نگاهی به موانع پیشروی عبدالله عبدالله در راه صلح افغانستان
انتحار و تشدید اختلاف!
فرشاد گلزاری
صلح در افغانستان یک آرزوی دیرینه بوده و هماکنون مردم این کشور چشمشان به دهان سیاستمداران و نظامیان است تا شاید یک خبر نویدبخش از آنها بشنوند. تاریخ به خوبی گواه میدهد که افغانستان از 1979 تاکنون به مدت 41 سال درگیر انواع و اقسام جنگها و ناآرامی بوده است. در اواخر دهه 70 میلادی لشگر چهلم ارتش سرخ شوروی وارد این کشور شد تا بتواند پرچم کمونیست را در آنجا به اهتزاز درآورد و سرود انترناسیونال را در سراسر این کشور بنوازد. مسکو در آن زمان به امید اینکه بتواند افغانستان را مانند سایر جمهوریهای خود (ازبکستان، آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان و غیره) وادار به پذیرش خطمشی کمونیست کند، وارد این کشور شد و البته هزینههای بسیار سختی را متحمل شد. به یاد دارم در سال 1395 زمانی که در مصاحبه اختصاصی با لوان جاگاریان (سفیر فعلی فدراسیون روسیه در تهران) از او در مورد افغانستان و اقدامات ارتش سرخ شوروی سوال کردم، صریحاً اعلام کرد که آن کار، اشتباه بود و نباید صورت میگرفت؛ چراکه فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست در این کشور با اسلام گره خورده بود و نمیتوانستیم این موضوع را تغییر دهیم یا به جای آن فرهنگی کمونیستی را جایگزین کنیم. این موضوع یک حقیقت محض است که افغانها اساساً انسانهای سرسخت و رنجدیدهای هستند. از چنگیز خان مغول گرفته تا ارتش سرخ و کماندوهای آمریکا، به دلایل مختلف بر این کشور تاختهاند و هر کدام هم دلایل خودشان را داشتهاند؛ اما هیچکدام از آنها نتوانستند آرامش را برای مردم افغانستان به ارمغان بیاورند. بخشی از دلایل این اتفاقها، حضور القاعده در افغانستان و ارتباط آنها با طالبان بود که نهایتاً 11 سپتامبر 2001 را به وجود آورد. فروریختن هیمنه ایالات متحده آن هم توسط یک گروه بنیادگرای رادیکال به رهبری اسامه بنلادن، بهانه خوبی برای آمریکاییها به وجود آورد که برای مبارزه با تروریسم و سرکوبِ آن به افغانستان لشگرکشی کنند. ورود نظامیان ایالات متحده به افغانستان بدون تردید منافعی را برای آمریکا از حیث نظامی، استراتژیک، ژئوانرژی و اقتصادی به همراه داشته و دارد اما مساله اینجاست که آمد و شد آنها به همسایة شرقی ایران نتوانست افراطگرایی و تروریسم را از بین ببرد. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده، حدود 20 تا 25 گروه تروریستی در خاک افغانستان مشغول به فعالیت هستند که این آمار منهای فعالیتهای داعش در شرق و مرکز این کشور است. به همین جهت سخن گفتن از صلح در افغانستان به نظر میرسد کمی زود است و البته برخی دیگر اعتقاد دارند که این یک امر دستنیافتنی است.
اقدامِ دیروز طالبان در انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در ولایت غزنی، صریحا به عبدالله و غنی این پیام را مخابره میکند که جریان مذکور همچنان بر سر موضع قبلی خود ایستاده و دولت را به چالش میکشاند و نشاندهنده عدم تمایل این جریان به مصالحه است
عبدالله و طالبان: دو لبة تیغ!
واقعیت این است که صلح در افغانستان فقط موضوعی است که اگر پدیدار شود، بدون تردید ایالات متحده را مجبور به حاشیهنشینی میکند؛ به عبارتی دیگر اگر در افغانستان شاهد به وقوع پیوستن صلح یکپارچه شویم، عملاً منافع ایالات متحده به خطر میافتد؛ چراکه واشنگتن از خلق و توزیع بحران منافع خود را تامین میکند، مگر کشورها و اهدافی که بهمریختگی در آنجا نتیجهای در بر ندارد و عملاً باید در این نقاط به صورت پنهان (نه آشکار) کار را جلو برد. در این مسیر سناریوی ایالات متحده علاوه بر بهم ریختگی امنیتی، ایجاد گسست سیاسی، قومی و مذهبی در افغانستان بوده که به صو.رتهای مختلف شاهد اجرای آن بودهایم. به عنوان مثال در سال 2014 میلادی شاهد آن بودیم که آمریکاییها به حدی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را رواج دادند که درنهایت اشرف غنی با کمی اختلاف از عبدالله عبدالله پیشی گرفت. در آن زمان جان کری، وزیر خارجه وقت ایالات متحده با راهکار مربوط به خود کاری کرد که دولت افغانستان به صورت مشترک با حضور اشرف غنی و عبدالله تشکیل شود اما آنها اشرف غنی را به عنوان رئیسجمهوری افغانستان انتخاب کردند و عبدالله ریاست اجرایی دولت را به عهده گرفت. دلیل اینکه چرا اشرف غنی در ان زمان و در حالت فعلی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، به پشتون بودن او برمیگردد؛ راهبرد ایالات متحده در مورد ساختار قدرت در افغانستان به گونهای است که معتقدند رئیس جمهور باید از قوم پشتون انتخاب شود تا از آن طریق طالبان هم قدرتش را در پشت صحنه حفظ کند و از سوی دیگر تمام ساختار قدرت به هزارهها، ازبکها و تاجیکها که از گذشته تاکنون با ایران همراه و هماهنگ بودهاند، نرسد. بر این اساس در انتخاب ریاست جمهوری این دوره که در مهرماه سال 1398 برگزار شد، مجدداً شاهد مهندسی آن توسط ایالات متحده بودیم که باز هم اشرف غنی به عنوان رئیس جمهوری این کشور انتخاب شد و در آنجا جدال میان عبدالله و جناح غنی بالا گرفت. بر هر ترتیب با فراز و فرودهای متعدد شاهد آن بودیم که روز یکشنبه توافق نهایی بر سر تقسیم قدرت میان عبدالله و اشرف غنی به امضا رسید. بر اساس این توافق، ریاست شورا عالی مصالحه به عبدالله واگذار شد و قرار بر این شد تا 50 درصد ار کابینه هم توسط او تعیین شود.
از سوی دیگر والیهای ولایات و برخی از سفرا هم از سوی طیف عبدالله انتخاب خواهد شد ولی مساله اینجاست که طالبان قبل از امضای این توافق رسماً اعلام کرد که این شورا برای آنها وجاهت ندارد و با عبدالله، خارج از این شورا گفتوگو میکند. این مدل از موضعگیری به خوبی نشان میدهد که او راه بسیار سختی را در مورد مذاکرات صلح با طالبان در پیش دارد. این مساله فقط در مسائل سیاسی خلاصه نمیشود بلکه موضوعات امنیتی و میدانی را هم در بر میگیرد. به عنوان مثال روز گذشته (دوشنبه) و تنها با گذشت کمتر از 24 ساعت از امضای توافق نهایی اشرف غنی و عبدالله، انفجار یک خودروی بمبگذاری شده با عامل انتحاری در نزدیکی واحد ویژه اداره امنیت ملی در ولایت غزنی، واقع در شرق افغانستان دستکم هفت کشته و بیش از ۴۰ زخمی بر جای گذاشت. چند ساعت بعد، ذبیحالله مجاهد (سخنگوی طالبان) در پیامی توییتری مسئولیت این انفجار را برعهده گرفت!
راهبرد ایالات متحده در مورد ساختار قدرت در افغانستان به گونهای است که معتقد است رئیسجمهور باید از قوم پشتون انتخاب شود تا از آن طریق طالبان هم قدرتش را در پشت صحنه حفظ کند
اقدامِ طالبان صریحا به عبدالله و غنی این پیام را مخابره میکند که جریان مذکور همچنان بر سر موضع قبلی خود ایستاده و تا آخرین نفس دولت را به چالش میکشاند. به عبارتی دیگر این اقدام و اقدامهای بعدی می تواند نشاندهنده عدم تمایل این جریان به مصالحه با عبدالله و به صورت کلی دولت افغانستان باشد. نکتهای که در اینجا باید مورد نظر قرار بگیرد این است که بر اساس توافق اخیری که به اختلافات سیاسی میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله پایان داد، «عبدالرشید دوستم» به رتبه مارشال در نیروهای مسلح ارتقا یافته و عضو شورای عالی دولت و شورای امنیت این کشور شده است. او کسی است که طالبان را بارها از اقصی نقاط افغانستان در زمان جهاد و جنگهای داخلی بیرون کرده و احتمالاً در آینده نزدیک سوار بر اسب معروفش به جبهه جنگ علیه طالبان میپیوندد. در این میان باید توجه داشت که توافق طالبان و آمریکا تنها به نفع نظامیان ایالات متحده تمام شده است؛ چراکه طالبان همچنان حملات خود علیه دولت را ادامه میدهد. از سوی دیگر عبدالله علاوه بر طالبان با تیم ثبات و همگرایی که همقطاران سابق خود به حساب میآیند بر سر توافق با اشرف غنی نزاع و اختلاف دارد و این یکی دیگر از موضوعاتی است که عبدالله را با موانعی روبرو خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید