نگاهی به فاز جدید تحرکات بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در بحران لیبی
پولسازی و تجارتِ مرگ!
فرشاد گلزاری
بدونشک در دنیای امروز شروع درگیریهای سیاسی، مذهبی و قومی و تبدیل شدن آن به یک جنگ و منازعه تمام عیار، برای هیچکس سودآور نیست. از سوی دیگر هم هیچکس نمیتواند تبعات انسانی و غیرانسانی (مانند نابود شدن زیرساختها، فروپاشی اقتصادی و...) چنین بحرانی را کتمان کند و با ژست دیپلماتیک یا در قاموس یک سیاستمدار به راحتی بگوید: جنگ، جنگ است؛ زشت و زیبای آن هم کاملاً مشخص است! مساله امروز ما در عالم سیاست بینالملل و ستون فقرات تحلیلها دقیقاً همین است؛ چه خوشمان بیاید یا از آن بیزار باشیم به هر ترتیب باید این مساله را برای خود حل کنیم که اساساً مردم یک کشور طرفِ بازنده منازعه، مخاصمه یا درگیری نظامی و سیاسی هستند و سیاستمداران داخلی بعلاوه بازیگران منطقهای و بینالمللی برندگان آن به حساب میآیند. نمونههای بسیاری برای اثبات این موضوع وجود دارد که از افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن گرفته تا آفریقا و شرقآسیا میتوانند مورد اشاره قرار بگیرند که تا به امروز هم این وضعیت به قوت خود باقی است. در این میان باید توجه داشت بسیاری از درگیریهایی که در منطقه و کشورهای اطراف آن از سال گذشته (1398) تاکنون رخ داده است، همچنان ادامه دارد و سوال اصلی این است که چرا طرفین با وجود شیوع یکی از مرگبارترین ویروسهای جهان، همچنان در حال نزاع و درگیری با هم هستند؟ دو روز پیش بود که نمایندگان و فرستادگان ویژه سازمان ملل با اتخاذِ موضع واحد خواهان توقف درگیریها در چهار کشور عراق، سوریه، لبنان و یمن به دلیل شیوع کرونا و افزایش مرگ و میر در سطح دنیا شدند و بر لزوم آتشبس سریع در این کشورها تاکید کردند. اینکه نمایندگان سازمان ملل در چهار کشور دنیا به صراحت و به صورتِ خود مُعرف اعلام میکنند که سعی و تلاش آنها برای استقرار صلح در محل ماموریتهایشان با شکست روبرو شده و خواهان آتشبس فوری هستند، نشان میدهد که آنها عملاً در تحقق و استقرار آرمانهای سازمان ملل متحد و همچنین تثبیت حقوق بشر با بنبست روبرو شدهاند. اما پرسش اصلی این است که چرا سازمان ملل به منازعات بینالمللی در دنیا به صورت دوگانه نگاه میکند؟ شاید جالب و البته دردناک باشد، ولی واقعیت این است که یکی از خطرناکترین منازعات فعلی بر کره زمین در «لیبی» در حال رقم خوردن است؛ کشوری که بدون تردید مرغوبترین نفت دنیا را در بطن اعماق خود جای داده است و دقیقاً همین مولفه باعث شده تا این کشور به مکانی برای کشمکشهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شود.
اخیراً منابع خبری اعلام کردهاند که امارات متحده عربی برای آنکه جانِ فرماندهانِ حفتر را حفظ کند، اقدام به خرید سامانه پدافندی از ارتش اسرائیل کرده است تا بتواند از آنها در مقابل حملات پهپادی ترکیه حفاظت کند
پولسازی، دلیل سکوت در مورد لیبی!
شاید کلمه «پولسازی» برای بسیاری از مخاطبان و حتی کارشناسان حوزه بینالملل به معنای تجارت یا هرگونه فعالیت اقتصادی باشد، اما واقعیت این است که این کلمه اساساً هیچ ارتباطی با واژههای خود ندارد. در ادبیات جرایم سازمانیافته یا تجارتهای کفِ خیابانی که بسیاری از آنها به عنوان تجارت کثیف یاد میکنند، پولسازی مترادف نوعی فعالیت اقتصادی یا تجارت مخرب و غیرقانونی به حساب میآید؛ به عبارتی دیگر پولسازی را باید نوعی از جرایمسازمان یافته دانست که با مسائلی مانند فروش یا قاچاق سلاح، قاچاق موادمخدر، قاچاق انسان یا تهاترِ مواد مخدر با سلاح پیوند خورده است. حال اینکه چرا این بحث را در اینجا و در مورد لیبی مطرح کردم سوالی است که شاید ذهن بسیاری از مخاطبان را به خود مشغول کند. واقعیت این است که در لیبی ما با دو جناح تا دندان مسلح روبرو هستیم که در پشتِ سر آنها دولتهای قدرتمند منطقهای و فرامنطقهای حضور دارند که ما آنها را به عنوان حامیان مادی و بعضاً معنوی میشناسیم. در شمال غربی لیبی که دولت وفاق ملی به ریاست فائز السراج حضور دارد شاهد آن هستیم که ترکیه و قطر در پشت پرده با این طیف در حال همکاری و هماهنگی است. دلیل این حمایتها تا حد زیادی به مسائل ایدئولوژیک برمیگردد؛ چراکه دولت فائز السراج تابع تفکر اخوانالمسلمین است و همین موضوع به نقطه اتصال دولت السراج به ترکیه و قطر تبدیل شده است. فارغ از این مسائل باید متوجه باشیم که ترکیه به دنبال آن است تا در لیبی همانند پرونده سوریه دست به طراحی و اجرای یک سناریوی همهجانبه با درونمایة سیاسی - نظامی بزند تا با مانور گسترده در نهایت بتواند منافع اقتصادی خود را تامین کند. این در حالیست که آنکارا علاوه بر انتقال هزاران نفر از تروریستهای ارتش آزاد سوریه به لیبی، صدها سرباز خود را در قالب گروهانهای تکتیرانداز و گردانهای آبی - خاکی به طرابلس اعزام کرده و علاوه بر آن به ارسال صدها تن سلاح و مواد منفجره سنگین و نیمهسنگین به لیبی اقدام کرده است. تا جایی که اخیراً چند فروند پهپاد از ترکیه به نیروهای دولت وفاق ملی لیبی تحویل داده شد. این موضوعات به خوبی نشان میدهد که آنکارا به هر ترتیب که شده با دولت وفاق ملی لیبی در مورد منافع این کشور در استراتژیکترین نقطه آفریقا به توافق رسیده است.
در مقابلِ این وضعیت «ژنرال خلیفه حفتر» به عنوان فرمانده ارتش ملی لیبی هم از حمایت کشورهایی مانند امارات، عربستان سعودی، مصر، ایالات متحده، روسیه، فرانسه، ایتالیا و حتی بریتانیا برخوردار است. او سالها در حکومت قذافی مشغول کار بود و برههای از لیبی خارج شد و در نهایت به این کشور بازگشت و حالا در شهر طُبرق (واقع در شرق لیبی) اقامت دارد و تمام منازعه اخیر را با حمایت پارلمان این شهر به صورت یکجانبه هدایت میکند. دامنه حمایت از حفتر توسط کشورهای منطقه به حدی رسیده است که بسیاری از تحلیلگران مسائل استراتژیک معتقدند جنگ در لیبی بیش از حد برای دنیا خطرناک است و حتی معتقدند اگر این روند ادامه پیدا کند بدون تردید لیبی ظرف کمتر از یکسال دیگر به یکی از چالشهای امنیتی دنیا تبدیل خواهد شد. به عنوان مثال اخیراً منابع خبری اعلام کردهاند که امارات متحده عربی برای آنکه بتواند جانِ فرماندهانِ حفتر را حفظ کند، اقدام به خرید سامانه پدافندی از ارتش اسرائیل کرده است تا بتواند از آنها در مقابل حملات پهپادی ترکیه حفاظت کند.
ترکیه به دنبال آن است که در لیبی همانند پرونده سوریه دست به طراحی و اجرای یک سناریوی همهجانبه با درونمایة سیاسی - نظامی بزند تا با مانور گسترده درنهایت بتواند منافع اقتصادی خود را تامین کند
همین موضوع به خوبی نشان میدهد دولتهایی که حتی در مورد لیبی چیزی نمیدانند، مایل هستند در این پرونده ورود کنند و تنها دلیلش همان تئوری «پولسازی» است که پیشتر به آن اشاره کردم. موضوع دیگر این است که شیوع کرونا در لیبی باعث شده تا نیروهای خلیفه حفتر تاحدودی از پیشروی خود بکاهند، اما مساله دردآور این است که دولت وفاق ملی دو روز پیش اعلام کرده که نیروهای وابسته به ارتش ملی به فرماندهی خلیفه حفتر انبارهای دارو در منطقه السوانی واقع در جنوب طرابلس را هدف قرار دادهاند و این دقیقاً همانجایی است که باز هم این پرسش پیش میآید که چرا جامعه جهانی و خصوصاً سازمان ملل در مورد لیبی ساکت است؟ در آخر باید این نکته را متذکر شوم که دولت وفاق ملی لیبی که در طرابلس حاضر است، اساساً توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است، اما باز هم مشاهده میکنیم که تمام دنیا از خلیفه حفتر حمایت میکنند و اینجاست که باید لیبی را به معبر تجارت مرگ تشبیه کرد؛ چراکه تمام بازیگران در این کشور بازار جدید خود را شناسایی کردهاند و حالا مشغول پولسازی هستند!
دیدگاه تان را بنویسید