گزارش «توسعه ایرانی» از پشتپرده هدف قرار دادن حزبالله در آلمان و سودان
دومینوی وحشت
فرشاد گلزاری
هدف قرار دادن غیرمستقیم منافع، جریانها، چهرهها و سازمانها (اعم از نهاد یا سازمان مُوجه و غیرمُوجه) یکی از استراتژیهایی است که از دیرباز تاکنون در عرف بینالملل به عنوان یک اهرم فشار، مورد استفاده دولتهای گوناگون قرار گرفته است. هماکنون این استراتژی توسط بسیاری از کشورها در دستور قرار دارد و دالانهای سیاست و امنیت در قرن بیست و یکم سراسر پر است از سوابق اینچنینی که نشان میدهد مدل ضربه زدن به یکدیگر از حالت سخت و مستقیم به راههای میانبُر تبدیل شده است. دلیل این تغییر استراتژیها یا به عبارتی دیگر، «حمله از راه دور» به منافع یا مرتبطین با کشورهای هدف از سوی کشورهای غربی، تا حدودی اقتصادی است؛ به بیان گویاتر باید گفت این مدل از اعمال فشارها و ایجاد هجمهها در وهله اول این را نشان میدهد که یک کشور با توجه به پروندههای متعدد در عرصههای سیاسی، امنیتی و نظامی به دنبال آن است تا با اعمال فشار بر یک نهاد، سازمان یا گروهی مشخص، کمترین هزینه اقتصادی را برای خود رقم بزند.
هر چند پلیس آلمان در فروردین 1393 در 6 ایالت این کشور، به ۱۹ مرکز مؤسسه خیریه «پروژه ایتام لبنان» حمله و حسابهای بانکی شامل حدود ۱۴۳ هزار دلار را به اتهامِ ارتباط با حزبالله لبنان ضبط کرد، اما تا امروز دولت این کشور در تروریستی خواندن حزبالله تردید دارد
در وهله دوم اعمال فشار یا قرار دادن یک طیف دولتی یا غیردولتی در لیست سیاه یا تروریستی خواندن آن، به نوعی توان اطلاعاتی و نفوذ امنیتی کشوری را نشان میدهد که مجری اجرای طرح است. به عبارتی دیگر «هدف قرار دادن غیر فیزیکیِ یک نهاد، جنبش یا سازمان» نیاز به اطلاعات موثق و قابل اعتماد دارد که اولاً دستِ بالای سرویس و جامعه اطلاعاتی کشور اقدامکننده را به تصویر میکشد و دوماً، اعتبار اسناد و اطلاعات جمعآوری شده (اعم از پنهان یا آشکار) را به رخ میکشد؛ چراکه اگر این اطلاعات و آمارها آنگونه که ادعا میشود، درست و محکمهپسند نباشد، کشوری که به عنوان دولت میزبانِ آن جنبش یا سازمان باید تحریم یا اخراج را عملیاتی کند، از انجام وظیفه خود سرباز میزند. در این میان باید به عنصر دیگر به عنوان اهرم عدم اجرای سناریوی کشور دستور (درخواست)دهنده توجه کرد که به آن «مصلحت سیاسی» یا «منافع دیپلماتیک» گفته میشود.
آلمان و اخراج حزبالله
با نگاه به این مقدمة کوتاه (اما لازم) به خوبی میفهمیم که آنچه امروز در صحنه سیاست بینالملل اتفاق میافتد تا حد زیادی تابع یکسری از مولفههای ثابت و متغیرهای مکانی و زمانی است. از اینرو یکی از پروندههایی که از سوی ایالات متحده (به عنوان قطب مقابل جمهوری اسلامی ایران) با حمایت شرکای منطقهای آن (خصوصاً عربستان و امارات) در حال پیگیری است، ضربه به حزبالله در خارج از لبنان و اقصی نقاط دنیا است. شکی در این وجود ندارد که اگر امروز ایالات متحده، حزبالله لبنان را گروه تروریستی میخواند یا دفاتر این جریان در آلمان یا سودان را هدف قرار میدهد به نوعی در حال اجرای سناریوی اسرائیل و تامین امنیت آن در تمام دنیاست. باید متوجه باشیم که ایالات متحده (فارغ از اینکه دولت مستقر در کاخسفید دموکرات باشد یا جمهوریخواه) برای تامین موجودیت و امنیت اسرائیل دست به هر اقدامی میزند و اتفاقاً باید این اقدامهای واشنگتن را به مثابه «تعهد برای زیستن اسرائیل» و دفاع از منافع تلآویو دانست. در این میان نخست باید به وقایعی که چند ماه پیش در با محوریت حزبالله لبنان در آلمان رخ داد نگاه کنیم.
تفسیرهای بسیار زیادی در مورد تعریف تروریسم در جهان از سوی نهاهای بینالمللی ارائه شده اما واقعیت این است که هر کدام از کشورها به صورت جداگانه و براساس تهدیدها و اقلیم خود تروریسم و مجازات آن را در قوانین کیفریشان تعریف و اجرا میکنند
اصل ماجرا این است که ایالات متحده بارها و در تازهترین مورد سپتامبر 2019 از دولت آلمان خواسته بود فعالیت بخش سیاسی حزبالله در این کشور را ممنوع اعلام کند و در اینجا بود که یکباره گزارشهایی در مورد بسته شدن دفاتر حزبالله در آلمان و ممنوعالفعالیت کردن آن در آلمان از سوی رسانههای این کشور منتشر شد. در همین راستا هفتهنامه اشپیگل پنجشنبه ۲۸ نوامبر (هفتم آذر 1398) با استناد به منابع دولتی گزارش داده بود که وزارتخانههای خارجه، کشور و دادگستری بر سر ممنوع کردن کل فعالیتهای حزبالله لبنان در آلمان به توافق رسیدهاند؛ اما کمی بعد این وزارتخانهها یکی پس از دیگری گزارش مذکور را تکذیب و اعلام کردند که هیچ توافقی برای ممنوعیت فعالیت بخش سیاسی حزبالله لبنان در دولت آلمان انجام نشده است!
این اتفاقها در حالی رخ داد که کمی بعد یکی از سخنگویان وزارت خارجه آلمان به رسانههای این کشور گفت که هایکو ماس (وزیر خارجه آلمان) بر این باور است که برلین باید تمام تدابیر موثر و متناسب را به کار گیرد تا با «فعالیتهای تروریستی» از جمله توسط حزبالله لبنان مقابله کند! در اینجا سوال این است: اساساً چه شخص یا سازمان یا نهادی تروریسم را تعریف میکند؟ بر اساس اسناد موجود، آنچه امروز به عنوان تروریسم در زمره یک پدیده بینالمللی و ناقض امنیت جهانی یا منطقهای از آن نام برده میشود، هیچ تعریف دقیق که از سوی ملل متحد به رسمیت شناخته شده باشد برای این واکنش مخرب وجود ندارد. تفسیرهای بسیار زیادی در مورد تعریف تروریسم در جهان از سوی نهاهای بینالمللی ارائه شده اما واقعیت این است که هر کدام از کشورها به صورت جداگانه و بر اساس تهدیدها و اقلیم خود تروریسم و مجازات آن را در قوانین کیفریشان تعریف و اجرا میکنند.
این در حالیست که در آلمان (مانند بسیاری دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا) فقط فعالیت شاخه نظامی حزبالله ممنوعالفعالیت اعلام شده و بخش سیاسی این تشکل محدودیتی برای فعالیت ندارد؛ تا جایی که در سالهای اخیر تلاشها برای ممنوعیت کامل فعالیتهای حزبالله لبنان در اتحادیه اروپا، بیش از همه به دلیل مخالفت فرانسه به نتیجه نرسیده است. چراکه لبنان به عنوان حوزه نفوذ سنتی فرانسه از زمان عقد توافقنامه سایکس پیکو در سال 1916 برای پاریس بسیار مهم بوده است. اتفاقاً این موضع فرانسه میتواند دلیلی باشد برای آنکه ادعای حزبالله مبنی بر اینکه «سلاح این جنبش فقط برای مقابله با دشمنان لبنان به کار گرفته میشود» تایید شود. هر چند پلیس آلمان در فروردین 1393 در 6 ایالت این کشور، به ۱۹ مرکز مؤسسه خیریه «پروژه ایتام لبنان» حمله و حسابهای بانکی شامل حدود ۱۴۳ هزار دلار را به اتهامِ ارتباط با حزبالله لبنان ضبط کرد، اما به هر حال تا به امروز دولت این کشور در تروریستی خواندن حزبالله تردید دارد که نشانه اختلاف در لایههای مختلف سیاسی و امنیتی این کشور است.
سودان دفاتر حزبالله و حماس را میبندد
حال اگر کمی عمیقتر سنایوی «ضربه به حزبالله در خارج از لبنان» را زیر ذرهبین بگذاریم به وضوح میبینیم که این روند تنها در اروپا از سوی آمریکاییها و متحدانشان پیگیری نمیشود، بلکه در آفریقا هم این سناریو در جریان است؛ به گونهای که یک منبع نزدیک به عبدالله حمدوک (نخستوزیر سودان) روز گذشته به پایگاه خبری انگلیسی میدل ایستآی گفت که وی پس از بازگشت از سفر شش روزه به آمریکا تصمیم گرفته برای جلب توجه بیشتر آمریکا برای خارج کردن نام سودان از لیست حامیان تروریسم و لغو تحریمهای اقتصادی و سیاسی واشنگتن علیه خارطوم، دفاتر جنبش حماس و حزبالله لبنان را که در آمریکا تروریست شناخته میشوند، در کشورش تعطیل کند. این اقدام به خوبی نشان میدهد که نخست، آمریکا و متحدانش منجمله عربستان (به دلیل نفوذ در آفریقا) و اسرائیل (به علت نفوذ در اروپا) به دنبال ضربه به حزبالله هستند و دوم اینکه آنها درصدد قطع بازوهای ایران هستند تا بتوانند منافع خود را به روش خود تامین کنند و نام حزبالله را هم ردیف با وحشت قرار دهند که «دومینوی وحشت» را نمایان میکند.
دیدگاه تان را بنویسید