ایالات متحده به صورت رسمی قطر را حافظ منافع خود در افغانستان معرفی کرد؛
وکالت استراتژیک به دوحه
فرشاد گلزاری
همگان به یاد دارند که خرداد 1396 و به دنبال تشدید تنش میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با قطر، روابط چهار کشور اعم از عربستان سعودی، بحرین، امارات و مصر با دوحه به صورت کامل قطع شد. قطع مناسبات میان این دولتها با قطر به نوعی باعث شد تا دوحه به سوی ترکیه و ایران متمایل شود و در این راه عمان هم به نوعی طرف قطر را گرفت. در همان روزها بود که دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده اوضاع را مغتنم شمارد و به نوعی سعی کرد تا از این آب گلآلود ماهی بگیرد. در فاز اول آمریکاییها با نزدیک شدن به عربستان و برجسته کردن تهدید ایران و ترکیه برای ریاض که حالا به شرکای قطر تبدیل شده بودند، سعی کردند تا به نوعی سعودیها را برای خریدهای تسلیحاتی بیشتر تحریک کنند که سناریو با توجه به سابقه تجاری ترامپ به صورت درست پیش رفت. در فاز دیگر واشنگتن به نوعی بازی کرد که قطر را به اعراب حاشیه خلیج فارس یک دولت پیشرو در برخی پروندههای سیاسی منطقه نشان دهد. به عنوان مثال آنها در قضیه حماس از طریق اسرائیل به نحوی عمل کردند که به سعودیها و اماراتیها بفهمانند که شاهرگ اقتصادی حماس در دستان دوحه است و این کشور در پشت پرده با تلآویو (حداقل در قضیه آزادسازی کمکهای مالی به حماس) هماهنگ است و پس از آن بود که امارات و عربستان برای سبقت از قطر وارد مناسبات علنی و پنهان (عربستان) شدند. در پرونده لیبی هم شاهد آن بودیم که قطر با ترکیه هماهنگ شد، ولی ایالات متحده هیچ اقدامی علیه دوحه انجام نداد. اما در پرونده افغانستان، تمام دنیا دیدند که محیط بازیِ واشنگتن با طالبان، دوحه انتخاب شد. به یاد داریم که از سالها قبل دفتر سیاسی طالبان در دوحه مستقر بود و در نهایت توافق آتشبس و صلح آمریکا با طالبان هم در سال 2020 در دوحه به امضا رسید. علاوه بر این موضوع باید متوجه باشیم که قطر اساساً یکی از کشورهایی به شمار میآید که آمریکاییها از آن به عنوان یکی از پایگاههای مهم نظامی خود در منطقه استفاده میکنند و همین موضوع باعث شده تا روابط میان دوحه و واشنگتن حتی در زمان ترامپ هم چندان خراب نشود. در سوی دیگر میدان باید توجه داشته باشید که نگاه ایالات متحده به قطر تا حد زیادی نسبت به عربستان فرق میکند. آمریکاییها سعودیها را یک حکومت محافظهکار میدانند که تن دادن به اصلاحات برای آنها کار دشواری است؛ اما در قطر این محافظهکاری تا حد زیادی کمرنگ است. قطر اخیراً مجلس مشورتی تشکیل داد و از سوی دیگر جامعهای حدود 4 میلیونی را در درون خود جای داده که به هیچ وجه به اندازه سعودیها محافظهکار نیستند. استقرار دانشگاههای آمریکایی در قطر و همچنین انباشت سختافزارهای اکتشاف نفت آمریکایی که مربوط به شرکت اکسون موبیل است، یکی دیگر از دلایل اهمیت قطر برای ایالات متحده است؛ چراکه مجموع این سختافزارها چیزی حدود 20 تا 45 میلیارد دلار برآورد شده است که آمریکاییها هیچگاه این میزان سرمایه را در یک کشور ناپایدار از لحاظ اقتصادی، امنیتی و سیاسی مستقر نمیکنند. اینها البته گوشهای از اهمیت قطر برای آمریکا است که در این میان اهمیت غول رسانهای الجزیره را نیز نمیتوان از قلم انداخت.
وزیر خارجه قطر در دیدار با بلینکن ابراز امیدواری کرد که عادی سازی روابط با سوریه متوقف شود و این موضع دوحه به خوبی نشان میدهد که حالا قطر به کشوری تبدیل شده که باید سیاستهای ایالات متحده را در دوران بایدن مو به مو اجرایی کند
دوحه وزنه توازن پرونده افغانستان
با این تفاسیر زمانی که به کنفرانس خبری روز گذشته وزرای خارجه قطر و آمریکا نگاه میکنیم به خوبی درمییابیم که قطر در دوران ریاست جمهوری بایدن هم قرار است نقشهای مهمی را ایفا کند. بر اساس اعلام رویترز، محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، وزیر خارجه قطر در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با آنتونی بلینکن، همتای آمریکایی خود در واشنگتن، توافقنامهای را به امضا رساندند که بر اساس آن قطر نقش حامی منافع دیپلماتیک آمریکا در افغانستان را برعهده میگیرد. به عبارتی دیگر از این به بعد دوحه حافظ منافع ایالات متحده در افغانستان خواهد بود و این بدان معناست که از این به بعد هر کشوری که میخواهد در مورد افغانستان با آمریکاییها صحبت کند باید به سراغ قطر برود. بر اساس گزارش رویترز، این اولین نمایندگی رسمی ایالات متحده در کابل از زمان خروج نیروهایش در ماه اوت است، اما نباید از قلم انداخت که ایالات متحده طالبان را به رسمیت نمیشناسد و نمیخواهد که فعالیت سفارت و کنسولگری خود را در کابل از سر بگیرد. نکته مهم در این میان آن است که ایالات متحده به نوعی نمیخواهد همانند گذشته خود را درگیر پرونده افغانستان کند و به همین دلیل تمام خط و ربطهای سیاسی - امنیتی خود در افغانستان را به قطر حواله داده ولی مساله اینجاست که مشکلات افغانستان به حدی زیاد است که قطر فقط میتواند حکم انتقالدهنده این مشکلات از طالبان به واشنگتن را داشته باشد، نه اینکه بتواند کوه عظیمی از مطائب سیاسی، امنیتی و اقتصادی مردم افغانستان را حل و فصل کند. بر همین اساس قطریها هم سعی میکنند خود را به عنوان وزنه توازن پرونده افغانستان به دنیا معرفی کنند، به گونهای که وزیرخارجه قطر پس از امضای توافق اخیر با ایالات متحده صریحا از طالبان خواست تا به تعهدات خود عمل کند و در عین حال از جامعه جهانی خواست تا به دخالت مثبت خود در پرونده افغانستان ادامه دهد و آن را رها نکند. به موازات این اظهارات هم آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که روابط ما با قطر در حال گسترش است و رویدادهای افغانستان باعث تقویت همکاری بین دو کشور شده است. بلینکن همچنین اعلام کرد که یک بخش در داخل سفارت قطر در افغانستان برای ارائه خدمات کنسولی ایالات متحده ایجاد خواهد شد. در توافقی دیگر قرار شد که قطر به عنوان کشور ترانزیتی میان آمریکا و افغانستان عمل کند تا شهروندان افغانستان دارای ویزا برای سفر به آمریکا از امکانات قطر بهره ببرند. نکته دیگری که در کنفرانس مطبوعاتی وزرای خارجه قطر و امریکا باید مورد نظر قرار بگیرد این است که آنتونی بلینکن نگرانی واشنگتن را از سفرهای رسمی مقامات عربی منطقه به سوریه ابراز کرد و همزمان وزیر خارجه قطر هم ابراز امیدواری کرد که عادیسازی روابط با سوریه متوقف شود. این موضع دوحه به خوبی نشان میدهد که حالا قطر به کشوری تبدیل شده که باید سیاستهای ایالات متحده را مو به مو اجرایی کند؛ سیاستی که به نظر میرسد باید آن را چرخش تیم بایدن از عربستان به قطر دانست، ولی خروجی آن میتواند برای دوحه هزینههایی داشته باشد.
امضای توافق اخیر میان دوحه و واشنگتن نشان میدهد که از این به بعد قطر حافظ منافع ایالات متحده در افغانستان خواهد بود و این بدان معناست که از این به بعد هر کشوری که میخواهد در مورد افغانستان با آمریکاییها صحبت کند باید به سراغ قطریها برود
دیدگاه تان را بنویسید