پست مرزی آمریکا والدین را رد مرز کرده و فرزندانشان را نگاه میدارد
چشم گریان یعقوب
بسیاری از خانوادهها متوجه شدند که با بازگشت به خانههایشان در عوض تسریع فرآیند بازگرداندن فرزندانشان، این مسئله را به تعویق انداختهاند. آنها معمولا از فرآیند اداری دست و پا گیر که فرزندانشان درگیر آن هستند آگاهی نداشتند، بنابراین نمیدانند که دوباره کی فرزندان خود را ملاقات خواهند کرد و این بلاتکلیفی باعث افسردگی و اضطراب آنها شده است طبق سیاست جدید دولت ترامپ برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی، حدود ۳۰۰۰ خانواده از یکدیگر جدا شدند. البته پس از ورود دادگاه آمریکا به این موضوع بسیاری از فرزندان به خانوادههایشان بازگردانده شدند. اما ۵۰۰ پرونده هنوز در جریان است و در این میان ۲۲ کودک زیر ۵ سال از خانوادههایشان به دور هستند
سیاستهای جدید دولت ترامپ در زمینه مهاجرت آسیبهای جدیدی را به وجود آورده است، مشکلاتی که قابل پیشبینی بود اما تبدیل به دغدغه دولت نشده بود. اما امروز این قانون جدید نتایج فاجعهباری را به وجود آورده است، روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای این مسائل را باز کرده است. در ادامه این مقاله را با هم خواهیم خواند.
پابلو دمینگو این روزها نمیتواند بخوابد. او به ندرت غذا میخورد و تمرکز خود بر شغلش را از دست داده است.
تمام فکر و ذکر او پسر هشت سالهاش، بایرون است. او از ماه می فرزندش را ندیده است، آن زمان این دو در حال ورود غیرقانونی به آمریکا از طریق مرز مکزیک بودند. مقامات و ماموران امور مهاجرت آنها را بازداشت کرده و از یکدیگر جدا کردند. پدر را به خانه خود در گواتمالا فرستادند و فرزندش را به پناهگاهی در تگزاس.
پابلو، همسرش فابیانا و دختر دوازده سالهشان تنها خواهان بازگشت فرزندشان هستند. بایرون نیز میخواهد به خانه بازگردد. حالا چهار ماه است که بایرون در پناهگاه به سر میبرد، جایی به دور از والدین و خواهرش، او هیچ افق مشخصی پیش رو ندارد.
پابلو در خانه سادهای که با بلوک سیمانی ساخته شده است، در سرزمینهای مرتفع غرب گواتمالا زندگی میکند. او در مصاحبه با خبرنگار نیویورک تایمز میگوید: «پسرم بسیار خردسال است. او الان غمگین است»
او در ادامه میگوید: «ما اینجا میتوانیم در غم دوری او همدیگر را در آغوش بگیریم، اما او کسی را ندارد که در آغوش بگیرد. او آنجا تنها است»
طبق سیاست جدید دولت ترامپ برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی، حدود 3000 خانواده از یکدیگر جدا شدند. البته پس از ورود دادگاه آمریکا به این موضوع بسیاری از فرزندان به خانوادههایشان بازگردانده شدند. اما 500 پرونده هنوز در جریان است و در این میان 22 کودک زیر 5 سال از خانوادههایشان به دور هستند. سرنوشت آنها در دستان گروههای عامالمنفعه است که جای پای دولت گذاشته تا کمکاری آنها را جبران کنند و خانواده این کودکان را یافته و با آنها ارتباط برقرار کنند.
نکته اساسی اینجا است که قانون جدید آمریکا و جدایی اعضای خانواده، بیش از همه فرزندان را تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد. اکثریت این خانوادهها از گواتمالا به آمریکا رفته بودند، پس از این کشور هندوراس در رتبه دوم قرار دارد و در ادامه السالوادور و تعدادی کشور کوچک دیگر قرار گرفتهاند.
مددکاران معتقدند که دادگاههای آمریکا والدین را به بازگشت وادار کردند و با به گروگان گرفتن فرزندانشان از آنها خواستهاند تا در ازای بازگرداندن آنها، تعهد دهند که مسئله پناهندگی به آمریکا را فراموش کنند.
بسیاری از خانوادهها مانند خانواده دومینگو متوجه شدند که با بازگشت به خانههایشان در عوض تسریع فرآیند بازگرداندن فرزندانشان، این مسئله را به تعویق انداختهاند. آنها معمولا از فرآیند اداری دست و پا گیر که فرزندانشان درگیر آن هستند آگاهی نداشتند، بنابراین نمیدانند که دوباره کی فرزندان خود را ملاقات خواهند کرد و این بلاتکلیفی باعث افسردگی و اضطراب آنها شده است.
پابلو میگوید: «تا همینجا هم به اندازه کافی درد کشیدهایم، دولت چه قدر ما را زجر خواهد داد؟ این غیرقابل تحمل است»
مقامات آمریکایی از اظهار نظر در مورد پروندههای مشخص خودداری میکنند.
ماه پیش با رای قاضی، دانا ساباروف، از دادگاه فدرال کالیفرنیای جنوبی، دولت ملزم شد تا استراتژی جدیدی برای بازگرداندن فرزندان به خانوادههایشان را در پی گیرد. جزئیات این طرح در کنفرانسی خبری با حضور نمایندگان اتحادیه حقوق مدنی آمریکا، ACLU برگزار شد. این اتحادیه شکایتی علیه دولت تنظیم کرده است و سیاست جداسازی خانوادهها را به چالش کشیده است. بنا به این طرح دولت ملزم شده است که ماموران مخصوصی را در وزارتخانههای مختلف کشور به این پروندهها اختصاص دهد تا با همکاری کنسولگری آمریکای مرکزی، فرآیند بازگشت فرزندان به خانوادههایشان را تسریع کند.
اما جانمایی خانوادهها در کشورهای مبدا و شناسایی فرزندانشان با وجود بروکراسی پیچیده مهاجرت کار بسیار پیچیده و سختی است. بار این کار به گردن گروهی از سازمانهای مددکاری آمریکایی افتاده است که سعی میکنند این روند را تسریع کرده و به نتیجه مطلوب برسند. لی گارنت، وکیل بلندپایه ACLU در مورد این پرونده میگوید: «اتحادیه ما، شرکتهای خصوصی و دیگر NGOها در حال انجام کاری هستند که در اصل وظیفه دولت است؛ آیا این شرایط برای ما ایدهآل است؟ خیر. آیا ضروری است؟ بله»
مددکاران سعی میکنند تا با خانوادهها در تماس باشند تا سیستم قانونی غیرشفاف را به آنها توضیح داده و وکلای مناسب را برای آنها بیابند. یکی از مشکلات موجود عدم تسلط کامل خانوادههای بومی به زبان اسپانیایی است، آنها معمولا فقیر هستند، در مناطق روستایی آمریکای مرکزی زندگی میکنند و سیستم مخابراتی مناسبی بین آنها و آمریکا وجود ندارد.
56 خانواده هیچ خط تلفن ثابتی ندارند و نمیتوانند به راحتی با آمریکا در تماس باشند. بنابراین سازمانهای مدنی نیروهای خود را به مناطق مختلف گواتمالا و هندوراس اعزام کردند تا در روستاهای دورافتاده در به در به دنبال سرنخی از خانوادهها بگردند.
قاضی ساباروف ماه پیش در دادگاه گفت: «واقعیت این است که به ازای هر خانوادهای که مفقود و غیرقابل رهگیری باشد، ما لااقل یک فرزند بیسرپرست داریم و مسئولیت سرپرستی این کودکان به طور صد درصد به گردن دولت آمریکا است»
بعضی خانوادهها پس از مشورت با مددکاران تصمیم گرفتند هر چه زودتر پیگیر بازگشت فرزندانشان به آغوش خانواده بشوند. اما بعضی دیگر تصمیم گرفتند تا فرزندانشان در آمریکا بمانند تا آنها از این طریق پیگیر مهاجرت و پناهندگی خود به آمریکا شوند.
بعضی دیگر از خانوادهها که موفق به ارسال درخواست پناهندگی نشدهاند، امیدوارند تا با بازگشت به آمریکا این خواسته خود را پیگیری کنند. البته دولت ترامپ به شدت با این نوع درخواست پناهندگی مخالفت کرده است.
برای مادرانی همچون ماکسیمینا لوپز مندز، که در شهر کوچک کوهستانی کولیکو در گواتمالا زندگی میکند، تاخیر در بازگرداندن فرزندانشان خود به معنای سیاستی خصمانه از طرف دولت ترامپ است که خواهان مجازات پناهندگان از این طریق است.
خانم لوپز که پسری 6 ساله دارد که پس از مهاجرت به همراه پدرش در ماه می، از وی جدا شده است. پدر به گواتمالا بازگردانده شد و پسر در پناهگاهی در آریزونا زندگی میکند. بنا به اظهارات لوپز، قاضی دادگاه آمریکا اوایل ماه جولای رای به بازگشت پسر به آغوش خانواده داده بود اما در عمل هنوز این اتفاق نیافتاده است.
تمامی این فرآیند برای مادر سردرگمکننده است. وی میگوید: «چرا اینقدر دیر؟ این زخمی است که هر روز عمیقتر میشود و هیچ درمانی ندارد؛ فکر میکنم او خیال میکند ما هیچکاری برای او نمیکنیم»
او در ادامه از سیاست اخیر آمریکا شکایت میکند: «آنها چگونه میتوانند ما را درک نکرده و حاضر شوند فرزندان و خانوادههایشان را از هم جدا کنند؟»
مقامات دولتی و مددکاران معتقدند که کاغذبازیهایی مثل جمعآوری مدارک مسافرتی میتواند مسئله بازگشت کودکان به خانوادههایشان را یک ماه به تاخیر بیاندازد. در دیگر مواقع مددکاران نمیتوانند مسائل اداری لازم را به درستی پیگیری کنند و فرآیند بازگشت فرزندان را تسریع کنند.
طبق قانون جدیدتری که ماه گذشته به تصویب دولت رسیده است، کودکان میتوانند بدون مراجعه به دادگاه هم مسیر بازگشت به خانه را طی کنند، این دستور میتواند تاخیرها را کمتر کند.
بسیاری از خانوادههایی که درگیر قانون جدید ترامپ و جدایی از فرزندانشان شدهاند، خود در کشور مبدا از خشونت و درگیری فرار کردهاند. اما بعضی دیگر از خانوادهها مانند پابلو و فرزندش بایرون به دلیل شرایط سخت اقتصادی تصمیم به مهاجرت گرفتند.
او میگوید: «ما آینده بهتری را برای فرزندمان میخواستیم». وی که کارگر ساختمانی است درآمد روزانه کمتر از ده دلار دارد. خانواده وی با اجاق قدیمی و کنده چوب آشپزی میکنند.
دمینگو و بایرون اواسط ماه می خانه را رها کردند و با کمک یک قاچاقچی طی یک هفته از مرز آمریکا گذشتند اما در نهایت توسط ماموران گشت مرزی دستگیر شدند.
پابلو برای سالها تصور میکرد که در صورت بازداشت در آمریکا به همراه فرزندش در آن سوی مرزها زندانی خواهد شد و پس از برگزاری دادگاه یا با هم به آمریکا میروند و یا اینکه با هم به خانه بازمیگردند. او نیز انتظار چنین برخوردی را داشت. اما پس از اجرایی شدن قانون جدید ترامپ پدر و پسر از هم جدا شدند. آنها در اولین روزهای قانون جدید بازداشت شدند.
دیدگاه تان را بنویسید