تحلیل فارن پالسی از توافق ابوظبی-تلآویو؛
دستاورد سیاست خارجی ترامپ درازای آزادی عمل امارات در لیبی
توافق اخیر میان اسرائیل و امارات شکاف منطقهای میان کشورهای سنتگرای سلطنتی و رقبایشان را تقویت کرده در حالی که نیروهای نیابتی مورد حمایت هر یک از آنها همچنان به جنگشان بر سر غنایم جنگی از لیبی تا یمن ادامه خواهند داد. جیسون پک، بنیانگذار انستیتوی Libya-Analysis در فارن پالسی مینویسد: برای چند دهه، جنگ اعراب-اسرائیل گسل ژئوپلتیکی اصلی در خاورمیانه به حساب میآمد. اما در سالهای اخیر این مورد با توجه به نزدیک شدن بیسر و صدای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به اسرائیل دیگر موضوعیت ندارد. توافق اخیر عادی سازی روابط بین اسرائیل و امارات صرفا این تغییر رویه را رسمی ساخت. اگر چه این توافق ممکن است تاثیر چندانی بر حل نزاع اسرائیل-فلسطین نداشته باشد و عمدتا از آن اجتناب کرده است، اما تاثیراتی عمیق بر حوزههای دیگر گذاشته و باعث تشدید جنگ سرد معاصری میشود که از زمان بهار عربی منطقه را درگیر ساخته است. این تنشهای منطقه هستند که حل جنگهای نیابتی را به ویژه در لیبی دشوار ساختهاند؛ جایی که در تاریخ ۲۱ اوت دولت توافق ملی مستقر در طرابلس به صورت یکجانبه آتش بس اعلام کرد. با این حال به رغم اعلام این آتش بس و با توجه به عدم وجود یک تنشزدایی واقعی بین دو بلوک رقیب در خاورمیانه، امید چندانی به از بین رفتن محرکههای واقعی درگیریهای نیابتی فراوان منطقه وجود ندارد. احتمالا این توافق به آینده منطقه با رسمی ساختن وجود شکاف بین دو بلوک رقیب با همگرایی اسرائیل به طرف بلوک ضد اخوان المسلمین، سنتگرا و حامی سلطنت متشکل از مصر، اردن، مراکش، امارات، عربستان و تا میزان کمتری عمان، سودان و کویت شکل میدهد. این بلوک با وجود داشتن بخش عمده قدرت اقتصادی اما در برابر گروه در حال ظهور دولتهای مخالف با وضع موجودی که از یک طیف یا طیف دیگر اسلام سیاسی حمایت میکنند در موضع دفاعی در منطقه قرار دارد.
متاسفانه دولت دونالد ترامپ به جای سخت گرفتن به اماراتیها که میتوانست موجب تغییر مسیر بلندپروازیهای منطقهای آنها و رفتنشان به سمت ایجاد اتفاق نظر شود، تسلیم رویاهای آنها برای سلطه منطقهای شده است. این دولت همچنین رویکرد مشابهی را نیز در قبال بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در پیش گرفته و نقش سنتی آمریکا به عنوان میانجی گر بین اسرائیل و دشمنانش را کنار گذاشته و به جایش از تمامی افراطگریهای نتانیاهو اعم از توسعه شهرکها، تشدید نظامی سازی سیاست خارجی اسرائیل و در پیش گرفتن تدابیر تبعیض آمیز، مفسدانه و غیردموکراتیک داخلی اغماض کرده است. به نظر رسید که این اتفاق فورا دینامیکهای اصلی مطرح را در سیاست آمریکا در قبال لیبی تغییر داد. از ابتدای آغاز به کار دولت ترامپ در ۲۰۱۷ سیاست آمریکا در قبال لیبی دو شاخه بوده و با استفاده از این سیاست مقامهای ارشد دولت او تلاش کردهاند نظر مساعد امارات، مصر و عربستان را جلب کنند. متاسفانه به نظر میرسد که آمریکا در حال بازگشت به روزهای بد قدیم است؛ زمانی که تعامل کاخسفید در قبال لیبی (تحت رهبری مشاور ارشد و داماد ترامپ جارد کوشنر) تنها با تبعیت از محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی صورت میگرفت. چهرههای کلیدی دولت به ویژه مایک پامپئو، از کمک حفتر به دشمن آمریکا در کاراکاس خشمگین هستند اما هم اکنون مطابق میل امارات عمل کردن بر این احساسات آنها غلبه کرده است. به طور خلاصه این توافق به صورت تلویحی آمریکا را مجبور خواهد کرد تا از نقش میانجیگری خود در لیبی عقب نشینی کند و شکاف در منطقه بین دو بلوک را هر چه شدیدتر سازد. به نظر میرسد که ترامپ و کوشنر نهایتاً پرونده لیبی را به ابوظبی در ازای یک پیروزی داخلی فروختهاند.
دیدگاه تان را بنویسید