گزارش «توسعه ایرانی» از تکاپوی دولتها برای خارج کردن سرمایههای انسانی افغانستان؛
فرودگاه کابل؛ کمینگاه شکار استعدادها
فرشاد گلزاری
بدون تردید جنگ یک پدیده به شدت مخرب و خانمانسوز قلمداد میشود. پدیدهای که هر از چندگاهی در گوشهای از دنیا شاهد وقوع آن هستیم و چیزی جز «تباهی و بحران انسانی» بر جای نمیگذارد. این تحلیل البته از نگاه کسانی است که دل در گرو بشریت و انسانیت دارند، اما اگر زاویه تحلیل را کمی تغییر دهیم، به وضوح یقهسفیدهایی را میبینیم که در آمریکا، بریتانیا، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و آلمان حضور دارند و مدیریت کارخانههای تولید تسلیحات را به عهده گرفتهاند. کسانی که نه تنها از جنگ بیزار نیستند، بلکه هر کاری میکنند تا بتوانند بر تنور این پدیده شوم بدمند.
بدون تردید هر معادله سیاسی - امنیتی در تمام دنیا، یک بازنده و یک برنده دارد که رویهای اجتنابناپذیر، معمول و همیشگی است. جنگ و توزیع بحران هم یک برنده و یک بازنده خواهد داشت، اما این سهم برندهها و بازندهها همیشه در یک حد و میزان نیست. به عنوان مثال در جنگ یمن بازنده اصلی، شهروندانی بوده و هستند که عزیزان خود را در بمبارانها و حملات نظامیِ گاه و بیگاه از دست دادند و برنده کشورهایی بودند که میلیاردها دلار تسلیحات انفرادی، جنگنده، بمبهای نیم تُنی و موشکهای هدایت شونده به عربستان و امارات متحده عربی فروختند تا آنها را در یمن مورد استفاده قرار دهد. لذا نتیجه این کشتار بیرحمانه آواره و کشته شدن میلیونها انسان بیگناه بود که در قبال آن میلیاردها پترو دلار به حساب بانکهای اروپایی برای خریداری تسلیحات ریخته شد.
گفته میشود یک تیم 5 نفره از جوانان افغان که طی سالهای گذشته در حوزه رباتیک مقامهای جهانی به دست آوردهاند، بدون هیچ معطلی توسط دولت مکزیک جذب و از افغانستان خارج شدهاند
بر این اساس باید توجه داشت که منازعات و مخاصمات اعم از بینالمللی یا منطقهای، بیش از آنچه برای ساکنان ان سرزمین سود داشته باشد، ضرر به دنبال خواهد داشت. حالا در افغانستان هم ما شاهد همین موضوع هستیم. کشوری که 20 سال به اجبار پذیرای آمریکا و متحدانش در ناتو بود و حالا شاهد خروج بدون برنامهریزی آنها از خاکی است که به دست طالبان افتاده است. اینکه چه اتفاقی قرار است در افغانستان رخ دهد، موضوع نوشتار پیشرو نیست، بلکه در وضعیت کنونی دادههایی به صورت قطرهچکانی در حال انتشار است که تا همین هفته پیش «مُهرِ محرمانه» بر آن خورده بود و حالا رفتهرفته ابعاد پنهان آن نمایان میشود.
در همین راستا آلبرت فاکس کان، بنیانگذار و مدیر اجرایی پروژه نظارت بر فناوری نظارت در مقالهای برای روزنامه دیلی بیست نوشته است که «افغانستان طی ۲۰ سال گذشته به زمینی برای آموزش فناوری تبدیل شد. افغانستان جایی بود که آمریکا تسلیحات جدید جنگی از جمله پهپاد پردیتور را در آن آزمایش کرد که غالبا همراه با نتایج هولناک بودند. افغانستان همچنین جایی بود که ما نسخههای جدید سیستمهای نظارتی و شناسایی چه نظامی و چه انسانی را در آن امتحان کردیم و آمریکا محله به محله با اسکن دادههای بیومتریک افغانها، به صورت تصادفی و رندوم امیدوار بود که ابزارهای مقابله با افراطگرایی جدید را ایجاد کند». شاید این مقاله برای خوانندگان این سطور چندان مهم و حتی جذاب نباشد؛ اما نکتهای که در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که ایالات متحده طی 20 سال گذشته با استفاده از فناوری تشخیص و ثبت هویت شهروندان افغان، بانک بزرگی از اطلاعات فردی، گروهی، قومی و حتی مذهبی را بر اساس آمایش سرزمینی برای خود دست و پا کرده است که حالا میتواند به عنوان یک ناجی برای آنها عمل کند؛ چراکه آمریکاییها نه تنها از حیث امنیتی با استفاده از این سیستم از جان خود در برابر القاعده، طالبان و داعش طی سالهای گذشته حفاظت میکردند، بلکه بانک اطلاعاتی ارزشمندی را برای معامله با سایر سرویسهای اطلاعاتی دنیا گردآوری کردهاند.
در فرودگاه کابل، آمریکاییها و بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی دولتهای آسیایی با توجه به بانک اطلاعاتی که طی این چند سال از افغانستان جمعآوری کردهاند، در حال خارج کردن شهروندانی هستند که یا تخصص آکادمیک و فنی دارند یا اینکه استعداد ملی به شمار میآیند
دزدی در روز روشن!
اتفاقی که در حال حاضر در افغانستان به وقوع پیوسته و میتواند بحران ارگانیک به وجود بیاورد، اصرار جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا بر خروج از این کشور تا 31 آگوست است. او بامداد روز گذشته (چهارشنبه) اعلام کرد که تاکنون بیش از ۷۰ هزار نفر از افغانستان خارج شدهاند و واشنگتن میتواند روند تخلیهها را قبل از پایان ماه آگوست به شرط همکاری طالبان تکمیل کند. او در سخنان خود به این موضوع اشاره کرد که خواهان تمدید خروج از افغانستان نیست، مگر اینکه در این میان اتفاق خاصی رخ دهد و طالبان هم با این موضوع موافقت کند. در مقابلِ این اظهارات، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در کابل هم اعلام کرد که فرصت حضور آمریکاییها تمدید نمیشود. مجاهد از سوی دیگر صریحا اعلام کرد که اتباع خارجی میتوانند وارد فرودگاه کابل شده و از افغانستان خارج شوند اما شهروندان افغان پس از این ممنوعالخروج هستند.
این سخنان طالبان شاید در نظر بسیاری از کارشناسان و ناظران بینالمللی یک تحکم سیاسی - اجتماعی و یک دیکتاتوری محض قلمداد شود که در نمای کلی اینگونه به نظر میرسد؛ اما واقعیت چیز دیگری است. بر اساس اسناد و شهادت بسیاری از شهروندانی که حالا 11 روز از حضورشان در فرودگاه کابل میگذرد، آمریکاییها و بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی دولتهای آسیایی در حال دستچین کردن شهروندان به نفع خود هستند؛ به عبارتی دیگر این کشورها با توجه به بانک اطلاعاتی که طی این چند سال از افغانستان جمعآوری کردهاند، صرفاً در حال خارج کردن اشخاصی هستند که یا تخصص آکادمیک و فنی دارند یا اینکه یک استعداد ملی در افغانستان به حساب میآیند. فارغ از پزشکان، اساتید دانشگاه، مهندسان صنایع و خبرنگاران، حالا گزینههایی مانند نویسندگان مطرح و استعدادهایِ جوانِ افغانستان هم در فهرست آنها قرار دارد. به عنوان مثال گفته میشود یک تیم 5 نفره از جوانان افغان که طی سالهای گذشته در حوزه رباتیک مقامهای جهانی به دست آوردهاند، بدون هیچ معطلی توسط دولت مکزیک جذب و از افغانستان خارج شدهاند. حتی گفته میشود چندین کارگردان سینما و تئاتر، ورزشکاران و برخی از تحلیلگران و خبرنگاران سرشناس افغانستان توسط کشورهایی مانند سوئد، نروژ، فرانسه، آلمان و حتی سوئیس جذب و از فرودگاه کابل خارج شدهاند.
از سوی دیگر گفته میشود همزمان با روند خروج این عناصر، میزان زیادی طلا و آثارباستانی از افغانستان خارج شده که مشخص نیست کدام کشور آنها را دزدیده و باید منتظر ماند و دید که این آثار باستانی یکباره در کدام گالری معروف دنیا پدیدار میشود. تمام این اتفاقات در حالی رخ میدهد که بریتانیا اعلام کرده تا کمتر از سه روز دیگر افغانستان را ترک خواهد کرد، اما اگر بازار شکار و حراج استعدادهای ملی افغانستان داغتر شود، به نظر میرسد که حضور آنها در کابل تمدید شود!
دیدگاه تان را بنویسید