایر محلی عربی و تروریستهای داعش و سایر سازمانهای تروریستی آغاز کردهاند.
اتفاق دوم، دقیقاً از دل همین رویداد نخست بیرون آمده که بحث توافق وزرای دفاع ایران، ترکیه، سوریه و روسیه درباره ایجاد یک مرکز هماهنگی امنیتی در سوریه است. این خبر از سوی خلوصی آکار، وزیر دفاع ترکیه اعلام شد و با اشاره به مذاکرات چهارجانبه این کشورها در مسکو در ۲۵ آوریل، گفت که در پایان این نشست ما موضوع ایجاد یک مرکز هماهنگی امنیتی در سوریه را به منظور پیش رفتن سریع بحثها پیرامون تحولات مطرح کردیم و به توافق رسیدیم. این اقدام به خوبی نشان میدهد که ترکیه تاحدودی از موضع هجومی خود با محوریت مسائل نظامی عقبنشینی کرده و در نهایت آنچه بیش از هر چیز در این نشست مهم به نظر میرسد این است که معاونین وزرای خارجه چهار کشور مامور خواهند شد که نقشه راهی را برای پیشبرد روابط ترکیه و سوریه تدوین کنند. حال باید دید آیا بهبود روابط آنکارا و دمشق همانند عادیسازی روابط عربستان و سوریه خواهد بود یا باید منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری ترکیه باشیم!
دیدگاه تان را بنویسید