پیشنهاد ۱۴ کشور اروپایی برای تشکیل نیروی واکنش سریع؛
خوداتکایی از ترس ناتو
فرشاد گلزاری
مساله تأمین امنیت ملی و همچنین دفاع از مرزها، همواره یکی از ستونهای مهم دکترینهای نظامی و امنیتی در تمام کشورهای جهان با هر رنگ و نژاد و مذهب است و هر کشوری فارغ از جغرافیای آن، به هیچ وجه حاضر نیست در مورد این دو گزینه با کسی معامله کند یا آن را به حراج بگذارد. شاید این سخنان قدری آرمانگرایانه و یا ماورایی باشد و حتی بسیاری آن را با ناسیونالیسم مقایسه کنند، اما واقعیتی در این میان نهفته است که کمتر کسی به آن از منظر سیاسی نگاه میکند.
این واقعیت به نوعی با ذاتِ حاکمیت کشورها تنیده شده است؛ به عبارتی شیواتر امنیت ملی اگر تأمین نشود، اولین و آخرین سطحی که تاوان آن را میدهد، حکومت یا دولت مستقر در آن کشور است که میتواند یک دولت چپگرا یا سوسیال باشد یا میتواند دموکراتیکترین کشور دنیا لقب بگیرد.
بر این اساس مقوله دکترینهای دفاعی و امنیتی در تمام کشورها به نوعی حیات و ممات آنها را رقم میزند و به همین جهت است که طی سالهای متمادی این راهبرد و استراتژیها یا به صورت کلی تغییر میکنند یا اینکه یک تصمیم جدید در قبال آنها گرفته میشود. نمونه عینی و عملی آن را میتوانیم ناتو یا همان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بدانیم.
این سازمان که دو سال بعد از آغاز جنگ سرد یعنی در سال 1949 میلادی با هدف پیمان دستهجمعی دفاعی در مقابل شوروی سابق تشکیل شد، اساساً در آن زمان تلاش داشت تا بتواند از نفوذ نظامی شوروی که نماد تبلیغ و اشاعه تفکر کمونیستی در دنیا بود و یکی از قطبهای جهان دوقطبی به حساب میآمد، جلوگیری بهعمل آورد. البته آن روزها آمریکاییها برای آنکه بتوانند اروپا را با خود همراه کنند، ترفندهای زیادی به کار گرفتند ازجمله اینکه تهدید شوروی را برای اروپا به شیوهای مبالغهآمیز جلوه دادند تا در نهایت آنها را با خود وارد ائتلافی به نام ناتو کنند.
پیشنهاد اتحادیه اروپا برای تشکیل نیروهای واکنش سریع از یک منظر قابل فهم است و آن احساس ترس کشورهای قاره سبز از وضعیت نظم نوین جهانی است؛ اینکه معتقدند ناتوی تحت رهبری آمریکا نمیتواند در بزنگاهها از قاره سبز دفاع کند
این روند تقابلی که حالا دنیا از دو قطبی غرب و شرق خارج شده و به یک جهان چند قطبی و شاید هم یک جهان تک چند قطبی به رهبری نصفه و نیمه تبدیل شده است، همچنان ادامه دارد و حالا هم در مرزهای اوکراین و حتی کشورهای اروپای شرقی مانند لتونی، استونی و لیتوانی شاهد سطوح مختلفی از رویارویی ناتو با روسیه هستیم.
معنای این امر این است که تهدیدهای دوران جنگ سرد به آن شدت وجود ندارد اما نباید انتظار داشته باشیم که تمام این تهدیدها تمام شده است. از سوی دیگر در این میان یک اتفاق بسیار مهم رخ داده و آن هم بیاعتمادی یا در معنای بهتر، تردید اتحادیه اروپا به تعهدات آمریکا در عرصه دفاع همهجانبه از این بلوک سیاسی - اقتصادی است. نمونه واضح این تردید و شکاف را باید در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ دنبال کنیم که عملاً نشان از ایجاد شکاف در ناتو داشت که برنده این اختلاف بیشک کرملین بود.
اروپاییها و در رأس آن فرانسه به رهبری امانوئل مکرون بارها و بارها در زمان ریاست جمهوری ترامپ، ناتو را به باد انتقاد گرفتند که تمام این دعواهای سیاسی به خاطر این بود که کشورهای قارهسبز به این جمعبندی رسیده بودند که اگر روسیه یا هر کشور دیگری یکباره آتش سلاحهای خود را بر اروپا بگشاید، آیا ناتو و آمریکا از آنها دفاع خواهند کرد یا خیر؟ این تردید گویا هنوز هم ادامه دارد و حالا رنگ و بویی جدیتر به خود گرفته است.
درخواست مکانیزم جدید
اتفاق مهمی که برای دومین بار از سال 1999 میلادی همین چند روز پیش رخ داده و به نوعی تردید اروپا در مورد عملکرد ناتو را نشان میدهد، پیشنهاد 14 کشور اروپایی برای تشکیل یک نیروی نظامی واکنش سریع با قابلیت مداخله زودهنگام در بحرانهای بینالمللی است. مشابه این پیشنهاد حدود دو دهه پیش مطرح شده بود؛ به گونهای که اتحادیه اروپا نخستین بار این ایده را در اواخر دهه 90 میلادی به بحث و بررسی گذاشته بود و در سال ۲۰۰۷ میلادی یک سیستم از گروههای رزمی آماده نبرد متشکل از ۱۵۰۰ نیرو با هدف پاسخ به بحرانهای گوناگون تشکیل داد اما از آنها هرگز استفاده نشد.
اروپا نخستین بار ایده تشکیل نیروهای واکنش سریع را در اواخر دهه 90 میلادی مطرح کرد و در سال ۲۰۰۷ میلادی یک سیستم از گروههای رزمی آماده نبرد متشکل از ۱۵۰۰ نیرو با هدف پاسخ به بحرانهای گوناگون تشکیل داد؛ اما از آنها هرگز استفاده نشد
حالا 14 کشور اروپایی اعم از اتریش، بلژیک، قبرس، جمهوی چک، آلمان، یونان، فرانسه، ایرلند، ایتالیا، لوگزامبورگ، هلند، پرتغل، اسلوونی و اسپانیا اعلام کردهاند که اتحادیه اروپا باید در صورت امکان یک تیپ از ۵۰۰۰ سرباز مجهز به کشتیها و هواپیماهای نظامی را با هدف کمک به دولتهای دموکراتیک خارجی نیازمند کمک فوری ایجاد کند.
این ایده از سوی وزرای دفاع اتحادیه اروپا در نشست عادی پنجشنبه گذشته با ریاست جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه که اخیراً از بروکسل به خاطر عدم مداخله بیشتر در کشورهای خارجی به ویژه در کشورهای بحرانزدهای چون لیبی انتقاد کرده، مطرح شد. مواضع بورل به خوبی نشان میدهد که اتحادیه اروپا به دنبال تامین منافع ملیاش به صورت جداگانه و خارج از مدارِ آمریکاییها است که سند این ادعا را میتوان ادامه سخنان بورل دانست.
او در جلسه پنجشنبه اعلام کرده که «اتحادیه اروپا نیاز دارد زبان قدرت را یاد بگیرد؛ چراکه این اتحادیه با اتکا به قدرت اقتصادی خود توانسته به قدرت نرم برای گسترش نفوذش از طریق تجارت و کمکها افتخار کند و حالا هم باید قدرت سخت و بازدارنده خود را تقویت کند».
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل نظامی و استراتژیک اعلام کردهاند که این موضع و پیشنهاد اتحادیه اروپا برای تشکیل نیروهای واکنش سریع از یک منظر دیگر قابل فهم است و آن احساس ترس کشورهای قاره سبز از وضعیت نظم نوین جهانی است.
این اقدام نشان میدهد که اتحادیه اروپا با موازنه و تقابل قدرتهای جهانی طی سالهای آینده خوشبین نیست؛ چراکه این اتحادیه عمدتاً متکی به ائتلاف ناتوی تحت رهبری آمریکا برای اقدام نظامی بوده اما روسایجمهور سالهای اخیر آمریکا به ویژه دونالد ترامپ از اتحادیه اروپا خواستند برای امنیت خود به ویژه امنیت مرزهایش حتی با وجود تعهد ناتو به دفاع از اروپا، بیشتر تلاش کنند.
به عبارتی دیگر اروپاییها تا حدودی به دنبال سازوکار جدید برای دفاع از خود هستند و از امسال این بلوک دارای یک بودجه مشترک برای توسعه تسلیحات به صورت اشتراکی بوده و در حال تهیه یک دکترین نظامی برای سال ۲۰۲۲ است. سال گذشته میلادی نیز برای نخستین بار به شرح ضعفهای نظامیاش پرداخت؛ امری که نشان میدهد هر چند لبخند بر لبان اروپاییها و آمریکاییها است اما نگاه تردید به یکدیگر همچنان پابرجاست.
دیدگاه تان را بنویسید