فرشاد گلزاری

 حدود 10 روز پیش خبری از تل‌آویو رسید که نشان داد کابینه اسرائیل به رهبری نفتالی بنت، قرار است از درون فروبپاشد. عده‌ای در همان 10 روز پیش مدعی بودند که این یک حقه و تاکتیک سیاسی برای باج گرفتن اعضای کابینه ائتلافی اسرائیل از بنت است اما آرام آرام اوضاع و احوال به سمتی رفت که نشان داد فروپاشی کابینه اساساً چندان هم دور از انتظار نیست. تمام تحلیل‌هایی که ارائه شده بود درنهایت 5 روز دوام آورد و بسیاری از این تحلیل‌ها هم از اساس غلط بود؛ چراکه در نهایت کابینه ائتلافی بنت- لاپید فروپاشید و خط بطلانی بر تمام معادلات کشیده شد. آنچه در این میان ارزش تحلیلی و مولفه‌ای دارد، بحث این است که چرا کابینه تحت رهبری نفتالی بنت واژگون شد؟ دلایل زیادی برای این امر می‌توان برشمرد اما یکی از مهم‌ترین این دلایل، بحث پرونده فلسطین و این چالش‌ اساسی است که به ساختارهای رژیم برمی‌گردند. هر دولتی در تل‌آویو روی کار بیاید (چه دولت بنت باشد یا نتانیاهو یا حتی ایهود اولمرت) این بحران‌ اساسی همچنان وجود دارد و نه فقط ادامه پیدا می‌کند، بلکه حتی عمیق‌تر می‌شود. مساله دیگر باج‌خواهی و وام‌خواهی از منافع سیاسی توسط احزاب اسرائیل است. واقعیت این است که تمام احزاب دخیل در تشکیل کابینه ائتلافی رژیم صهیونیستی به هر ترتیبی که شده  به دنبال آن هستند تا بتوانند اوضاع را آنگونه که خودشان می‌خواهند تحلیل و بررسی کنند و از همان تحلیل‌های حزبی یکباره کوهی از مطالباتِ عجیب و غریب شکل می‌گیرد که هرکدام برای خود یک فلسفه دارد. به عنوان مثال «فهرست عربی» به رهبری منصور عباس در کنست اسرائیل به دنبال آن بود که بتواند اعراب فلسطین را در تشکیل کابینه شریک کند اما نفتالی بنت و احزاب راستگرا در خاک اسرائیل با این موضوع به شدت مخالفت کردند و همین مساله به اختلافات دامن زد و اوضاع را بدتر کرد. برخی دیگر از احزاب هم به دنبال قبضه وزارتخانه‌های اصلی در کابینه بودند اما به هر ترتیب این اختلافات به جایی رسیده که نه تنها دولت بنت بلکه کنست هم منحل شده است. آنچه در این میان به نظر عمومِ تحلیلگران و صاحب‌نظران غربی باعث شد تا کنست منحل شود، صرفاً موضوعاتی که در بالا بدان اشاره شد، نیست؛ بلکه عملاً در این میان یک متغیر جدی و قوی وجود دارد که باید آن را «بنیامین نتانیاهو» دانست. بی‌بی حدود 12 سال کُرسی نخست‌وزیری را با قدرت و سماجت به عهده داشت،‌ اما در نهایت او هم به عنوان یک راستگرای افراطی از قدرت به حاشیه رانده شد. کنار رفتن نتانیاهو عملاً در این میان یک موضوع اصلی به حساب نمی‌آید؛ چراکه او در طول یک سال و چند ماهی که بنت زمام امور را در دست داشت، مدام به دنبال آن بود تا بتواند کابینه را به «دره سیاست» بیندازد که  حالا به نظر می‌رسد این اقدام بدون آنکه نتانیاهو در آن دخل و تصرف داشته باشد انجام شده است.

هر دولتی در تل‌آویو روی کار بیاید (چه دولت بنت باشد یا نتانیاهو یا حتی ایهود اولمرت) بحران‌ اساسی با تابلوی فلسطین اشغالی همچنان وجود دارد و نه فقط ادامه پیدا می‌کند و پایان نمی‌یابد، بلکه عمیق‌تر هم می‌شود

پیشتازی نتانیاهو!

نتانیاهو به دنبال آن بود که بدون آنکه کنست منحل شود، دولتی را همسو با منویات راستگرایان به وجود بیاورد و به همین دلیل تمام رایزنی‌های خود با احزاب موردنظرش را انجام داد، ولی به جایی نرسید و حالا به دنبال رسیدن به قدرت است

کنست که قرار بود روز چهارشنبه منحل شود، روز پنجشنبه با یک روز تاخیر به پایان کار خود رسید و رسانه‌های اسرائیل نوامبر را موعد برگزاری انتخابات اعلام کردند؛ اما نکته مهم اینجاست که این پنجمین انتخابات ظرف حدود ۴ سال گذشته است و به نوعی نشان می‌دهد که ساختار سیاسی اسرائیل در حال فرسوده شدن است. از چهار سال پیش تاکنون جهان با رفتارهای متفاوتی از اسرائیل روبرو بوده است اما نکته اینجاست که هر چهار انتخابات قبلی را نتانیاهو به اسرائیل تحمیل کرد، نه بنت یا لاپید! این بدان معنی است که او همچنان در این ساختار حرف برای گفتن دارد و به خوبی در حال نمایش دادن نفوذ خود است. شبکه آمریکایی سی.ان.بی.سی دیروز (جمعه) در گزارشی به نقل از تحلیلگران حوزه اسرائیل اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی آماده است هرکاری انجام دهد تا بار دیگر به ریاست بازگردد و بتواند خود را از محاکمه به اتهام فساد که چندین سال به طول می‌انجامد، نجات دهد. در این گزارش همچنین آمده است که مخمصه و تنگنای کنونی اسرائیل منعکس کننده چندقطبی شدن رژیم صهیونیستی و همچنین بوجود آمدن دیدگاه‌های کاملاً متفاوت با جهت‌گیری این رژیم است. این مساله فرصت دیگری به نتانیاهو می‌دهد؛ زیرا حزب راست‌گرای او (لیکود) از نظر مردم و با توجه به نظرسنجی‌های داخلی عملکرد خوبی داشته است و همین موضوع می‌تواند برای او راهگشا باشد. به موازات همین گزارش، شبکه ۱۲ اسرائیل هم مدعی شد که پس از اینکه نفتالی بنت اعلام کرد در انتخابات آتی کاندیدا نمی‌شود، یک نظرسنجی اسرائیلی نشان داد که حزب لیکود با ۳۴ کرسی، بر حزب یمینا که ریاست آن برعهده نفتالی بنت قرار دارد، پیشی گرفته است. براساس این نظرسنجی، بنیامین نتانیاهو می‌تواند با ۶۳ کرسی در کنست دولت تشکیل دهد و این در حالیست که نفتالی بنت به صورت علنی اعلام کرده که به دنبال کناره‌گیری از سیاست است. در این میان یک نکته ساختاری هم وجود دارد و آن این است که به موجب توافق بنت و لاپید، پس از انحلال کنست و تبدیل دولت به دولت پیشبرد امور تا انتخابات که قرار است تا ۹۰ روز بعد از انحلال کنست برگزار شود، لاپید نخست‌وزیر موقت اسرائیل خواهد بود و این دقیقاً همان موضوعی است که بسیاری معتقدند می‌تواند اوضاع را در اسرائیل متشنج کند. دلیل این تشنج احتمالی هم کسی نیست جز نتانیاهو. واقعیت غیرقابل انکار این است که نتانیاهو به دنبال آن بود که بتواند بدون آنکه کنست منحل شود، دولتی را همسو با منویات راستگرایان به وجود بیاورد و به همین دلیل تمام رایزنی‌های خود با احزاب مورد نظرش را انجام داد ولی به جایی نرسید. حالا و در طول این 90 روز که قرار است در نهایت انتخابات زودهنگام برگزار شود، نتانیاهو تمام تلاش خود را می‌کند تا به هر ترتیب که شده اوضاع را به نفع خود راهبری و به نوعی رفتار کند تا بتواند کابینه جدید را شکل دهد. او در این میان سعی می‌کند تا یک فاز جدید از تحرکات راستگرایان را به نمایش بگذارد و بعد از آن بر صندلی نخست‌وزیری تکیه بزند. حال باید دید که چگونه عمل می‌کند.