گزارش «توسعه ایرانی» از دور جدید عملیاتهای تروریستی در افغانستان
اعلام جنگ علیه کابل
فرشاد گلزاری
اعلام توافق عبدالله عبدالله و محمد اشرف غنی برای تقسیم قدرت در افغانستان یک واقعة «نسبتاً» مهم است. شاید استفاده از واژه نسبتاً برای بسیاری از مخاطبان نامفهوم باشد ولی دلیل اصلی این است که سیاست در افغانستان و راهبردهای خرد و کلان امنیتی - نظامی در این کشور در جایی دیگر تدوین، تبیین و درنهایت ابلاغ میشود. جایی که ترامپ و تیمش طی چهار سال اخیر تمام هم و غم خود را گذاشتهاند تا خروجی مذاکرات و سیاستهایشان با طالبان به نفع کاخسفید رغم بخورد. شک نکنید که اساس و پایة مذاکرات دوحه که با میدانداری زلمی خلیلزاد انجام شد، تنها معطوف به امضای توافق صلح یا برقراری آتشبس در افغانستان نبوده و نیست؛ بلکه بخش مهم این پرونده، انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا است. ترامپ در سیاست خارجی نسبت به اوباما بسیار مبتدی و پیش پا افتاده عمل کرد اما نکته اینجاست که او فقط به دنبال تیترهای بزرگ است. مثلاً زمانی که دیدار او و رهبر کره شمالی برای اولین بار در تاریخ سیاست خارجی ایالات متحده اتفاق افتاد، شاهد آن بودیم که سر از پا نمیشناخت؛ چراکه از پشت میز تجارت به روی صندلی سیاست نشسته است و این موضوع نه تنها او را ذوقزده میکند بلکه فضایی را به وجود میآورد که بر منتقدان خود بتازد و به آنها بگوید که این اتفاق در زمان دولت او عملیاتی شده است! در مورد توافق با طالبان و کلاً پرونده افغانستان هم اوضاع و احوال به همین روال است. همانگونه که اشاره کردیم ترامپ و تیمش (به خصوص افسران بازنشسته سازمان سیا که حالا حکم مشاوران پشت پرده او در این موضوع را دارند) به دنبال آن هستند تا با سرعت هر چه تمامتر، معادلات افغانستان و مساله صلح با طالبان را به نفع خودشان سر و سامان دهند و به دنیا (و خصوصاً دموکراتها) بگویند که بزرگترین جنگِ تاریخ ایالات متحده توسط جمهوریخواهان و در دولت ترامپ به پایان رسید. این روند بدون شک هزینههای زیادی به همراه دارد؛ چراکه از یک سو شاهد آن هستیم که پس از امضای توافق میان آمریکا و طالبان، سیر عملیاتهای تروریستی نه تنها کم نشد و پایان نیافت، بلکه روزها و هفتههای اخیر شاهد مدل جدید و فجیعتری از این عملیاتها در کابل و سایر ولایات افغانستان بودیم. به عنوان مثال روز سه شنبه افراد مسلح با یونیفرمهای پلیس افغانستان به بیمارستانی در کابل حمله کردند که بخش زنان و زایمان آن از سوی سازمان بینالمللی و بشردوستانه پزشکان بدون مرز اداره میشد. علاوه بر این، یک عامل انتحاری (همان روز) به مراسم تدفین یک فرمانده پلیس در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان حمله کرد که واکنش تند ایالات متحده را به دنبال داشت و در این راستا وزیر امور خارجه آمریکا از دولت افغانستان و طالبان خواست تا برای اجرای عدالت و پاسخگو کردن عاملان دو حمله مرگبار اخیر که جان دهها تن از جمله دو نوزاد را گرفته، همکاری کنند. نکته قابلتوجه در این مورد حاوی دو مولفه بسیار مهم است. نخست اینکه پمپئو در کنار دولت افغانستان، از طالبان هم درخواست پیگیری امور و مقابله با این مدل از حملات را کرده که نشان میدهد آنها طالبان را هم سطح و حتی بالاتر از دولت افغانستان میدانند یا حداقل از آنها به عنوان یک جریان رسمی افغان نام میبرند. دوم اینکه طالبان هیچکدام از این دو حمله را به عهده نگرفته و گروه تروریستی داعش هم با انتشار بیانیهای مسئولیت حمله ننگرهار را برعهده گرفته، اما واکنشی به حمله کابل نداشته است!
به رسمیت شناختن اشرف غنی به عنوان رئیسجمهور توسط عبدالله، عملاً خواستههای جریانِ شمال را بایکوت کرد و ازاینرو به نظر میرسد عبدالله همانند گذشته دیگر از پشتوانه حزبی و قومی برخوردار نیست
سیاست افغانستان افسارگسیخته شده است!
اینکه در افغانستان حملات تروریستی متعدد در ولایات و خصوصاً در پایتخت این کشور انجام میشود و هیچ گروه و جریان رادیکال آن را به عهده نمیگیرد، نشان میدهد که ایالات متحده دقیقاً به آن هدفی که میخواست، رسیده است. در حالت فعلی حدود 23 گروه بنیادگرای رادیکال (به انضمام داعش) در افغانستان فعالیت میکنند که آبشخور هر کدام متفاوت است و اهداف جداگانهای را دنبال میکنند. اینکه حملات تروریستی در افغانستان بدون قبول مسئولیت از سوی داعش یا طالبان در ادارات امنیتی و اطلاعاتی افغانستان بایگانی میشود، نشان از آن دارد که ایالات متحده توانسته راهبرد ابهام را به صورت کاملاً مهندسی شده در افغانستان نهادینه کند. درست است که هیچ گروه تروریستی به دلایل انسانی و حقوق بشری سعی میکند تا مسئولیت عملیات علیه بیمارستانها یا مدارس را به عهده نگیرد، اما مساله اینجاست که این موضوع دستگاههای اطلاعاتی را با حفرههای امنیتی روبرو میکند و معادلههای حل نشده بر اتخاذ سیاستهای پیشگیرانه و تقابلی با این گروهها تاثیر منفی میگذارد. در این مسیر اما باید متوجه باشیم که دولت افغانستان هم شکننده شده و امور جاری کشور به درستی انجام نمیشود. همین دو روز پیش بود که رسانهها از توافق نهایی میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله بر سر تقسیم قدرت خبر دادند اما مساله اینجاست که این توافق باز هم فضای سیاسی افغانستان را مبهم جلوه میدهد. بر اساس این توافق قرار بر این است که عبدالله ریاست شورای صلح را به عهده بگیرد و 50 درصد از کابینه هم به او واگذار شود.
ترامپ و تیمش به دنبال آن هستند تا با سرعت هر چه تمامتر، معادلات افغانستان و مساله صلح با طالبان را به نفع خودشان سر و سامان دهند و به دنیا (و بهویژه دموکراتها) بگویند که بزرگترین جنگِ تاریخ ایالات متحده توسط جمهوریخواهان و در دولت ترامپ به پایان رسید
این مساله دقیقاً همان ابهامی است که از آن سخن میگوییم. چراکه در سال 2014 میلادی که دولت وحدت ملی افغانستان با مشارکت عبدالله و اشرف غنی و فشار جان کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) تشکیل شد، قرار بر این بود که چندین درصد از سهم تشکیل کابینه به عبدالله واگذار شود که این موضوع علناً بایکوت شد. در وضعیت فعلی هم گمانهزنیها حکایت از تکرار همین سناریو علیه او دارد. همین مساله باعث شده تا جبهه شمال و طیف منتسب به عبدالله (تیم ثبات و همگرایی) از او به شدت ناراحت و عصبانی شوند؛ چراکه پس از به رسمیت شناختن اشرف غنی به عنوان رئیسجمهور و ائتلاف با وی، عملاً به خواستههای این جریان پشت کرده است و به همین منظور معتقدم که عبدالله همانند گذشته دیگر از پشتوانه حزبی و قومی برخوردار نیست و این میتوانند بر شکننده بودن دولت بیفزارد و خروجی مطلوبی را به نمایش نمیگذارد. در راستای این مساله ما شاهد آن هستیم که طالبان هم علیه دولت فعلی کابل اعلام جنگ و تقابل آشکار کرده است. تا جایی که روز گذشته (چهارشنبه) اشرف غنی، رئیسجمهوری افغانستان هم طالبان و هم داعش را مقصر حملات روز سهشنبه در کابل و ننگرهار دانست و به نیروهای افغان دستور داد با موضع تهاجمی بازگشته و عملیات علیه دشمن (طالبان و داعش) را دوباره آغاز کنند. همین موضوع طالبان را عصبانی کرده است؛ چراکه آنها معتقدند که نباید این جریان را هم ردیف داعش قرار داد و بدون تردید در روزهای اخیر باید شاهد عملیاتهای گستردهتر علیه نیروهای دولتی افغانستان باشیم و این مولفهها به خوبی نشان میدهد که سیاست در افغانستان به حدی افسارگسیخته شده که هر اظهارنظری میتواند این کشور را تبدیل به میدان جنگهای خونین کند.
دیدگاه تان را بنویسید