نگاهی به نیمقرن حکومت قابوس و آینده سیاست خارجی عمان
ادامه میانهروی یا پوستاندازیِ مقدماتی؟!
فرشاد گلزاری
عمان از قدیمالایام (قرن 17 میلادی) به عنوان یک پادشاهی خودکفا در منطقه خلیجفارس، یکی از کشورهایی بوده که نه تنها از حیث سیاسی بلکه از منظر اقتصادی هم خود را به نوعی راهبری کرده که بتواند در خفا و بدون تنش به راهش ادامه دهد. مسقط در قرن 19 میلادی در بالاترین حد از قدرت قرار داشت و در قرن بیستم آرام آرام قدرت خود را از دست داد و این بریتانیا بود که توانست نفوذش را آنگونه که در بحرین، اردن و عراق تعمیق داده بود، عمان را هم به کلکسیون فتوحات سیاسی خود اضافه کند. در این میان آنچه که همچنان در مورد عمان زبانزد عام و خاص است و به عنوان یک مدل از آن نام برده میشود، سیاست خارجی مستقل این کشور است. عمان همانند سایر کشورهای حاضر در حاشیه خلیج فارس (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، کویت، قطر و اردن) تاکنون نتوانسته وابستگی شدید نظامی و امنیتی خود به آمریکا و بریتانیا را پنهان کند. البته نکته مهم این است که عمان میانهروی در سیاستهایش را حتی در مورد همکاری نظامی با آمریکا مدنظر قرار داده است؛ به گونهای که بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی واشنگتنپست، عمان فقط میزبان 600 سرباز آمریکایی در خاک خود است که در مارس ۲۰۱۹، این کشور با امضای توافقی به هواپیماها و ناوهای آمریکایی اجازه داد تا از برخی از بنادر و باندهای فرودگاهی عمان استفاده کنند. مطلب مهم در این مورد تعداد سربازان آمریکایی حاضر در این کشور است که کمترین تعداد در منطقه به شمار میآید.
نکته مهم این است که عمان میانهروی در سیاستهایش را حتی در مورد همکاری نظامی با آمریکا مدنظر قرار داده است؛ به گونهای که بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی واشنگتنپست، عمان فقط میزبان 600 سرباز آمریکایی در خاک خود است
سلطان قابوس چگونه حکمرانی کرد؟
با گذر از این مقدمه، اگر زاویه تحلیل را به سمت حکمرانی سلطان قابوس طی نیم قرن گذشته تقلیل دهیم به خوبی میبینیم که او در فاز نخست با اجرای یک کودتای بدون خونریزی علیه پدرش (سلطان سعید بن تیمور آل بوسعید) در دهه 70 میلادی به قدرت رسید و پدرش را به تبعید فرستاد. همین موضوع به خوبی نشان میدهد که در کشورهای عربی (خواه تندرو یا میانهرو)، همه تشنه قدرت، جاه و مقام هستند اما به هر ترتیب سلطان قابوس بیشترین طول دوران پادشاهی را در بین دیگر حاکمان کشورهای عربی داشت. بسیاری معتقدند سلطان قابوس بن سعید که روز جمعه پس از تقریباً ۵۰ سال حکومت بر سلطنت عمان درگذشت، راه را برای نوسازی و ایجاد تحول در پیش گرفت و با صیانت از کشورش در برابر کشمکشهای منطقهای به یک واسطهگر قابل اطمینان برای کمک به حل بحرانهای منطقه تبدیل شد. به گفته دیپلماتها، سلطان قابوس دچار سرطان روده بزرگ بود و فرزندی نداشت که بتواند قدرت را پس از او به ارث ببرد. سلطان قابوس در ۱۸ نوامبر ۱۹۴۰ در شهر صلاله، در جنوب عمان متولد شد، جایی که تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه خود را گذراند تا اینکه در 20 سالگی به آکادمی نظامی سلطنتی سندهرست در انگلیس پیوست. قابوس پس از دو سال با درجه ستوانی از آنجا فارغالتحصیل شد. سپس به مدت یک سال در ارتش پیاده هنگ زرهی انگلیس خدمت کرد. او سپس در تشکیلات ستاد ارتش آلمان غربی مشغول به کار شد سپس مدتی به عمان بازگشت و بعد مجدداً برای گذراندن دوره علوم مدیریت حکومتی به انگلیس رفت. او چهاردهمین فرد در زنجیره مستقیم سلاطین خاندان آل بوسعید بود و از سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹ شمسی) که قدرت را به دست گرفت فوراً پرچم و واحد پول این کشور را تغییر داد. سلطان قابوس با اعتقاد به اینکه درآمدهای حاصل از فروش نفت باید صرف نوسازی و ایجاد تحول در کشورش شود، شروع به کار کرد. سلطان قابوس دیپلماتهای عمانی و شخصیتهایی را که در تبعید بودند به کشور بازگرداند و آنها را در انتخاب دولت شریک کرد. او کار خود را بر توسعه و پیشرفت کشورش متمرکز کرد در حالی که تا قبل از آغاز زمامداری او، سلطنت عمان کشوری سخت عقبافتاده و منزوی از دنیا بود. او با استفاده از منابع ارزی ناشی از درآمدهای نفتی و جهانگردی زیرساختهایی را ایجاد کرد و مسکن، بیمارستان، مدرسه و بندرگاه ساخت. وی در اوایل حکومت پس از یک نبرد طولانی با شورشیان و با کمک نظامی محمدرضا پهلوی، شاه ایران که در آن زمان سه هزار نظامی به این کشور اعزام کرد توانست در سال ۱۹۷۵ در تمامی مناطق کشور عمان امنیت و آرامش را برقرار کند. از آن زمان سلطان عمان بر خلاف دیگر حکام عرب حوزه خلیج فارس؛ سیاست نزدیکی با ایران را که در کرانه دیگر تنگه هرمز واقع است در پیش گرفت و در جریان جنگ ایران و عراق هم بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ موضع بیطرفانهای داشت.
هیثم بنطارق و ادامه سیاستهای قابوس
انتخاب هیثم بنطارق بن تیمور آل سعید به عنوان پادشاه جدید عمان اگرچه خیلی زود رسانهای شد، اما پشت پردههایی را در خود دارد که قبل از تشریح آن باید به شخصیت پادشاه جدید عمان اشاره کنیم. او نهمین پادشاه این کشور است که روز گذشته (شنبه) ادای سوگند کرد. هیثم بن طارق متولد سال ۱۹۵۴ است و در برخی موارد به عنوان فرستاده ویژه سلطان قابوس فعالیت کرده است. سلطان جدید عمان، پسر عموی قابوس بن سعید پادشاه پیشین این کشور به شمار میرود و شجرهنامه وی به قدیمیترین خانوادههای عرب حاکم در این کشور باز میگردد. وی در ۱۹۷۹ میلادی در رشته برنامه خدمات خارجی دانشگاه آکسفورد فارغالتحصیل شد. معاون نخستوزیر در امور همکاریها و روابط بینالملل از دیگر منصبهای اجرایی وی بود و در آخرین مأموریت به عنوان نماینده رسمی عمان به اجلاس اتحادیه عرب در اردن اعزام شد. وی پیش از این مناصب مختلفی را برعهده داشته که از آن جمله میتوان به ریاست کمیته اصلی چشمانداز ۲۰۴۰ عمان و وزارت میراث و فرهنگ از فوریه ۲۰۰۲ تا ژانویه ۲۰۲۰ اشاره کرد. آنچه در مورد انتخاب هیثم بن طارق باید مدنظر قرار گرفته شود این است که دو نفر دیگر برای تصدی پادشاهی عمان مدنظر بودند و دو هفته پیش اسامی آنها در این مورد منتشر شد که عبارتند از: اسعد بنطارق بنتیمور آلسعید (متولد 1954) و پسرش، تیمور بناسعد بنطارق بنتیمور آلسعید (متولد 1981).
تیمور بنطارق، به دلیل سنش گزینه مورد حمایت آمریکا بود؛ چراکه واشنگتن میخواست تا مدلی از جوانگرایی همانند انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان و همچنین محمدبن زاید به عنوان ولیعهد ابوظبی، را در عمان پیاده کند
گزینه دوم (تیمور بنطارق)، به دلیل جوان بودن، گزینه مورد حمایت آمریکا بود؛ چراکه ایالت متحده میخواست تا مدلی از جوان گرایی (همانند انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان و همچنین محمدبن زاید به عنوان ولیعهد ابوظبی) را مجدداً در عمان پیاده کند. حتی ویکیلیکس هم در سال 2017 چند سند در مورد وجهه او نزد غربیها منتشر کرد اما به هر ترتیب منش و رفتار هیثم بن طارق (به عنوان یک شخصیت صلحجو) باعث شد تا شورای پادشاهی عمان بر انتخاب او اتفاق نظر پیدا کنند.
در این میان امارات و عربستان را باید بازندگان شرایط کنونی دانست؛ چراکه پادشاه جدید عمان سیاست خارجی گذشته را نوید داد و بر میانهروی تاکید کرد. در این میان اما بحث روابط با اسرائیل ( به سندیت سفر اخیر نتانیاهو به مسقط) موضوعی است که نشان میدهد احتمالاً در آینده نزدیک باید شاهد پوستاندازی سیاستهای اردن با خط و ربطهای نسبتاً غربی به عنوان وزنه توازن منطقهای باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید