فارن‌پالسی:

آمریکا دیگر هوای اروپا را ندارد

مجله فارن پالسی در مطلبی به قلم گاروَن والش، مشاور سابق سیاست امنیتی ملی و بین‌المللی حزب محافظه‌کار انگلیس به لزوم آمادگی اروپا برای دفاع مستقل از خود و بدون وابستگی به آمریکا در امور دفاعی پرداخته و تأکید کرده است که آمریکا امروز بیش از هر زمان دیگری خود را در زمینه دفاعی از اروپا جدا کرده و به حمایت خود از این قاره بی‌میل شده است.

والش در این مطلب نوشته است: مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا با بیان این که در وهله اول انگلیس مسئول محافظت از کشتی‌هایش است، رابطه ویژه میان این دو کشور را نابود کرد و  ناتو را در وضعیت بحرانی قرار داد.

لحن پامپئو در بیان این اظهارات رادیکال‌ترین تغییر در سیاست‌های آمریکا در رابطه با اروپا را از زمان بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ نشان می‌دهد. در آن زمان واشنگتن به فرانسه و مهم‌تر از همه به انگلیس نشان داد که چه کسی رییس است و البته رییس، امپراتوری‌های استعمارگر قدیمی نبودند. با این حال، این اتحاد جنگ سرد با وجود عدم تعادل به خاطر گستردگی ابعاد آمریکا همچنان یک اتحاد بود.

آمریکا در اردوگاه خود به اروپای غربی نیاز داشت و ارزش متحدان دموکراتیکی را که به لحاظ تکنولوژیک پیشرفته بودند، می‌دانست؛ متحدانی که واشنگتن توانست بار مسئولیت مبارزه با کمونیسم و دفاع از آنچه به نظام جهانی لیبرال معروف شد را با آن‌ها تقسیم کند. بار این مسئولیت بیرون از اروپا و از جمله در خلیج فارس نیز وجود داشت؛ جایی که در دهه ۱۹۸۰ میلادی و در جریان جنگ ایران و عراق، کشتی‌های مین‌روب اروپا مسیرهای حمل و نقل دریایی را برای تأمین نفت، امن نگه داشتند.

به رغم روابط سازمانی ترنس‌آتلانتیک که هنوز اتحاد این دو قاره را روی کاغذ حفظ می‌کند، دولت ترامپ همچون قدرتی کاملا خودشیفته رفتار می‌کند و گاه و بیگاه رفتاری خصومت‌آمیز در قبال اروپا دارد. جنگ تجاری آمریکا با پکن به اقتصادهای اروپا از جمله کشورهایی مانند لهستان که روابطی دوستانه با چین دارند، آسیب می‌زند.

اظهارات پامپئو اما از اختلاف استراتژیک دیگری بر سر ایران نشأت می‌گیرد. قدرت‌های اروپایی از جمله انگلیس به گونه‌ای می‌خواهند از سقوط کامل توافق هسته‌ای ایران جلوگیری کنند. دولت ترامپ از این توافق هسته‌ای خارج شده و خواستار نابودی آن است. با این حال، واشنگتن از تفکر جدی درباره پیامدهای پایان توقف مذاکره‌شده برنامه هسته‌ای ایران سر باز زده است. ترامپ ظاهراً هم با دیپلماسی مخالف است و هم با جنگ.

با این حال در پس این هیاهو، هدف واشنگتن غیرمنطقی نیست. تولید گاز شِل به این معنی است که آمریکا دیگر به نفت خاورمیانه وابسته نیست. اروپا که هنوز به نفت این منطقه وابستگی دارد و در هر شرایطی نسبت به بی‌ثباتی در این منطقه که منجر به مهاجرت مردم می‌شود، آسیب‌پذیر است، باید ظرفیت خود را برای جبران اقدامات آمریکا افزایش دهد.

روش غیردیپلماتیک ارسال این پیام از سوی آمریکا اما اعتبار این کشور را زیر سوال می‌برد. به نظر می‌رسد دولت ترامپ از جایگاه رهبری به موضع تهدیدکنندگی رسیده است و می‌گوید همه چیز را به سبک ما انجام دهید یا درغیر این صورت به هیچ وجه روی کمک ما حساب نکنید.

نیروهای دریایی اروپا ظرفیت لازم برای وارد عمل شدن در عملیات حفظ امنیت در خلیج فارس را دارد اما لزوم نیاز به اقدام آنان سوالات بیشتری را درباره پایبندی آمریکا به امنیت غرب و دفاع از قاره اروپا در برابر تهاجم روسیه برمی‌انگیزد. در صورت اقدام روسیه علیه یکی از اعضای ناتو آیا واشنگتن برای جلوگیری از تحرکات روسیه به اندازه کافی سریع اقدام خواهد کرد یا این که به متحدان صوری خود خواهد گفت که خودشان از خودشان محافظت کنند؟