تقابل ابر قدرتها
جنگ سرد یا مقابله سایبری؛ کدام به صرفه است؟
اروپاییها هیچجا همچون حوزه جنگ سایبری تلاش نمیکنند. در این حوزه آنها پول بیشتری برای ایجاد دفاع جامع هزینه میکنند، اما در ناتو هیچ توانایی تهاجمی و هیچ توافقی برای تقابل با تهدیدات روسیه قابل دسترس نیست در دوران ریاست جمهوری اوباما، اقدامات برای فشار بر روسیه با اتهام تخطی از معاهده موشکهای هستهای میانبرد در سال ۲۰۱۴، موجب نشد که مسکو سیاست ساخت تسلیحاتش را تغییر دهد در هر دو مورد منازعات هستهای و سایبری، رد پای چین در پشت پرده دیده میشد، یک نیروی قوی که در اولین جنگ سرد حضوری نداشت و کارش را از زمانی آغاز کرد که مائو دستور تشکیل جمهوری خلق چین را صادر کرد
سیدمحمد میرزامحمدزاده
آمریکا، روسیه را به نقض پیمان منع موشکهای میانبرد موسوم به INF متهم میکند و قصد خروج از آن دارد؛ از طرفی چین را برای نبودن در چنین پیمانی بهانه میکند و از طرف دیگر برای اروپاییها این سوال پیش آمده که مگر موشکهای میان برد، تهدیدی برای آمریکا است؟ اقدامات اخیر ترامپ بسیار مبهم است؛ تهدیدات سایبری چین و روسیه برای آمریکا سنگینتر به نظر میرسد؛ اما ترامپ ترجیح میدهد به مسئله موشکی چنگ بزند. روسیه از طرفی منتظر خروج از چنین پیمانی برای تقویت بنیه موشکی خود است و چین نیز تمایلی به پیوستن به آن ندارد. اروپا از آن طرف این اقدامات را بهانههای ترامپ به منظور نابودی معاهدات و توافقات بینالمللی از جمله ناتو میداند. با وجود ترامپ دیگر امیدی به هیچ توافق بینالمللی نیست. آیا جنگ سردی دیگر پیشرو داریم؟
نیویورک تایمز در بررسی مواضع اخیر ترامپ در مورد معاهدات هستهای و سایبری نوشت: در چند روز گذشته نشانههایی آشکار شده که به تعبیر اروپا و ایالات متحده دوره جدیدی از جنگ سرد تلقی میشود. تهدید سلاحهای هستهای همچون جنگ سرد قبلی است، اما اینبار چین به عنوان ابر قدرتی جدید و کشوری ثروتمند و ملیگرای در حال توسعه پا به میدان گذاشته است.
با توجه به صحبتهای ترامپ مبنی بر تصمیم وی برای ترک قرارداد 31 ساله کنترل سلاح با روسیه، این نشانهها واضح و مبرهن هستند؛ اگرچه که وی اشاره کرد آماده ایجاد یک معاهده کنترل سلاح جدید با مسکو و پکن است. از طرفی اتهامات تأیید شده علیه روسیه مبنی بر دخالت این کشور در انتخابات آمریکا از سوی دیوان عالی آمریکا، مهر تأییدی بر نشانههای آغاز جنگ سرد است.
روسیه تن به فشار نمیدهد
ترامپ میداند تلاشهای پیشین آمریکا برای وادار کردن ولادیمیر پوتین به منظور تغییر رفتار در حوزههای هستهای و منازعات سایبری با شکست مواجه شدند. در دوران ریاست جمهوری اوباما، اقدامات برای فشار بر روسیه با اتهام تخطی از معاهده موشکهای هستهای میانبرد در سال 2014، موجب نشد که مسکو سیاست ساخت تسلیحاتش را تغییر دهد. حتی معرفی پوتین به عنوان مرد پشت پرده حمله به کمیته ملی دموکراتها در سال 2016 و استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی برای افزایش فشار بر سیاستهای آمریکا هم بی تأثیر بود. هیچ نشانهای مبنی برعقبنشینی روسیه به دلیل اتهام آژانس تحقیقات اینترنت روسیه و سرویس اطلاعاتی ارتش پوتین در مسائل سایبری نیز در دست نیست.
اما در هر دو مورد منازعات هستهای و سایبری، رد پای چین در پشت پرده دیده میشد، یک نیروی قوی که در اولین جنگ سرد حضوری نداشت و کارش را از زمانی آغاز کرد که مائو دستور تشکیل جمهوری خلق چین را صادر کرد و از آنجا که احتمالا چین، دلیل ترامپ برای تصمیم به خروج از معاهده موشکی با روسیه است، موجب عصبانیت اروپاییها شده است که همین حالا هم به ترامپی که در سیاستهای تجاری و خارجی میگوید «اول آمریکا» اعتماد ندارد.
در واقع در مورد چین حق با ترامپ است که ادعا میکند توافق امضا شده در سال 1987 از سوی رونالد ریگان و میخائیل گورباچف، دست چین را برای ساخت موشکهای هستهای و معمولی با همه بردها باز گذاشته است؛ (چین هیچوقت در مذاکرات نقشی نداشته است و هیچ معاهده هستهای را امضا نکرده است.) ولی ترامپ مسئله دیگری را دنبال میکند، احتمالا ترامپ در تلاش برای منحرف کردن افکار از موضوع دخالت روسیه در انتخابات سال 2016 آمریکا برای به قدرت رسیدن وی، پای چین را در این مداخله وسط کشید؛ البته به جای آنکه از حملات سایبری پنهان چین برای این منظور استفاده کند، ترامپ و مایک پنس، معاون رئیسجمهور، این کشور را نیز به مداخله در انتخابات متهم کردند.
تقابل سایبری یا موشکی؟
دولت ترامپ هر دو کشور چین و روسیه را به عنوان قدرتهای مداخلهگر و رقبای استراتژیک ایالات متحده میشناسد؛ اما وقتی صحبت از تقابل توسعه هستهای و خلاقیت رو به فزونی آنها در استفاده از منازعات سایبری برای غلبه بر دشمنانشان به میان میآید، استراتژی بلند مدت ترامپ به یک راز تبدیل میشود. این در حالی است که او از ابتدا مصمم بود که در هر رویارویی نظامی، محکم و سخت پاسخ دهد.
در حوزه امنیت سایبری ترامپ ناگهان موضع خود را از رد فعالیتهای سایبری روسیه به دادن آزادی اقدام تام به فرماندهی جدیدی سایبر ایالات متحده برای اجرای حملات پیشگیرانه بدون دستور ریاست جمهوری تغییر داد. این اقدام ترامپ بدون دلیلی شفاف، منجر به افزایش نگرانی نسبت به آسیب پذیر بودن شبکههای گسترده ایالات متحده میشود.
ادعای ترامپ مبنی بر آمادگی او برای بازگرداندن جنگ تسلیحاتی جهان به دوران دهه 1950 در صورت لزوم، چه واقعیت باشد یا یک حربه مذاکراتی، میتواند دلیل دیگری برای ایجاد شکاف بین واشنگتن و متحدان اروپاییاش باشد، درست همانند شکافی که پوتین تلاش کرد در ناتو ایجاد کند.
ترامپ دیگر دوست اروپا نیست
اروپاییها نقض معاهده INF را از سوی روسیه رد نمیکنند؛ ولی این معاهده زمانی به مذاکره گذاشته شد که به گفته کوین رایان، کارشناس تسلیحات روسیه در مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد، دو طرف به طور مساوی ستیزهجو و جنگ طلب بودند. زمانی که صدها هزار نفر در اروپا علیه استفاده آمریکا از موشکهای میانبرد پرشینگ 2، در خاک کشورشان به عنوان تقابلی با موشکهای SS-20 شوروی ایستادگی میکردند، توافق INF به میان آمد. آن موقع منافع آمریکا در میان بود و حالا نه؛ و حالا ترامپ میخواهد از آن بیرون بیاید.
بیشتر رهبران اروپا، به ویژه آلمانیها، بر این باورند که دیگر نظامهای منع تسلیحاتی موجب بازدارندگی روسیه از جمله در زمینه موشکهای هوایی و زمینی میشود ولی از نظر اروپاییها، تصمیم ترامپ برای ترک یکی از معدود معاهدات باقی مانده در زمینه کنترل سلاحهای هستهای در واقع نمایش ترامپ برای اجرای ایده «اولآمریکا» با هزینه خروج از معاهدات بلند مدت همچون ناتو است و در واقع ادامه توالی خروج از توافقاتی همچون خروج از توافق تغییر اقلیم پاریس و توافق هستهای ایران است.
از این منظر اروپاییها منفعتی در خروج آمریکا از توافق ندارند. کارل بیلت، نخستوزیر اسبق سوئد، این اقدام را هدیهای به روسیه دانست که به افزایش تهدیدات هستهای علیه اروپا میانجامد و گفت: به دلیل ورود آمریکا به یک رقابت تسلیحاتی، روسیه به سرعت تعداد زیادی موشک در اختیار میگیرد.
هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان، از این تصمیم ابراز تأسف کرد و گفت: این اقدام سوالات سختی برای ما و اروپا ایجاد کرده است؛ چرا که این اروپاییها هستند که در معرض موشکهای روسیه قرار میگیرند، نه ایالات متحده.
گورباچف نیز اقدام ترامپ را تقبیح کرد و گفت: آیا آنها در واشنگتن نمیفهمند که این اقدام چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
از طرفی اروپاییها استراتژی ترامپ را به نوعی تشویق رهبر روسیه میدانند. این تشویق زمانی آشکار شد که ترامپ در هلسینکی در دیدار با پوتین، او را محترم جلوه داد و اجازه داد که فشارها از سمت اطرافیان بر پوتین باشد و مستقیم او را انتقاد نکرد. زمانی که روسیه گروه ضربت خود را برای کشتن سرگی اسکریپال، جاسوس سابق روس به انگلیس فرستاد، در حالی که 1 سال قبل، این جاسوس بین دو کشور مبادله شده بود، یا وقتی که روسیه تلاش کرد، در سیاستهای اتحادیه اروپا دخالت کند و تنها در یک مورد برای جلوگیری از پیوستن مقدونیه به ناتو و اتحادیه اروپا اقدام کرد، اروپاییها بهت زده شدند و آن را نتیجه حمایات ترامپ دانستند.
بهتزدگی اروپاییها
اما واکنش اروپاییها به این اقدامات نامنظم بوده است. در حالی که کشورهای عضو ناتو سربازان بیشتری را به کشورهای حوزه دریای بالتیک و لهستان میفرستند و برای رزمایش نظامی در آتلانتیک شمالی آماده میشوند، هیچ استراتژی اجماعی برای تنظیم خطوط قرمز برای واکنش علیه اقدامات روسیه در دست ندارند. اروپاییها هیچجا همچون حوزه جنگ سایبری تلاش نمیکنند. در این حوزه آنها پول بیشتری برای ایجاد دفاع جامع هزینه میکنند، اما در ناتو هیچ توانایی تهاجمی و هیچ توافقی برای تقابل با تهدیدات روسیه قابل دسترس نیست.
پوتین هم در جایگاه خود اقدامات محتاطانهای را در پیش گرفته است. وی هرگونه استفاده از موشکهای SSC-8 که به ادعای اروپا نقض توافق است را رد میکند؛ و در مقابل خود ایالات متحده را متهم به تخطی از توافق، حتی خیلی قبلتر از انتخاب ترامپ، میکند و ادعا دارد که باتریهای ضد موشکی که از سوی ایالات متحده در اروپا به کار گرفته شده، میتواند برای پرتاب موشکهایی مورد استفاده قرار گیرد که بر خلاف توافق انجام شده، بند برد موشکی 480 تا 5 هزار و 500 کیلومتر را رد میکند.
اگر تقابل روسیه و آمریکا آشکار شود، عامل تشدید نگرانی اروپاییها است؛ چرا که منطقه آنها به میدان جنگ ابرقدرتها بدل میشود.
ولفگانگ ایشینگر، سفیر اسبق آلمان در ایالات متحده، روز یکشنبه (29 مهر) گفت: من به شدت نگرانم، واشنگتن اصرار دارد با آوردن چین، توافق را گسترش دهد. بعید میدانم همتایان اروپایی آمریکا، همچون آلمان، رنگ توافق دیگری همچون INF را ببینند. ایشینگر در توئیترش نوشت: توافق دهه 80 میلادی: آن مسیر بسته شد.
البته به نظر میرسد ترامپ این احتمال را بعید نمیداند، وی روز شنبه (28 مهر) بیان کرد: اگر آنها سر عقل بیایند و اگر دیگران سر عقل بیایند و بگویند که این سلاحهای وحشتناک هستهای را تولید نکنیم، من به شدت خوشحال میشوم. ولی از آنجا که یکی از این توافق تخطی میکند، ما کسی نیستیم که به تنهایی به این توافق بچسبیم.
اما معاهدات موشکی مثل معاهده تجاری نفتا نیست که ترامپ یک روز آن را مورد انتقاد قرار داد و بعد دوباره به مذاکره با کانادا و مکزیک برای اصلاح آن نشست.
پوتین انگیزه خاصی برای مذاکره دوباره برای یک توافق INF جدید ندارد؛ موشکهای میانبرد او برایش اهمیت بیشتری از توافق دارند. چینیها نیز بهانهای برای پیوستن به چنین مذاکراتی ندارند: بیشتر موشکهای آنها، چه هستهای و چه معمولی، در معرض ممنوعه چنین معاهدهای است. شاید آنها یکی از ابزارهای اولیه خود را در قبال دور نگهداشتن آمریکا در اقیانوس آرام تسلیم کنند؛ اما به تعبیر چینیها، آمریکاییها نیز موشکهایی با چنین بردی در دریا و آسمان دارند که چنین توافقی آن را منع نمیکند و از نظر چینیها نمیتوان از چنین توافقی تبعیت کرد.
ترامپ درکی از
منازعه سایبری دارد؟
استراتژی ترامپ در موضوع حملات سایبری، ابهامات بیشتری دارد. در حالی که دیوان عالی آمریکا تأیید کرده که روسها در آژانس تحقیقات اینترنت برای حملات سایبری تلاش میکنند و افسران سازمانهای اطلاعاتی روسیه و حتی یک حسابدار به همکاری با کمپینهای موثر بر آمریکا با میلیونها دلار پول محکوم شدهاند، هیچکس در این رابطه بازداشت نشد.
فرماندهی سایبری جدیدالتأسیس ایالات متحده تیمی برای مقابله با مداخلات انتخاباتی تشکیل داده است اما اطلاعات زیادی در مورد شیوههای تقابل خود بروز نداده است. ضمن آنکه جنگ علیه ضداطلاعات بسیار دشوار است. مقامات فرماندهی سایبری عنوان میکنند که برای آنها خاموش کردن سانتریفیوژهای ایران یا خرابکاری در برنامه موشکی کره شمالی، سخت تر از انجام جنگهای ضداطلاعاتی است.
در حالی که ترامپ به راحتی میتواند با ساخت موشک، با انبارهای موشکی چین و روسیه مقابله کند، اما تقابل با عملیاتهای نفوذی روسیه و چین، کار راحتی نیست.
دیدگاه تان را بنویسید