گزارش «توسعه ایرانی» از پیام داعش در اولین روز از هفته مبارزه با تروریسم
حذف هشام؛ هشدار سرخِ رادیکالها
فرشاد گلزاری
روز گذشته و درست در آستانه هفته مبارزه با تروریسمِ سازمان ملل؛ خاورمیانه و عراق، هشام الهاشمی، یکی از بهترین تحلیلگران و صاحبنظران حوزه امنیت و تروریسم، را از دست داد که چندی بعد داعش مسئولیتش را به عهده گرفت. کسی که سالها عمرش را صرف تحقیق بر جریانهای رادیکال و بنیادگرا قرار کرد و محصول پژوهشش را با مولفههای جاری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در بسترهای مختلف درآمیخت و دولت عراق را در برهههای سخت با مشاورههای خود از بحرانها به سلامت گذراند. ترور چنین شخصیتی بدون تردید ابعاد پنهان بسیاری اعم از حزبی، قومی، امنیتی و غیره دارد، اما شکی نیست که ترور و تروریسم بسیار پیچیدهتر از گذشته عمل خواهد کرد. نمونه این پیچیدگی را باید زیستن در شرایط پاندمی کرونا و سوءاستفاده جریانهای تروریستی از آسیبهای اجتماعی، امنیتی و اقتصادی آن دانست.
هشدار گوترش درباره گسترش ترور درسایه شیوع کرونا
اوضاع به حدی خطرناک است که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل در اولین روز از هفته مبارزه با تروریسمِ سازمان ملل هشدار داده است که بحران همهگیری کووید 19 سبب ایجاد فرصتهای جدیدی برای گروههای افراطی و تروریستی همچون داعش، القاعده و عوامل وابسته به آنها و همینطور نئونازیها و نژادپرستان سفیدپوست شده است. دلیل اینکه دبیرکل سازمان ملل تا به این اندازه از سوءاستفاده جریانهای تروریستی از وضعیت کنونی نگران است به رویکردهای نوآورانه این جریانها برمیگردد. به عنوان مثال داعش در شرایط کنونی که همه در خانههایشان در قرنطینه به سر میبرند، تیم سایبری (خلافت سایبری) خود را فعال کرده است و در حال عضوگیری با شیوههای مختلف اعم از تزریق ایدئولوژی، تحریک حس ضددولتی و پیشنهادهای مالی و اقتصادی است. حتی گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد داعش به حملات سایبری و بیوتروریسم روی آورده است. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که هفته مبارزه با تروریسم سازمان ملل امسال در برههای از تاریخ گرامی داشته شد که ضمانتهای اجرای مذاکرات با جریانهای جهادی در حال تزلزل است. نمونه عینی و عملی آن را باید توافق صلح آمریکا و طالبان در دوحه دانست که شکننده شده است و هر لحظه ممکن است از درون فروبپاشد. این تضادها باعث طرح یک سوال میشود و آن این است که آیا ملل متحد در مقوله ضدتروریسم و مبارزه با این پدیدة چند بُعدی شکست خورده است؟
اوضاع به حدی خطرناک است که دبیرکل سازمان ملل در اولین روز از هفته مبارزه با تروریسمِ سازمان ملل هشدار داده که بحران همهگیری کرونا سبب ایجاد فرصتهای جدیدی برای جریانهایی همچون داعش و القاعده شده است
تروریسم همچنان آبستن تغییرات شکلی و ماهوی است
پدیده تروریسم بدون تردید یکی از مقولههایی است که در گذر زمان تکامل پیدا کرده و هنوز هم آبستن تغییرات شکلی و ماهوی است. اگرچه پژوهشگران مطالعات تروریسم و مقامات امنیتی کشورهای مختلف قدمت ترور را به بلندای تاریخ میدانند، اما لفظ «ترور» زایده انقلاب فرانسه است. بر اساس آمار موجود در میانة سالهای 1793 تا 1794 میلادی حدود 17هزار اعدام در سراسر فرانسه با گیوتین انجام شد. از آن هنگام تاکنون گیوتین نمادِ ترور است و هر چند دهه یکبار شاهد آن هستیم که این نماد یا نام آن توسط یک شخص یا جریان رونمایی میشود؛ نمادی که بوی خون میدهد و حتی سرِ لویی شانزدهم را با همین ابزار فرانسوی از بدن جدا کردند. آن دوران، عصر ترور نامیده شد و حتی برخی از آن به عنوان «رژیمِ ترور» نام میبرند. فارغ از فرانسه و خلق ترور در این کشور باید متوجه باشیم یکی از کسانی که به صورت سنتی از ترور به عنوان یک ابزار سیاسی و اعمال فشار استفاده میکرد، «حسن صباح» بود. او بنیانگذار سلسله اسماعیلیه است اما برای تثبیت جایگاهش دستور ترورهای هدفمند توسط «حشاشین» را صادر میکرد. حشاشین همان ماموران تروری بودند که در دستگاه امنیتی حسن صباح استخدام شده و قسم خورده بودند تا منافع سلسله اسماعیلیه را به هر نحوی تامین کنند. امروزه از آنها به عنوان «جوخه ترور» حسن صباح نام برده میشود، اما اگر نیمنگاهی به دو همسایه شرقی و غربی کشورمان (افغانستان و عراق) بیندازیم به خوبی میبینیم که این جوخههای ترور نهتنها ریشهکن نشدهاند بلکه همانند یک درخت شاخ و برگهای خود را تا جایی که امکانش بوده گسترش دادهاند. درست است که امروز در سوریه، عراق، پاکستان، اردن، عربستان و حتی در قلب اروپا و آفریقا اثری از حشاشین نیست، اما شاهد آن هستیم که ترور به تکفیر تبدیل شده است. یک روز طالبان با عنوان «امارت اسلامی افغانستان» و روز دیگر سازمان القاعده با هدف برپایی «دولت اسلامی» و حالا هم داعش با استراتژی خلقِ «خلافت اسلامی» به عنوان مهترین جریانهای جهادیِ رادیکال در حال ایفای نقش هستند. اما این تمامِ تروریسم یا آنچه که باید گفته شود نیست و در اینجا پرسشی که مطرح میشود این است: آیا ترور یک تفکر است یا باید آن را نوعی واکنش دانست؟ بدون تردید تروریسم را نمیتوان به این راحتی کالبدشکافی کرد؛ چراکه این مساله مانند یک «پیله» میماند. زمانی که پیله را مقابل خود میگذارید، در نگاه اول یک جسم نسبتاً نرم را میبینید که در عرف به عنوان محافظ کرمابریشم شناخته میشود اما مساله اجزای تشکیل دهنده پیله هستند؛ چراکه صدها هزار تار و پود به هم تنیده شده تا پیله شکل گرفته است. حالا همین مدل را چارچوبِ ساختارِ یک تشکیلات تروریستی قرار دهید. جریانهای تروریستی و اساساً ماهیتِ تروریسم هم از هزاران تار و پودِ به هم تنیده تشکیل شده که بخشی از آن پنهان و مابقیاش آشکار است. به نظرم این مثال به خوبی میتواند نشان دهد چرا تا به امروز کشورهای جهان که زیر یک سقف واحد به نام «سازمان ملل» جمع شدهاند، نمیتوانند بر سر تعریف واحد از تروریسم با یکدیگر به توافق برسند. این گسست دقیقاً خاصیت تروریسم است که یک روز این عنوان به جریانهای آزادیخواهِ غیرمذهبی اطلاق میشود و چندی بعد تروریسم مذهبی از دل آن میروید.
درست است که امروز در سوریه، عراق، پاکستان، اردن، عربستان و حتی در قلب اروپا و آفریقا اثریا ز حشاشین نیست، اما شاهد آن هستیم که ترور به تکفیر تبدیل شده است
چالشهای سد راه مبارزه با تروریسم
بدون تردید سازمان القاعده را باید برهمزننده نظم جهانی دانست. عملیات این جریان در11 سپتامبر 2001 میلادی بسیاری از معادلات را به هم ریخت. صرف نظر از اینکه آیا این عملیات توسط آمریکا طراحی شده بود یا خیر، باید متوجه بود که القاعده توازنِ بسیاری از اقدامات تروریستی در دنیا را به هم زد. جان گری (John Gary)نویسنده کتاب «القاعده و معنای مدرن بودن» صریحا در متن اثرش اعلام میکند که القاعده همانند کارتلهای جهانی مواد مخدر و کوپوریشنهای مجازی کسب و کار که در دهه 90 به وجود آمدند، زمانی شکل گرفت که مقرراتزدایی مالی از ثروتهای کلان خارجی به قانون نانوشته تبدیل و جنایتکاری سازمان یافته در ورطه جهانی پدیدار شد. این تعریف از القاعده را امروز میتوان در داعش مشاهده کرد. اینکه یک جریان تروریستی بیش از نیمی از سوریه و عراق را به تسخیر خود درمیآورند، در افغانستان جای پای خود را محکم میکنند و در عمق آفریقا و اروپا دست به خونینترین حملات تاریخ قرن بیست و یکم میزنند، نشان میدهد که جامعه ملل در مقابله با تروریسم راه درازی را در پیش دارد. درست است که قرائت در مورد تروریسم ممکن است به مبحث «تروریسم دولتی» ختم شود اما مساله اینجاست که ترور همچنان به عنوان یک ابزار سیاسی و امنیتی در عصر ما هواخواه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید