واکاوی ابعاد اختلافات داخلی ترکیه و اختلاف در حزب اردوغان
یارکشی علیه سلطانسالاری
فرشاد گلزاری
ترکیه یکی از کشورهایی است که طی یک دهه گذشته فراز و فرودهای بسیاری را در عرصه سیاست داخلی و خارجی تجربه کرده است. این کشور معروف به کودتاهای پی در پی است و آخرین مورد آن در 15 جولای 2016 رخ داد که البته همچنان ابهامهای زیادی در مورد آن باقیست؛ چراکه بسیاری از تحلیلگران و مفسران معتقدند که این کودتا یک تئاتر از پیش نوشته شده بود. به یاد دارم که حدود یک ماه قبل از کودتا، زمانی که در آنکارا بودم، اعتراضهایی از سوی طرفداران احزاب کُرد در یکی از خیابانهایِ فرعیِ منتهی به بلوار آتاترک رخ داد و عدهای از معترضان که طرفدار حزب دموکراتیک خلقها (HDP) بودند دستگیر شدند و مابقی هم با برخورد پلیس یا متفرق شدند یا پس از ضرب و شتم چارهای جز متفرق شدن نداشتند! کمتر از یک هفته کمی بالاتر از محل اقامتم شاهد آن بودم که یکی از دفاتر حزب دموکراتیک خلق بسته شد و چند روز بعد خبرِ بازداشت صلاحالدین دمیرتاش (رهبر حزب دموکراتیک خلقها) بر خروجی خبرگزاریهای ترکیه و روزنامههای صبحِ این کشور قرار گرفت. کمی بعد که کودتا انجام شد، یکی از خبرنگاران روزنامه واشنگتن پست علناً در توئیت خود اعلام کرد که کودتای 15 جولای پردهای از نمایش کارگردان منطقه، یعنی اردوغان است! در آن زمان هیچکس فکر نمیکرد که قرار است چه اتفاقی در صحنه داخلی و خارجی ترکیه رخ دهد، اما شکی وجود ندارد که کودتای جولای ترکیه نه تنها اردوغان و حزب عدالت و توسعه را تضعیف نکرد بلکه باعث تقویت موضع این جریان و تضعیف سایر احزاب شد. بدون تردید باید فضای پساکودتای جولای را نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ترکیه دانست؛ چراکه علاوه بر دستگیریهای گسترده و «حذف مهرههای مزاحم» از سوی دولت، اردوغان فضا را برای مهیا و عملیاتی کردن یک ضد حمله شدید و آنی فراهم دید و در وهله اول مانند صاعقه بر جریان «فتحالله گولن» یا همان نورچیها که ارکان مهم آموزشی و تربیتی ترکیه را سالها در اختیار داشتند، فرود آمد و حتی در این مسیر آمریکا را زیر فشار قرار داد تا بتواند زمینه استرداد گولن به آنکارا را فراهم کند که تاکنون میسر نشده است. پس از بایکوت گولن و بازداشت کارمندان، ارتشیها، پلیس، مقامات امنیتی و غذایی و حتی اساتید دانشگاه و روزنامهنگاران؛ به یکباره تئوریهای مختلفی در مورد آینده ترکیه، اردوغان و حزب عدالت و توسعه مطرح شد. عدهای بر این عقیده بودند که اردوغان با ابزار منبعث از کودتا و نتایج آن میتواند سالهای سال مخالفان خود را به حاشیه براند و حتی به بسیاری از آنها مجال فعالیتهای سیاسی یا اقتصادی را ندهد. این عده معتقد بودند که مردم ترکیه با حضور در خیابانها و میادین توانستند کودتای جولای را متوقف کرده و کودتاچیان را شکست دهند و به همین دلیل پایگاه اجتماعی اردوغان را محکمتر از گذشته ارزیابی کردند. در مقابل، طیف دیگری معتقد بودند که اردوغان فقط میتواند در کوتاه مدت و درنهایت میانمدت این روند را به نفع خود مهندسی کند و بالاخره در یک نقطه مجبور به عقبنشینی و توقف میشود که به نظرم وضعیت فعلی برآیند هر دو نظر است؛ اما مخالفان وی کمی مهمتر و بانفوذتر از گذشته هستند.
بدون تردید باید فضای پساکودتای جولای را نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ترکیه دانست؛ چراکه علاوه بر دستگیریهای گسترده و «حذف مهرههای مزاحم»، فضا برای انجام یک ضد حمله شدید و آنی فراهم شد و جریان «فتحالله گولن» یا همان نورچیها به صورت کامل حذف شدند
تجزیه عدالت، توسعه مخالفان!
اینکه میگوییم مخالفان اردوغان و سیاستهای او مهمتر و بانفوذتر از گذشته هستند به این دلیل نیست که یک جناح جوان یا جدید وارد ساختار سیاسی ترکیه شده یا همانند آمریکا یک تاجرِ خبره با عقبه مالیِ بسیار قوی و گسترده وارد ساختار قدرت شده، بلکه منظور ما اشخاصی هستند که امروز لب به انتقاد از اردوغان و سیاستهای حزب عدالت و توسعه گشودهاند. به عنوان مثال همین چند روز پیش کمال قلیچداراوغلو، رهبر حزب اپوزیسیون مردم جمهوریخواه در مصاحبه تلویزیونی مستقیماً به رئیسجمهوری ترکیه حمله و اعلام کرد که سیاستهای مستبدانه و نادیدهانگارانه رجب طیب اردوغان، درباره حقوق شهروندانش به افزایش فقر، جهل، ظلم و ستم و مشکلات اقتصادی، مالی و اجتماعی منجر شده است. قلیچداراوغلو اردوغان را مسئول اشتباهاتی در طول مدیریت شیوع کرونا در ترکیه دانست و در کمال ناباوری با لحنی تند گفت که اردوغان طوری رفتار میکند که گویی در همه چیز متخصص است در حالی که نادان است! اشتباهات فاحش او و تاخیر در اتخاذ اقدامات لازم و فوری منجر به شیوع کرونا در سراسر کشور شد. این اظهارات اگرچه از سوی رهبر اپوزیسیون ترکیه علیه رئیسجمهور و حزب حاکم مطرح شده اما واقعیت این است که سابقه نداشته که تا به امروز این انتقادها تا به این حد تند و تیز شود. این روند فقط محدود به قلیچداراوغلو نمیشود بلکه همحزبیها و همقطاران اردوغان که روزی همه آنها دور یک میز در حزب عدالت و توسعه مینشستند هم علیه او قیام کردهاند. اواخر آذرماه سال گذشته (1398) بود که یکباره خبر تاسیس یک حزب سیاسی از سوی احمد داوود اوغلو (وزیرخارجه و نخستوزیر پیشین ترکیه) تعجب همه را برانگیخت. او که از تلاشهای اردوغان برای افزایش قدرت ریاستجمهوری در سال 2016 حمایت نکرد، از نخست وزیری کنار گذاشته شد و حالا رهبر «حزب آینده» یا Gelecek Partisi است. کمی بعد، در اسفند ماه 1398 اتفاق دیگری رخ داد و آن اعلام موجودیت حزبی جدید به نام «حزب دموکراسی و پیشرفت» یا Deva بود که باید بگوییم به نوعی باعث سورپرایز شدنِ حزب عدالت و توسعه و در راس آن، اردوغان شد.
شاید تاسیس حزب جدید برای اردوغان خطرناک نباشد، اما اینکه پس از داوود اوغلو این بار علی باباجان (سیاستمدار ۵۲ ساله و وزیر اقتصاد پیشین ترکیه) که همین چند وقت پیش از حزب عدالت و توسعه جدا شده است دست به تاسیس حزب میزند، به خوبی نشان میدهد که مخالفان اردوغان به دنبال آن هستند تا از این طریق نه تنها در انتخابات 2023 با او رقابت کنند، بلکه بتوانند در مدت باقی مانده تا انتخابات حزب عدالت و توسعه را تا سر حد ممکن با چالش روبرو کرده و درنهایت ضربه نهایی را وارد کنند. نکته اصلی اینجاست که داوود اوغلو و علی باباجان پس از تاسیس حزبهای خود رسماً اعلام کردند که آنها خواهان مقابله با فرهنگ «سلطانسالاری» هستند و خواستار تدوین و تصویب قانون اساسی جدید خواهند بود. این در حالیست که اخیراً دولت ترکیه شهردار محبوبِ شهر ماردین (احمد تورک) را با یکی از گزینههای مورد اعتماد خودش جایگزین کرده که اعتراضهای بسیاری را به راه انداخته است.
مخالفان اردوغان به دنبال آن هستند تا از طریق تاسیس حزب جدید، نه تنها در انتخابات 2023 با او رقابت کنند، بلکه بتوانند در مدت باقی مانده تا انتخابات حزب عدالت و توسعه را تا سر حد ممکن با چالش روبرو کرده و در نهایت ضربه نهایی را وارد کنند
از سوی دیگر طبق نظرسنجی که شرکت مطالعات افراسیا طی روزهای ۲۱ تل ۲۸ ماه میلادی گذشته (آوریل) انجام داد، میزان محبوبیت اردوغان رو به کاهش است و همزمان با این امر به دلیل سیاستهای ناکام در سطح داخلی و خارجی، سرکوب مخالفان و نیز بیتوجهی به جان شهروندان خود در سایه پاندمی ویروس کرونا اعضای حزبش در حال جدا شدن از حزب عدالت و توسعه هستند. بر همین اساس روزنامه شرقالاوسط اخیراً گزارش داده است که زمزمههایی از برنامههای اردوغان و حزبش برای برگزاری انتخابات زودهنگام در ماه¬های آتی در محافل سیاسی ترکیه شنیده میشود که دلیلش افت محبوبیت و توسعه مخالفان حزب حاکم است. به همین دلیل است که میبینیم دولت ترکیه تمرکز خود را به سمت مسائل خارجی سوق داده است که از لیبی و سوریه گرفته تا سومالی و تونس را در برمیگیرد و حالا به دنبال منافعش در قاره سیاه میگردد.
دیدگاه تان را بنویسید